هیچ فریادی به سان اشک، یارای رساندن پیام را ندارد. چون هیچ آب حیاتی به اندازهي خون امام حسین (علیه السلام) نتوانست، نهال جوان اسلام را سیراب کند. نهالی که میرفت، با تیغ نابخردانهي اسلامستیزان، قلع و قمع و خشکانده شود. هنوز شش دهه از ظهور اسلام نگذشته بود که مسلماننماها، نقاب از چهره برداشته و با حربهي المُلک عقیم و با شعار« لعبت هاشم بالملک و...» تیغ برداشته و به پیکر جوان اسلام حمله کردند. روزی با ترور مولا علی (علیه السلام) در محراب عبادت و روزی دیگر با مسموم کردن فرزندش، امام مجتبی (علیه السلام) و این بار با استهزاء به دین و هدم شعارها و ارزشهای دین، به جنگ با وصی پیامبرخدا (ص) برخاستند. هدف، از بین بردن اسلام بود و بس. امام حسین بن علی (علیهما السلام) با تدبیر و هوشمندی قیام کرد که بالاخره خون مطهّرش ضامن بقاي اسلام شد. حسین بن علی، وظیفهاش را اینگونه تشخیص داد که حفظ اسلام، جز به اهداي خون، باقی نمیماند. و اینگونه دینش را ادا و به شعارهایش وفا کرد و اسلام، از انحراف و کجی رهایی یافت.
بعد از جریان عاشورا، بزرگان دین، یکیک در زمان امامتشان با احیاي قیام عاشورا، اسلام را بیمه کردند و امروز در سایهي عزاداریها، درخت اسلام تنومند شده است. هر قدر عزاداریها با شکوه باشد، بر عظمت دین افزوده میشود. عزاداریها هر سال با شکوهتر از پیش، توسط مسلمانان ـ خواه از شیعه و سنّی و حتّی از سایر ادیان (مسیحیها و یهودیهای فهیم)، نه برای التیام بر احساس و عواطف، که برای ابراز قدردانی از اقدام بشر دوستانهي حسین بن علی (ع)، برگزار میگردد. امام، با حرکت عاقلانه، مدّبرانه و ماندگار، درسهایی دادند که بر سر وسینه زدن عزاداران، تنها گویای بخشی از آن همه است.
تاریخچه مجالس عزاداری
عزاداری در رثای سالار شهیدان، از امام سجاد (علیه السلام) آغاز شد، که خود از اسراي کربلا است و با چشمانشان فجایعی دیدند که زبان، از بیانش شرم دارد. آن حضرت، بر مظلومیت پدر بزرگوارش حسین بن علی (علیهالسّلام) بسیار گریه میكرد. سالها اشك ریخت و دیگران را نیز تشویق فرمود تا بر حسین بن علی (عليه السلام) بگریند و از اهرم گریه، برای افشای چهرهي ستمگران اموی استفاده نمایند. بدین جهت، آن بزرگوار از هر فرصتی برای رسوایی ستمكاران استفاده میكرد. بعد از شهادت امام حسین(عليه السلام) تا نزدیك 6 سال خانواده شهدای كربلا مشغول نوحه و مصیبت بودند، حتی زنی از بنیهاشم سُرمه در چشم نكشید و خود را خضاب نكرد و دود از مطبخ بنیهاشم برنخاست تا آنكه 6 سال بعد از واقعه كربلا عبیدالله بن زیاد به دست ابراهیم فرزند مالك اشتر؛و دقیقاً در سالروز واقعه عاشورا به درك واصل شد.
