چه روایاتی در مورد ولایت فقیه وجود دارد؟

22:59 - 1391/10/14
یکی دیگر از دلائل که طرفداران مشروعیت الهی ولایت فقیه بیان کرده اند، روایات می باشد.
ولایت‌فقیه

یکی دیگر از دلائل که طرفداران مشروعیت الهی ولایت فقیه بیان کرده اند، روایات می باشد. مرحوم نراقی، صاحب جواهر.. . هر کدام،از روایات مشروعیت الهی استفاده کرده اند. امام راحل نیز روایات متعددی در این باره آورده است که جهت رعایت اختصار به بیان دوحدیث اکتفا می شود:

یک: مقبوله عمر بن حنظله:

عمربن حنظله می گوید: از امام صادق(ع)پرسیدم: دو تن از دوستان ما، در دین ما میراث اختلاف داشتند به نزد سلطان و یا قاضی بردند و از آنان خواستند که بین آن دو حکم کنند، آیا این کاررواست؟ امام فرمود: هرکس داوری از آنها بخواهد، چه حق باشد وچه باطل، در حقیقت از طاغوت دادخواهی کرده و هرچه را به حکم آنان باز ستاند، حرام، هرچند حق وی باشد...

پرسیدم: پس چه بایدبکنند؟ فرمود: باید بنگرند که از شما چه کسی حدیث ما را روایت کرده، حلال و حرام ما را شناخته است. پس رضا دهد و خوشنود شودبه داوری او، که من نیز او را حاکم بر شما قرار دادم...

امام راحل(ره)عقیده دارد که این روایت بر مشروعیت الهی ولایت فقیه دلالت دارد، زیرا:

یک: امام صادق(ع)شیعیان را از رجوع به حاکمان طاغوت در همه زمینه ها نهی کرده است، چنان که حضرت به آیه قرآن تمسک نمود.

دو: مقصود از واژه «حاکما» در روایت حاکم است که بر همه زاویه های جامعه حکومت می کند. از این رو حضرت به جای کلمه «قاضیا» از واژه «حاکما» استفاده کرده است.

سه: امام(ع)با این جمله: «فانی قد جعلته علیکم حاکما» برای فقیهان ولایت جعل نموده است; زیرا شرایطی که در حدیث آمده است:

«فمن قد روی حدیثنا و نظر فی حلالنا و حرامنا و عرف احکامنا»، بر فقیه تطبیق می شود.

مرحوم صاحب جواهر، نیز در خصوص مشروعیت الهی ولایت فقیه به این حدیث استدلال نموده است: «لظهور قوله(ع): «فانی قد جعلته علیکم حاکما ...» فی اراده الولایه العامه نحو امور المنصوب علیهم فیه...»

در باره سند این حدیث از زاویه های گوناگون بحث شده است که پرداختن به آن از حوصله این نوشتار بیرون است. البته امام راحل(ره)درخصوص سند و دلالت آن می نویسد: «این روایت از واضحات است و در سند و دلالتش وسوسه ای نیست. جای تردید نیست که امام(ع)فقها را برای حکومت و قضاوت تعیین فرموده است; بر عموم مسلمانان لازم است که از این فرمان امام(ع)اطاعت نمایند.»

دو: توقیع منسوب به امام زمان(عج)

یکی از روایاتی که بر نصب فقیه از سوی معصوم(ع)دلالت دارد،توقیع منسوب به امام زمان(ع)است. مرحوم صدوق روایت می کند:

اسحاق بن یعقوب نامه ای برای ولی عصر(ع)می نویسد و ازگرفتاری هایی که برایش رخ داده، می پرسد. حضرت در جواب می فرماید:

«... واما الحوادث الواقعه فارجعوا فیها الی رواه حدیثنافانهم حجتی علیکم و انا حجه الله...» ; ... اما در پیش آمدها به راویان حدیث ما رجوع کنید، زیرا آنان حجت من بر شمایند و من حجت خدایم...

امام خمینی(ره)عقیده دارد که مقصود از حوادث در این روایت،مسائل شرعی و احکام نیست که راوی سوال کرده باشد; زیرا این مساله احتیاج به پرسش نداشته و برای همه روشن بوده است که دراحکام مردم به فقها رجوع می کرده اند. بنابراین مقصود از حوادث،گرفتاریهای اجتماعی و سیاسی است که برای مردم رخ می داده است; وامام(ع)مردم را به فقها ارجاع داده و آنان را حجت خوانده است.

امام راحل(ره)در استناد به این روایت می نویسد: «فقها از طرف امام(ع)حجت بر مردم هستند، همه امور و تمام کارهای مسلمین به آنان واگذار شده است. در امر حکومت، تمشیت امور مسلمین، اخذ ومصرف عواید عمومی، هرکس تخلف کند خداوند بر او احتجاج خواهدکرد. در دلالت روایتی که آوردیم، هیچ اشکالی نیست، منتها سندش قدری محل تامل است.»

ه- ویژگیهای دیدگاه مشروعیت الهی

مبنای مشروعیت الهی ولایت فقیه دارای ویژگیهایی است که این دیدگاه را از دیدگاه مشروعیت مردمی متمایز می کند که به برخی ازآنها اشاره می شود:

1- قداست و حجیت

یکی از ویژگیهای مهم مشروعیت الهی در قداست و حجیت او است.

