ديدگاه حضرت آیت الله العظمی بروجردی «رحمه الله» در مورد ولایت فقیه

23:40 - 1391/10/14
اگرچه ایشان به روایت شاگردانش مستقلا و تفصیلی بحث ولایت فقیه را در قم مطرح نكرده اند، لكن ما با اشارات پراكنده ای كه ایشان در یكی از كتب فقهی شان آورده اند تا حدود زیادی به ابعاد نظری شان پیرامون ولایت فقیه و ادله اثبات آن دست یافتیم.
ولایت‌فقیه

نام آیت الله العظمی حسین بروجردی در میان علما و فقها و مراجع شیعه متقدم و متاخر تلالو ویژه دارد. امكانات علمی و فضیلت اجتماعی و دینی وی تا آن اندازه بود كه انوار وجودیش توانست از مرزهای شیعه فراتر رود و در جهان اهل سنت نیز جایگاهی بیابد.
ایشان پس از وفات موسس حوزه علیه قم، حضرت آیت الله حاج شیخ عبدالكریم حائری (وفات ۱۳۹۳ هجری قمری) و با وساطت و پادرمیانی بسیاری از علماء از جمله حضرت امام خمینی (رحمت الله علیه) از بروجرد به قم مهاجرت كرد، و نقشی بی نظیر و یگانه در احیای حوزه علمیه قم ایفا كرد. ایشان با تدبیر و كیاست توانست شكوه علمی و فقهی این حوزه را در جهان اسلام فراگیركند و به پشتوانه همین اقتدار علمی و فقهی حتی به شیعیان سراسر عالم نیز آبرویی بخشید و با اقدامات پی گیرانه و آینده نگری پایگاه هایی را در برخی از كشورهای غربی ایجاد كرد و با اعزام نمایندگانی اندیشمند به این پایگاه ها، به ترویج اندیشه های اسلامی از زاویه نگاه اهل بیت پرداخت.

جالب است بدانیم كه آیت ‌الله‌العظمی بروجردی، تنها توجه به مباحث و دروس متداول حوزوی نداشت- گرچه اساس كارش بود- بلكه به دانش روز و مدارس امروزی نیز علاقه داشت و كمك های مادی و معنوی زیادی در اختیار مدارس نوین قرار می داد. به اعتقاد وی آگاهی علمی- به معنای خاص- افراد، پیوند آنان را با دین مستحكم می كند. از اثربخش‌ترین اقدام های آن مرحوم توجه به نزدیكی مذاهب اسلامی بود كه نشانگر وسعت نگاه وی به جهان اسلام وموقعیت دنیای اسلام در جهان بود. حركت تقریب مذاهب وی به دلیل شان علمی و تقوایی اش سبب جلب توجه علما و اندیشمندان اهل سنت گردید و تلاش های دو سویه نتایج نیكویی را در برداشت. تدابیر ایشان در مدیریت حوزه علمیه نیز نقطه عطفی است در تاریخ مدیریت این نوع مراكز علمی همان طور كه در شرح احوال این بزرگمرد آمده است، نحوه تدریس وی در فقه و اصول و دیگر موضوع ها و همین طور نگارش وی نیز باب جدیدی است در حوزه های علمیه كه مرحوم استاد شهید مرتضی مطهری به پیگیری و توجه هر چه بیشتر به روش فقاهتی ایشان تاكید دو چندان كرده اند.

نكته مهم و حایز اهمیت دیگری كه در اندیشه های این مرجع بزرگ باید مدنظر قرار دهیم ایمان قوی وی به رابطه دوطرفه و محكم دین و سیاست است. آیت‌الله بروجردی با درك عمیق و صحیح و جامعی كه از دین داشت به خوبی و در نقاط مختلف این مسأله را گوشزد می كرد. شاهد این مدعا گفته آیت‌الله ناصر مكارم شیرازی از شاگردان مرحوم بروجردی است كه در هنگام درس از زبان ایشان شنیده اند.
این عبارت بدین ترتیب است:

«ما چگونه می توانیم مسائل سیاسی را از مسایل دینی جدا سازیم، در حالی كه حج یكی از عمیق ترین عبادات اسلامی است كه رابطه انسان را با خدا به طرز نیرومندی برقرار می سازد و از نظر بعد عبادی چنان است كه انسان را به كلی از ما سوی الله جدا كرده و به خداوند بزرگ مربوط می‌سازد ولی با این حال بعد سیاسی آن به قدری نیرومند است كه از مهمترین اركان اسلام محسوب می شود.» ۱

بیان این عبارت و مسأله حج به عنوان شاهد مثال خود به خوبی نشان دهنده عمق اعتقاد قلبی آن مرحوم به این مسأله می باشد كه در ادامه به آن خواهیم پرداخت.