مختار، سرابن زیاد را براى امام زین العابدین(عليه السلام) فرستاد و وقتى سر را نزد امام(عليه السلام) آوردند، امام سجاد(عليه السلام) در حال صبحانه خوردن بود . فرمود: «مرا پیش ابن زیاد بردند، در حالىكه داشت صبحانه مىخورد و سر پدرم در برابرش بود، گفتم: خداوندا! مرا نمیران تا سرِ ابن زیاد را در حال صبحانه خوردن به من نشان دهى، پس ستایش، آن خدایى را كه دعایم را به اجابت رساند!».[1]
پنجمین پیشوای مسلمانان امامباقر (عليه السلام) است. شخصیتی که واقعهي کربلا را با تمام وجود، در عین کودکی، لمس کرده است. در زمان امامتش نیز، عزادار جدّش، حسین بن علی (عليهما السلام) بود. وضعیت دوران امام باقر (علیه السّلام)، به گونهای بود كه جلسات عزا، بسیار سخت و دشوار برگزار میشد. بنیامّیه، روشی اتّخاذ كرده بود كه از هر نوع حركت و برنامهای كه در راستای بیداری امت اسلام و افشاگری چهرهي ستمگران اموی باشد، جلوگیری گردد. به همین جهت، امام باقر (علیه السّلام)، مجالس عزاداری را در خفا و با حضور افراد خاصّی، برگزار میكرد و از شعرای معروف آن زمان دعوت مینمود تا اشعاری بسرایند. یكی از آن شاعران، كمیت بن زید اسدی (م 126ه ق) بود كه بیشتر شعرهای خود را در مدح بنیهاشم و یادآوری مصایب آلرسول میسرود.
ششمین اختر امامت نیز، از جمله عزاداران جدّشان است. او در استادی و پرورش شاگرد، جانشین خوبی برای پدر است و در این عرصه نیز درست به وظیفهاش عمل کرد. ابو بصیر، از یاران خاصّ امام صادق (علیه السّلام) میگوید: در محضر آن حضرت بودم، ناگاه یكی از دختران امام حسین وارد شد، حضرت فرمودند: «مرحبا! آنگاه او را مورد نوازش و مهربانی قرار داده و بوسید. فرمود: «حقر الله من حقركم و انتقم ممن وتركم و خذل الله من خذلكم و لعنالله من قتلكم و كان الله لكم ولیاً و حافظاً و ناصراً فقد طال بكاء الانبیاء و الصدیقین و الشهداء و ملائكه السماء ثم بكی و قال یا أبا بصیر اذا نظرت الی ولد الحسین أتانی مالا أملكه بما اوتی الی ابیهم والیهم یا ابا بصیر ان فاطمه لتبكیه»[2] خداوند، كسی كه شما را تحقیر كرد [كوچك و پست گرداند] و از كسی كه نسبت به شما ستم روا داشت، انتقام گيرد و خوار گرداند، آن كه شما را خوار كرد. ـ خداوند ـ لعنت كند كسانی را كه پدران شما را به شهادت رساندند. خداوند متعال سرپرست و نگهدار و یاور شما است. همانا پیامبران، صدّیقان، شهدا و فرشتگان الهی بر حسین، فراوان گریستند. آنگاه خود حضرت گریه كردند و فرمودند: ای ابوبصیر، هر زمان چشمم به یكی از فرزندان و نسل حسین میافتد و به خاطر آن حادثهای ميافتم كه برای پدران و یارانش، پیش آمد، حالتی به من دست میدهد كه نمیتوانم تاب بیاورم. ای ابوبصیر، حتی فاطمه (سلام الله علیها) نیز بر فرزندش حسین میگرید.