در جامعه دینی هرچیزی که وجه شرعی داشته باشد، مردم او را مقدس می دانند، مشروعیت الهی حاکمیت سیاسی امامان علیهم السلام سبب شد، که شیعیان به آنان احترام خاصی قائل شده و امامت آنان رااز اصول مذهب بدانند. از سوی دیگر اگر مشروعیت حاکمیت رهبر ازسوی شرع به وجود آید، جامعه اسلامی براساس حجیت شرعی اداره می شود، چنان که امام راحل فرمود: «امروز فقهای اسلام، حجت برمردم هستند، همان طوری که حضرت رسول حجت خدا بود و همه امور به او سپرده شده بود، فقها از طرف امام(ع)حجت بر مردم هستند، همه امور و تمام کارهای مسلمین به آنان واگذار شده است.»

یکی از پیامدهای مهم قداست رهبری اطاعت پذیری از او است. اگررهبر وجاهت شرعی داشته باشد، مردم اطاعت از او را نوعی وظیفه می دانند، که اطاعت پذیری از رهبر عامل مهمی برای حفظ جامعه نظام مند می باشد. در ایران مشروعیت الهی رهبری سبب شد که مردم مشارکت سیاسی را نوعی وظیفه تلقی کرده و شرکت در تمام انتخابات را وظیفه بدانند و در صحنه های سیاسی اجتماعی حضور داشته باشند. از این رو هرگاه امام دستور می داد، مردم اطاعت می کردند.

اگر مشروعیت الهی نباشد، رهبر قداست نداشته و مردم با اوهمانند یک وکیل برخورد می کنند، چنانکه در جوامع غربی رهبرقداست ندارد، از این رو در این جوامع رهبر قدرت اجرایی وکارآمدی کمتری دارد.

یکی از آثار دیگر قداست رهبری، پیوند عمیق عاطفی و محبت است که بین امام و امت اسلامی به وجود آمده و رهبر بر قلوب مردم حکومت می کند; همان طوری که انبیاء و امامان علیهم السلام برقلبها حکومت می کردند. شاید یکی از علل اصلی انتصابی بودن رهبری همین عنصر باشد. البته قداست رهبری بدان معنا نیست که رهبر خود را تافته جدا بافته دانسته و حکومت را نوعی امتیازبداند. در فرهنگ دین رهبر امانت دار و خدمتگزار مردم بوده وحکومت ابزاری برای خدمت به بندگان خدا و احقاق حق واجرای احکام الهی می باشد. از این رو است که امام بارها به خدمتگزاری رهبر ومسئولان اشاره نموده است: «خدمتگزار باشید به این ملتی که دستهای خیانتکار را قطع کرد و این امانت را به شما سپرد. شماالان امانت بزرگی در دست دارید و مقتضای امانتداری آن است که آن را به طور شایسته حفظ کنید و به طور شایسته به نسل آینده ودولتهای آینده تحویل دهید. مادامی که این طور باشید، ملت پشتیبان شمااست و مادامی که همراه شما باشد، هیچ آسیبی به شماو کشور نمی رسد.»

2- تلفیق مشروعیت الهی و مقبولیت مردمی

یکی از ویژگیهای مهم مبنای مشروعیت الهی، در تلفیق مشروعیت الهی و مقبولیت مردمی ظهور می کند. بر اساس این دیدگاه مشروعیت حاکمیت رهبر از سوی شرع تامین می شود و مقبولیت آن از سوی مردم صورت می گیرد، که این بهترین نوع گزینش رهبری است، که مبنای مشروعیت مردمی فاقد آن می باشد. یکی از خسارات جبران ناپذیری که بر جهان اسلام وارد شد نادیده گرفتن بعد شرعی رهبری بود.

مسلمانان به جای امامان معصوم علیهم السلام که از سوی شرع،منصوب شده بودند، سراغ حاکمانی رفتند که واجد مشروعیت الهی نبودند که این گونه گزینش رهبری، فاجعه ای برای جهان اسلام بود.

3- زوال مشروعیت

یکی از ویژگیهای مبنای مشروعیت الهی حکومت، درعزل رهبری ظهورپیدا می کند. بر اساس این دیدگاه، این مردم نیستند که رهبر راعزل کنند، زیرا آنان به رهبر حق حاکمیت نداده اند تا از اوبگیرند. بنابر نظریه مشروعیت الهی، براساس قانون و ویژگیهایی;شارع حق حاکمیت به رهبر داده که باعدم آن ویژگیها و تخلف ازقانون، رهبر خود به خود عزل می شود. ویژگیهایی مانند: فقاهت،عدالت... عامل حدوث مشروعیت می باشد، که بقای مشروعیت نیز منوطبه بقای آن ویژگیها و رعایت قانون است. از این رو است که امام راحل(ره)فرمود: «اگر فقیهی بر خلاف موازین اسلام، کاری انجام دهد، نعوذبالله فسقی مرتکب شود، خود به خود از حکومت منعزل است زیرا او از امانتداری ساقط شده است.» همو فرمود: «اگر یک فقیهی، یک مورد دیکتاتوری بکند، از ولایت می افتد.»

«اگر یک فقیهی بخواهد زورگویی کند، این فقیه دیگر ولایت ندارد، در اسلام قانون حکومت می کند، پیغمبر اکرم(ص) تابع قانون بود، تابع قانون الهی، نمی توانست تخلف کند...»

البته برای تشخیص عدم شرایط و ویژگیهای رهبر و عزل شرعی آن،راهکارهایی وجود دارد، مانند نظارت عمومی; چنان که در نظام جمهوری اسلامی ایران، مجلس خبرگان، عهده دار چنین وظیفه می باشد.

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
2 + 13 =
*****