با در نظر گرفتن مطالب بالاآ ن چه كه قصد داریم در اینجا به آن بپردازیم نگاهی هرچند كوتاه به مقوله ولایت فقیه از نگاه آیت‌الله العظمی بروجردی است. اگرچه ایشان به روایت شاگردانش مستقلا و تفصیلی بحث ولایت فقیه را در قم مطرح نكرده اند، لكن ما با اشارات پراكنده ای كه ایشان در یكی از كتب فقهی شان آورده اند تا حدود زیادی به ابعاد نظری شان پیرامون ولایت فقیه و ادله اثبات آن دست یافتیم. نكته ای كه در اینجا حائز اهمیت است آن كه محدودیت منابع در دستیابی به این مسأله مانع بزرگی بود تا بتوانیم به طور تفصیلی و كامل به این بحث مهم بپردازیم:

«حوزه اختیارات فقیه و ادله اثبات آن»
كتاب «البدرالزاهر» كه به قلم آیت الله حسینعلی منتظری جمع آوری گردیده است در واقع مجموعه ای از آرای فقهی مرحوم بروجردی در باب «صلاه الجمعه و المسافر» است. در همین حال در بخشی از كتاب ایشان بحثی را تحت عنوان «اشاره الاجمالیه الی ولایه الفقیه و حدودها» مطرح می نمایند. در ابتدای این بحث مرحوم بروجردی مباحث شان را پیرامون اذن فقیه در اقامه نماز جمعه در عصر غیبت مطرح می كنند و تصریح می نمایندكه در عصر غیبت فقها ماذون به اقامه نمازجمعه هستند و جایز است كه مومنین گرد او جمع شوند و نماز را در دو خطبه اقامه نمایند.۲ در اینجاست كه با توجه به اذن فقیه بر اقامه نماز جمعه شرایط دیگری از ولایت فقیه و حوزه اختیارات او توسط آیت الله بروجردی استنباط می شود و آن این كه با توجه به این كه فقیه ماذون به اقامه و برپایی نمازجمعه می باشد، برای ارایه فتوی نیز جواز دارد، پس نتیجه آن كه در جمیع امور حكومت نیز هم چون زمان پیامبر گرامی اسلام و خلفای راشدین زعامت باقی امور را برعهده خواهد داشت. متن دقیق عبارت بدین ترتیب است:

...« استفاد ذلك من ادله ولایه الفقیه و حكومته، بتقریب ان جعل الحكومه له اذن له فی ان یتصدی جمیع وظائف الحكام و منها اقامه الجمعه، فانها كما عرفت كانت فی عهد النبی (صلی الله علیه وآله)و الخلفاء الراشدین و غیرهم من الوظائف و المناصب لزعماء المسلمین و حكالهم و كان هذا المعنی مركوزا فی اذهان جمیع المسلمین حتی اصحاب الائمه علیهم الاسلام كما می تفصیلیه، و علی هذا یكون جعل الحكومه تشخص ملازما عرفا للكونه ماذونا فی اقامه الجمعه و...» ۳

در واقع همان طور كه در متن بالا نیز به آن اشاره شد كسی كه حكومت برای او و اذن حكمرانی در جامعه مسلمین در نزد او رقم خورده است همانا اذن دارد تا قصدی جمیع وظایف حكام را برعهده گیرد كه از آن جمله اقامه نماز جمعه است و این مقوله در زمان نبی، خلفای راستین از وظایف و مناصب زعیم مسلمانان و حكام بوده است و در ذهن جمیع اصحاب ونزدیكان ائمه كه از افراد مورد اعتماد و موثق هستند این مسأله تثبیت و تسجیل گردیده است.

«ادله نقلی»

مرحوم بروجردی برای بیان ادله نقلی ولایت فقیه و ضرورت وجود آن در عصر غیبت به ۲ روایت مشهور اشاره می كند كه از سوی برخی از مراجع و علمای مشهور دیگر نیز مورد استناد قرار گرفته است:
۱) روایت عمربن حنظله
۲) روایت ابی خدیجه
اما متن روایات:
۱) روایات عمربن حنظله:

سالت ابا عبدالله عن رجلین من اصحابنا یكون بینهما منازعه فردین او میراث فتحاكما الی السطلان او الی القضاه ایمل ذلك؟ فقال: من نخاكم الی الطاغوت فحكم كه فانما یاخذ سخنا و ان كان حقه ثابتا لانه اخذ بحكم الطاغوت و قد امی الله عزوجل ان یكفر به، قلت: كیف یصنعان؟ قال و انظروا الی من كان منكم قد روی حدیثنا و نظر فی حلالنا و حرامنا و عرف احكامنا فارضوا به حكما فانی قد جعلته علیكم حاكما، فاذا حكم بحكمنا فلم یقبله منه فانما بحكم الله استغف و علینارد، و الراد علینا راد علی الله و هو علی حد شرك.
با توجه به این روایت كسی كه نقل كننده احادیث، محیط بر احكام الهی و شناسنده حلال و حرام باشد (كه همانا فقیه است) حاكم بر مردم محسوب شد و رد و مخالفت با حكم او هم چون رد و مخالفت با حكم الهی و دستورات اهل بیت است و مشرك شناخته می شود. نكته مهم در اینجا آن است كه منظور «عرف احكامنا» كسی است كه در مسایل شرعیه آشنا به مقصود دو منظور امام معصوم در بیان حكم الهی باشد و این ممارست و تسلط كامل بر علم رجال و آرای مختلف را می طلبد.

۲) روایت ابی خدیجه (سلام الله علیها) :
قال لی ابوعبدالله: ایاكم ان یحاكم بعضكم بعضا الی اهل الجور، و لكن انظروا الی رجل منكم یعلم شیئا من قضائنا فاجعلوه بینكم فانی قد جعلته قاضیا فتحا كموا الیه۴

البته این روایت را در بیان شرایط قاضی مطرح می كنند لكن برخی اذعان دارند هنگامی‌كه رضایت به قضاوت داده شده است پس آن فرد حاكم بر مردم نیز قرار گرفته است چون از شئون حكومت قضاوت است.

هنگامی كه موارد و مواضع فوق الذكر توسط مرحوم بروجردی در اثبات ولایت فقیه و بیان ضابطه كلی آن مطرح می گردد، ایشان مسایلی را مطرح می كنند و تصریح می كنند كه شئون و حدود امور فقیه متوقف بر این چند مورد است. آن چه در ادامه می آید عینا ترجمه متن عربی نوشته ایشان می باشد:

۱) در جوامع انسانی اموری وجود دارد كه از وظایف افراد محسوب نمی شود و ارتباطی به آنها ندارد بلكه از امور عمومی اجتماع محسوب می شود و آن امور نیز متوقف بر حفظ اساس نظام اجتماعی است. این مقولات عبارتند از: قضا، ولایت، برغیب، بیان جایگاه و میزان مصرف اموال مجهول المالك، حفظ نظم داخلی، امر به جهاد و دفاع در برابر هجوم دشمنان... كه به سیاست و اداره كشور مرتبط است و این امر از اموری نیست كه هر فردی به تنهایی متصدی آن باشد بلكه از وظایف زمامدار جامعه است و برعهده كسی است كه به دست او زمام امور اجتماع ریاست و تدبیر می شود.

۲) برای كسی كه از قوانین اسلام و ضوابط آن تبعیت می كند شكر وجود ندارد كه این دین، یك دین سیاسی و اجتماعی است و احكام آن محدود به عبادات محض شرعی برای تكامل افراد و تامین سعادت آخرت نمی باشد بلكه قسمت عمده احكام آن مرتبط به سیاست مدون و نظم امور اجتماع و فراهم كردن سعادت و سهولت در این عرصه است و در واقع آماد ه ساختن زمینه جهت رشد فردی است. از جمله این احكام می توان به احكام معاهدات، حدود، قصاص، دیات، قضا، احكام وارد شده برای تامین مالیات دولت اسلامی مثل خمس و زكات... اشاره كرد كه همگی به عرصه زندگی اجتماعی مربوط می شود و اموری گریزناپذیرند. بنابراین عوام و خواص همگی متفق بر لزوم حضور یك سیاستمدار و زعیم در محیط جامعه اسلامی برای تدبیر امور مسلمانان هستند و این از ضروریات اسلام است كه به وضوح در روایات و سیره نبوی مشهود است.

۳) پنهان نیست كه سیاست مدون و تدبیر امور اجتماع دردین اسلام جدا از جهات روحانی و شئون مربوط به تبلیغ احكام و راهنمایی مسلمانان نمی باشد بلكه سیاست در وهله اول مخلوط و همگون با دین و شئون آن است، همانطور كه رسول خدا اداره امور مسلین را برعهده می گرفتند و آنها را هدایت می كردند و برای حل و فصل دعواها و اختلافات نیز به ایشان رجوع می شد. هم چنین ایشان حكامی برای ولایات مختلف نصب می نمودند و از ایشان مالیاتهای هم چون خمس و زكات را دریافت می كردند و این سیره امیرالمومنین و خلفای راشدین نیز بوده است. آنها در ابتدای امر وظایف سیاسی‌شان را در مراكز ارشاد و هدایت مثل مساجد انجام می دادند و مسجد جامع شهر را در نزدیكی دارالاماره و محل خلافت خلفا و امراء بنا می كردند. ایشان برپا كننده اجتماعات مذهبی و مراسماتی مثل اعیاد بودند و اموری مثل صبح راهم تدبیر و اداره می كردند این عبادات (ذكر شده در سطر قبلی) در برگیرنده قوائد سیاسی است كه نظیر آن در غیر ازآن یافت نمی شود و این نوع اختلاط جهات معنوی و فوائد سیاسی با هم از خصایص و امتیازات خاصه دین اسلام است.