دوران امام كاظم (علیه السّلام)، دوران فشار و مراقبت بنیعباس بود. از این رو، آن حضرت، بیشتر زندگی خود را در زندان سپری نمود. عزاداریها، رونق و نمودی نداشت.یک قرن و نیم پس از حماسه کربلا؛ با فرا رسیدن ایّام عاشورا، آن حضرت محزون و غمناك بود و آن روز را، روز غم، اندوه و گریه میدانست. امام رضا (علیه السّلام) میفرماید: «كان ابی اذا دخل المحرم لایری ضاحكاً و كانت الكآبه تغلب علیه حتی تمضی منه عشره ایام فاذا كان الیوم العاشر منه كان ذلك الیوم یوم مصیبته و حزنه و بكائه»[3] با فرا رسیدن ماه محرم، پدرم موسی بن جعفر، با چهرهي خندان دیده نمیشد و حزن و اندوه، سراسر وجودش را فرا میگرفت، تا روز دهم فرا میرسید. آن روز، روز مصیبت، اندوه و گریهي آن حضرت بود. در عصر امام جواد (علیه السّلام)، عزاداری برای امام حسین (علیه السّلام)، به صورتی آشكار، در منازل علویان برگزار میشد، امّا پس از معتصم عباسی، دیگر جانشینان وی از اقامهي عزاداری و حتّی از زیارت قبور امامان و شهیدان كربلا، به شدّت جلوگیری كردند. امام هادی (علیه السّلام)، در محیطی خفقانآور زندگی میكرد. متوكّل عباسی ـ حاكم وقت ـ دشمنی خاصّی با امام و شیعیان آن حضرت داشت. وی به اندازهای در زشتكاری پیش رفت كه قبر امام حسین (علیه السّلام) را ویران ساخت و آثار آن را از میان برد.[4] این وضعیت تا عصر امامت امام حسن عسكری (عليه السلام) استمرار داشت، امّا شیعیان و علویان، هرگز ترس به خود راه ندادند و همواره در طول تاریخ، با ستمگران اموی و عباسی مبارزه كردند. خواه از راه مبارزه مثبت و یا منفی؛ از راه زیارت قبور و نفرین بر كشندگان آنان، یا از راه عزاداری و گریه بر مظلومیت شهیدان، به ویژه شهدای كربلا. دو قرن بعد، بیشك، امام زمان (عج)، سیرهي پدران بزرگوار خود را استمرار بخشیده است و بر جدّ بزرگش، حسین بن علی (علیه السّلام) میگرید. چنانكه در زیارت ناحیهي مقدّسه آمده است كه آن حضرت خطاب به جدّشان امام حسین ـ سید شباب اهل الجنة ـ میفرماید: «لاندبنك صباحاًو مساًء و لابكین علیك بدل الدموع دماً».[5] هر صبحگاه و شامگاه، بر تو ای جدّ بزرگوار، میگریم و آنچنان گریه میكنم كه به جای اشك، خون از چشمانم جاری شود. این شیوه، تا ظهور حضرتش ادامه خواهد داشت و انشاءالله، با ظهورش جهان را پر از عدل و داد نمايد و ریشه ظلم و ظالمان را از جهان خواهد كند.[6]
انگیزه رواج مجالس عزاداری
و امّا چرا این گونه مرثیهخوانی و عزاداری ها، رواج یافت؟ رازش را در کردار دگراندیشان، باید جستجو کرد. اگر نبود اینگونه عزاداری، نشانی از اسلام هم دیده نمیشد. دشمن، هرگاه از اسلام سیلی خورده است، زهرش را به این مجالس و محافل ریخته است. در همین چند دهه پیش، قلدری بیسواد و دست نشاندهي انگلیس، تمام قد، در مقابل عزاداری و سینهزنی، قد علم کرد. او به اشارهي اجانب، در مقابل این حرکت عبادی ـ سیاسی مردم ایستاد. او به ظاهر، مسلمان بود، امّا بویی از اسلام نبرده بود. امروز نامی از این شخص نيست و هر چه هست بدنامی است امّا عزاداری سیّدالشهدا همچنان پا برجا است.
