علت بدرفتاری برخی از والدین ناشی از دوران کودکی خود آنان میباشد.
کودکان ما گاهی به کارهایی که انجام میدهند موجب آزار و اذیت والدین خود میگردند و پدر یا مادر را مستاصل میکنند در این صورت است که والدین ه فکر میافتند که در تربیت فرزندان خود به چه مرحلهای توجه نکردهاند یا کم توجه بودند که فرزندشان اینگونه تربیت گشته است؟ در برخی از موارد نیز ممکن است والدین در اجرای تربیت صحیح چگونه اشتباهی نداشته باشند و یا کوتاهی نکرده باشند اما فرزند به دلیل برخی از حالات و روحیاتی که دارد ممکن است دست به چنین کاری بزند.
گاهی اوقات پیش میآید که والدین در مهمانیها و یا جمعهای خانوادگی، توجهی به کارهای مثبت فرزند خود و یا فرزندان خود و بازگو کردن رفتارهای آنان ندارند و بالعکس بیشتر توجه خود را به کارهای منفی فرزندان معطوف میدارند و سعی در انعکاس و بازگو کردن آن در جمعهای خانوادگی و یا به مخاطره انداختن آبروی فرزند خود دارند در این صورت است که فرزند میآموزد که با انجام دادن کارهای مثبت نمیتواند توجه والدین خود را جلب کند و تمام سعی خود را معطوف میدارد تا کارهای منفی انجام داده تا بتواند توجه والدین را به خود معطوف بدارد پس سعی شود نسبت به اعمال و کارهای مثبت فرزندان توجه بیشتری گردد. نکته بسیار مهم دیگری که میتوان به آن اشاره داشت این مطلب است که مراحل رشد فرزندان بسیار مهم است و ارتباط مستقیم با تربیت پذیری آنان دارد و به طور مستقیم میتواند بر رفتار خارجی آنان تاثیرگذار باشد یعنی والدین باید به مرحله رشد کودک خود توجه داشته باشند که بدانند در چه مرحلهای قرار دارد که ینگونه رفتار را از خود بروز میدهد؟
یعنی والدین باید بدانند که اگر فرزندشان در مرحله بلوغ میباشد و رفتارهای خاصی از خود بروز میدهد من به عنوان والد پدر یا مادر باید با انعکاس این رفتار او چگونه برخورد داشته باشم تا موجب بروز خشم او نگردم یا موجب نهادینه شدن این رفتار بد در او نگردم.
نکته بعدی که میتوان به آن اشاره کرد این است که مشکلات کودکان میتواند طیف وسیعی را به خود اختصاص دهد با توجه به موقعیت و بافت خانوادگی هر فرزند و نوع تعاملاتی که والدینش با او دارند و حتی مشکلاتی که خود کودک دارد میتواند علت و علل بدرفتاری او را روشن کند یا شایع گرداند البته در برخی از موارد نادر ممکن است به اختلالات روانی خود فرزند برگردد که تخصصاً این مورد باید توسط یک شخص متخصص یا روانشناس مورد بررسی قرار بگیرد.
۱.در ابتدای این مقاله بیان شد که اگر کودک ببیند که والدین او به رفتارهای مثبت او واکنشی نشان نمیدهند و در جمع فامیل اقوام و نزدیکان رفتارهای بد او را انعکاس میدهند و بازگو میکنند او نیز میآموزد که با انجام دادن رفتارهای مثبت نمیتواند توجه والدین را جلب کند لذا به رفتارهای منفی روی میآورد چرا که میداند والدین رفتارهای منفی او را بازتاب میدهند و نسبت به او جلب توجه از خود نشان میدهند. در این صورت است که والدین بهترین راه ممکن را باید انتخاب کنند یعنی توجه مثبت به فرزند خود داشته باشند تا او با کارهای منفی نخواهد توجه آنان را به دست آورد یعنی والدین باید توجه و تحسین به کارهای مثبت کودک نشان دهند تا او را از انجام کارهای منفی به دور بدارند تغییرات کوچک او را مورد تحسین قرار دهند تا متوجه شود که شما به کارهای مثبت او علاقه نشان میدهید نه کارهای منفی.
گاهی ممکن است ترس در کودک نهادینه گشته باشد حال ترس ممکن است منشا متفاوتی داشته باشد در این حالت والدین باید به صحبتهای او گوش دهند و او را از نگرانی به دور بدارند و روشهای برطرف کردن ۲.ترس و هراس را به او بیاموزند تا بتواند از بدرفتاریهای ظاهری که منشأ ترس و اضطراب دارد را از خود دور کند.
۳. بی تجربگی والدین گاهی سبب میشود که کودک از خود رفتارهای خشن و توأم با ناسازگاری با والدین را نشان دهد به طور کلی والدین آگاه به موضوع سعی میکنند که نیازهای رشد فرزند خود را در هر مرحلهای از رشد قرار دارد به خوبی تشخیص دهند و در صدد رفع آن نیازها برآیند به عنوان مثال والدینی که آگاه به موضوع باشند میدانند که کودکی که تازه وارد مدرسه میشود ممکن است نیازهای متفاوتی داشته باشد به فرزندی که هنوز به مدرسه نرفته است لذا والدین باید بدانند که این فرزند در مرحلهای از دوستیابی قرار دارد باید این نیاز کودک را تشخیص داده و تقویت کنند و یا اگر کودکی میباشد که برای دوستیابی مشکل دارد و نمیتواند به درستی نیاز خود را مرتفع سازد در حالی که فکر خود را مشغول کرده و این مشغله فکری در بروز رفتارهای پرخاشگرانه در او تبدیل گشته باید درصدد رفع این مشکل او برآیند.
پس والدین آگاه میبایستی در هر مرحله علت پرخاشگری کودک را پیدا کرده و درصدد رفع اون برآیند تا بتوانند از پرخاشگریهای مستمر و متمادی که در نهایت منجر به نهادینه شدن این رفتار غلط در فرزند میشود جلوگیری کنند.