۴) و خلاصه آن چه كه ذكر كردیم این است كه :
▪ به‌درستی‌كه برای ما نیازهای اجتماعی وجود دارد كه برطرف كردن آن برعهده اداره كننده و رهبر جامعه است
▪ دین مقدس اسلام این امور را رها نمی كند بلكه اهتمام بسیاری به آن دارد و به لحاظ شرعی احكام كثیری را برای آنها لحاظ كرده و اجرای آن را به رهبر و اداره كننده امور مسلمانان واگذار كرده است.

▪ اداره كننده امورمسلمین در وهله اول بعد از پیامبر اكرم (صلی الله علیه وآله)خلفای راشدین نمی باشند ودر این زمان ما شیعیان معتقدیم كه خلافت رسول خدا و زعامت مسلمین از حقوق دوازده امام (علیهم صلوات الله) است و رسول خدای خلافت را رها نكرده بلكه بعد از خود علی (علیه السلام)را تعیین كرده و پس از او این مسأله به اولاد علی (علیه السلام) منتقل شده است. پس مرجع بر حق و درست برای امور اجتماعی جمیع مسلمانان، ائمه دوازده گانه (علیهم السلام) هستند و این از وظایف خاصه ایشان است و این امری است كه جمیع شیعه امامیه به آن اعتقاد راسخ دارند.۵

عباراتی كه در بالا ذكر شد خود به خوبی بیانگر موضوع می باشد و نیاز به تفصیل و توضیح نیست ولی آن چه كه باید به عنوان ركن اصلی بحث مدنظر داشته باشیم آن است كه مرحوم بروجردی احكام اسلام و امور اجتماعی وسیاسی آن را در هم تنیده و بهم بافته می داند و تصریح می كند اسلام به عنوان كاملترین دین دنیا برای امور اجتماعی و اداره زمام كارها نیز برنامه ای دارد و جامعه را رها نخواهد كرد.

نتیجه گیری:

نكته ای كه در آخر باید به آن اشاره كنیم كه با توجه به مباحث مطرح شده مرحوم بروجردی اعتقاد به ولایت مطلقه فقیه دارند و بر این عقیده هستند كه فقیه در زمان غیبت توان و جواز حضور در شئون مختلف زندگی انسانی را به راحتی دارا می باشد شاهد این مدعا حكایتی نقل شده از سوی آیت الله مكارم شیرازی (شاگرد مرحوم بروجردی) نیز می‌باشد كه به ترتیب ذیل است:
«آیت الله بروجردی اگرچه در قم، بحث ولایت فقیه را مستقلا مطرح نكردند، ولی نظر ایشان همانند امام، ولا‌یت مطلقه فقیه بود. شاهدم این است كه ایشان به هنگام تاسیس مسجداعظم ناچار شدند، حیاطی را كه وضوخانه آستانه و در كنار آن، بقعه هایی بود و در این بقعه ها، قبرهایی وجود داشت خراب كنند و جزء صحن مسجد اعظم قرار دهند. ایشان وضوخانه و بقعه ها را خراب كردند (البته بدون این اصل قبرها را از بین ببرند) و جزء مسجد اعظم قرار دادند. كسی به ایشان اعتراض می كند كه: حیاط مربوط به آستانه است و بقعه ها مربوط به دیگران، شما به چه مجوزی آنها را تصرف كردید؟ ایشان لبخندی می زنند و می فرمایند: «معلوم می شود این آقا هنوز ولایت فقیه، درست برایش جا نیفتاده است.»
معنای سخن ایشان این است كه: فقیه، ولایت مطلقه دارد، كاری را كه مصلحت ببیند، به حكم این ولایت می تواند انجام دهد.»۶

منابع:
۱) برقله فقه و فقاهت: یادها و یادمان هایی از مرجع اعلای شیعه آیت الله‌ العظمی بروجردی- یالثارات الحسین ۲۲۲.
۲) البدرالزاهر (فی صلاه الجمعه و المسافر-) حسینعلی منتظری نجف آبادی- تابستان -۱۳۶۲ دفتر تبلیغات اسلامی قم- صفحه۵۰ .
۳) همان صفحه۵۰ .
۴) همان صفحه ۵۱ .
۵) همانص فحه ۵۴-۵۲ .
۶) برقله فقه و فقاهت- یالثارات-۲۲۲
منبع: روزنامه رسالت
نویسنده: سید مرتضی مفید نژاد

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
7 + 0 =
*****