مقابله با دستههای عزاداری، با حمایت و هدایت غرب و با عوامل وهابیّت، نشان دیگری از واهمهي دشمن از عزادریهاست. وقتی ابلهی کوتهفکر، به خود کمربند انفجاری میبندد و در صفوف عزادارن میرود، یعنی قیام حسین بن علی (عليه السلام) و اسلام، همچنان زنده است. با پیروزی انقلاب، بار دیگر دشمن، سیلی محکمتری خورد و دانست، پیروزی اسلامیان از همین مجالس عزاداری است. به همین دلیل با رخنه در تریبون مدیحهسرایی، سعی در انحراف عزاداری داشت، که با هوشیاری مراجع تقلید، تلاششان بر باد رفت. همه این را فهمیده اند که مجالس روضهخوانی و عزاداری، خط مقدم و سنگر مقاومت اسلامخواهان و بیداری اسلامی در جهان اسلام است. تضعیف این سنگر ، فتح سایر سنگرها است. سلاح این سنگر گریه است. گریه سفارش پیامبر گرامی اسلام است. با گریه بر مصائب امام حسین (عليه السلام)، اسلام بیمه میشود. پیامبر خطاب به دخت گرامشان فرمود: «یا فاطمه کل عین باکیه یوم القیامه الا عین بکت علی مصاب الحسین».[7] ای فاطمه، هر چشمی در روز قیامت گریان است، مگر چشمی که بر مصائب حسین گریه کند.
گریه و عزاداری، مُردهپرستی نیست
چگونه است که اگر پزشک جان بیماری را نجات دهد، بیمار زندگیاش را مدیون او می داند و هر بار به یادش میافتد، با عظمت از او یاد میکند. و حتّی بر مرگ پزشک، ناراحت میشود و اگر از او یاد کند و فاتحهای برایش بخواند، مُردهپرستی نیست؟ چگونه است که هر ساله بر یادبود کشتهشدگان هیروشیما، گل میافکنند و ادای احترام میکنند و کسی آن را مُردهپرستی نمیداند؟ چگونه است بر قبر بزرگان و شعرا و رهبران کشورها در سالگردشان گل میگذارند و لحظاتی سکوت میکنند و کسی آن را مُردهپرستی نمیداند؟ چگونه است که برای مخترع روشنی چراغ پس از سالیانی از مرگش احترام می گذارند وکسی آن را مرده پرستی نمی داند و کسی آنها را تخطئه نمیکنند؟ و این تنها حسین بن علی (عليه السلام) است که اگر کسی به او ادای احترام کرد، مُردهپرستی کرده است؟ آیا از یهودیانی که در روز تاسوعا و عاشورا، برای قمربنیهاشم (علیه السلام)، نذورات میدهند، پرسیدهاید چرا مُردهپرستی میکنند؟ اگر نمیدانید، بدانید که حسین بن علی (عليه السلام) برای همهي انسانها و اعتلای نام انسانیّت قیام کرد. به همین دلیل است که همه در عزای او خود را عزادار میدانند. هر کس که میاندیشد و اهل تفکر است، عزادار است. چون حسین (عليه السلام)، متعلّق به همهي اندیشمندان است.امام حسین چراغ هدایت است و اوست که سزاوار احترام است و مجلس عزا ، مجلس احترام به سالار و سرور آزادگان است.
در هر برهه از زمان، مردم همان عصر، به وظیفهي خود وفا کرده و عزاداری میکنند و سالهای بعد، مردم همان عصر نیز، بنا بر درک و شعوری که از قیام امام کسب کردهاند، به پا میخیزند و اقامهي عزای حسین بن علی (عليه السلام) میکنند. مردم عاقل و فهیم میدانند که همانگونه که نفع درس خواندن و غذا خوردن، به خود فرد میرسد و با غذاخوردن یک نفر، دیگری سیر نمیشود، ادای احترام هم همینگونه است. ادای تکلیف از یک نفر، باعث اسقاط تکلیف از دیگری نیست. در این مجالس است که کودکان رسم وفاداری را می آموزند که چگونه از بزرگان خود قدردانی کنند. با اقامهي عزا به سبک سنتی، فرزندان میآموزند، چگونه از خود و دینشان محافظت کنند. قرآن میفرماید:« اذا حییتم بتحیه فحیوا باحسن منها». هرگاه شما را درود گفتند: شما نیز به بهترین وجه پاسخ دهید. امام برای احیاي دین و اصلاح امّت، از همهي داراییاش گذشت و اگر کسی در احیاي نام امام، هزینه و اطعامی دهد، در واقع به قرآن عمل کرده است. مجالس سوگواری، صرفا یک نمایش تراژدی و کلاسیک، و سنّتی، ویا مثل جشن نوروز یا کریسمس نیست که فقط در زمان خاصی برگزارشود. این محافل پر از معنا، مفاهیم و پیامهای خاص است. مجلس عبادت وذکر است . مجلس عشق ودلدادگی است که آن نیز محدود به زمان و مکان نیست.
امام خمینی(ره) در باره ارزش گریه بر امام حسین می گوید: «اینکه در روایات ما، برای یک قطره اشک، برای مظلوم کربلا، آنقدر ارزش قائلند، حتّی برای تباکی ـ به صورت گریه درآمدن ـ ارزش قائلند، نه از باب این است که سیّد مظلومان، احتیاج به این کار دارد و نه آن است که فقط برای ثواب بردن شما و مستمعین شما باشد. گرچه همهي ثوابها هست، لکن، چرا این ثواب برای این مجالس عزاء آنقدر عظیم قرار داده شده است، و چرا خداوند تبارک و تعالی برای اشک و حتی یک قطره اشک و حتی تباکی، آنقدر ثواب داده است؟ کمکم مسئله از دید سیاسیاش معلوم میشود و انشاءاللّه بعدها بیشتر معلوم میشود.» وی معتقد است ؛اینکه برای عزاداری، مجالس عزا و نوحهخوانی، این همه ثواب داده شده است، علاوه بر آن امور عبادی و روحانیش، یک مسئلهي مهّم سیاسی، در کار بوده است. آن روزی که این روایات صادر شده است، روزی بوده است که این «فرقۀ ناجیه» به حکومت اموی و عباسی مبتلا بودند. در آن زماني، یک جمعیت بسیار کم، در مقابل قدرتهای بزرگ، در آن وقت، برای سازمان دادن به فعالیّت سیاسی این اقلیّت، راهی درست کردند که این راه، خودش سازمانده است و آن، نقل از منابع وحی [است] به این که برای این مجالس، اینقدر عظمت است و برای این اشکها آنقدر در دور و برِ این اشکها و عزاداریها، شیعیان با اقلیّت اجتماع میکردند و شاید بسیاری از آنها هم نمیدانستند، مطلب چيست، ولی مطلب، سازماندهی به یک گروه اقلیّت، در مقابل آن اکثریتها [بود]. در طول تاریخ، این مجالس عزا یک سازماندهی سرتاسری در کشورهای اسلامی است. در ایران نيز که مهد تشیع و اسلام و شیعه است، در مقابل حکومتهایی که پیش میآمدند و بنا بر این داشتند که اساس اسلام و روحانيت را از بین ببرند، آن چیزی که آنها را میترساند، این مجالس عزا و این دستجات بود. امام(ره) در باره نظر غربی ها و این مجالس معتقداست؛
شاید غربزدهها، به ما میگویند «ملت گریه» و شاید خودیها، نمیتوانند تحمل کنند که یک قطره اشک، چه قدر ثواب دارد. یک مجلس عزا چه قدر ثواب دارد. آنها، نميتوانند آن چیزهایی را که برای ادعیه ذکر ميشود و آن ثوابهایی را که برای دو سطر دعا آمده، درک کنند. جنبهي سیاسی این دعاها، توجّه به خدا و توجّه همهي مردم به یک نقطه، این است که یک ملت را برای یک مقصد اسلامی بسيج کند. مجلس عزا، نه برای این است که براي سيدالشهداء گریه کنند و اجر ببرند ـ البته این هم هست ـ، بلکه مهم، آن جنبهي سیاسی است که ائمهي ما در صدر اسلام نقشهاش را کشیدهاند که اجتماعي، تحت یک بیرق، و یک ایده تشکيل دهد. انقلاب ایران، ثمرهي مجالس عزاداری است ملّت ما بايد قدر این مجالس را بداند، چرا که اين مجالس ملّتها را زنده نگه میدارد. اگرغربزدهها، بُعد سیاسی واقعهي عاشورا را بفهمند، خودشان نيز مجلس عزاداري، بپا میکنند.[8]
شیعیان با تأسی به کلام نورانی امام حسین (علیه السلام) گریه وندبه سر می دهند که فرمود: «شيعتي مهما شربتم ماء عذب فاذكروني أو سمعتم بغريب او شهيد فاندبونی».[9] ای شیعه و پیرو من، هرگاه آب گوارا نوشیدی، مرا یاد کن یا از غریب و شهیدی شنیدی، بر من گریه و ندبه کن.
تکرار تاریخ
تاریخ در حال تکرار است. دیروز کربلا، صحنهي نبرد حق و باطل بود و امروز، غزّه میدان مبارزه با باطل است. ما از مکتب عزاداری، راه مبارزه با یزید زمان را میآموزیم. ما در عین اینکه وظیفه داریم، بر عاملان شهادت حسین بن علی(عليهما السلام) لعن و نفرین بفرستیم، وظیفه داریم یزید زمان را نیز بشناسیم. ما هر از چند گاه، یزیدها و معاویههایی را به رنگ و لعاب نو میبینیم، اگر این مجالس نبود، امروز راه شناخت آنها نيز میسور نبود. امام خمینی(ره) بزرگمرد تاریخ معاصر، با الهام از مکتب حسین بن علی (عليهما السلام) انقلاب اسلامی را هدایت و رهبری نمود ، در این باره می گوید: امیدواریم همانگونه که امام حسین (علیه السلام) با خون خود، اسلام را زنده کرد، شما به تبعیّت از او، انقلاب و اسلام را ضمانت نمایید.[10] اگر دیروز در عاشورا، حسین بن علی (عليهما السلام) را از آب محروم کردند، امروز ملّت ایران را برای دست برداشتن از دینش، تحریم جهانی میکنند و درس عاشورا، درس مقاومت در مقابل این تهدیدها و تحریمها است. اگر دیروز حسین بن علی (عليهما السلام) تنها یک علی اصغر داشت، امروز، در 2000نقطه از جهان، هزاران مادر، علی اصغرها را روی دست گرفتهاند و به یاری امامشان میشتابند. و اینها انگیزهي مجالس عزاداری است.فاعتبروا یا اولی الابصار.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] - الأمالی للطوسی، صفحه 435بحارالانوار جلد 45، صفحه 335
[2]. كامل الزیارات، باب 28، ص 88 و بحارالانوار، ج 45، ص 208، باب ما ظهر بعد شهاده الحسین ـ علیه السّلام.
[3]. امالی، صدوق، مجلس 27 و بحارالانوار، ج 44، ص 284، ثواب البكاء علی مصیبته
[4]. كامل ابن اثیر، ج 5، ص 287 ذكر ما فعله المتوكل لمشهد الحسین بن علی ابن ابیطالب (علیه السّلام) و زندگی تحلیلی پیشوایان ما، ص 256.
[5]. بحارالانوار، ج 98، ص 320، باب كیفیه زیاره الحسین ـ علیه السّلام ـ یوم عاشوراء.
[6] - اقتباس از مقاله سیره ائمه اطهار در عزاداری – مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم.
[7]. بحار /44/293.
[8] - صحیفه امام، ج10، ص: 315 صحیفه امام، ج13، ص: 327 صحیفه امام، ج15، ص: 331 صحیفه امام، ج16، ص: 343 صحیفه امام، ج16، ص: 346 صحیفه امام، ج16، ص: 347- صحیفه امام، ج17، ص: 58- صحیفه امام، ج21، ص: 400
[9] - معالی السبطین شیخ جعفر شوشتری
[10]. صحیفه امام /17/440.