بسم الله الرحمن الرحیم
دعا، دفع کننده انواع بلایا
دعاء در لغت از ماده(د_ع_و) بر وزن فعال(دعاو) به دعوت کردن به سوی غذا(۱) و معنای تمایل پیدا کردن بواسطه صدا و کلام هر شی ای می باشد.(۲)در اینکه شی ای را بواسطه صدا و کلام به سمت خویش جلب کنیم.فراخواندن بواسطه کلام به عنوان مولفه اصلی مفهومی دعاء به شمار می رود. دعا در اسلام به عنوان مغز و کامل کننده عبادات به شمار می رود، چنانچه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند:((الدُّعاءُ مُخُّ العِبادَةِ، و لا یَهلِکُ مَعَ الدُّعاءِ أحَدٌ.)).(۳)دعا مغز عبادت است و با وجود دعا هیچ کس هلاک نمی شود. تعبیر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله از دعا به عنوان مغز عبادت به معنای کامل گردیدن عبادت و خلوص بندگی بواسطه ی دعا می باشد و نفس دعا و طلب کردن از خدای متعال حسن ذاتی داشته و در زمره ی عبادات و افعال حسنه محسوب می شود.
در مصادر تشریع اعم از روایات نبوی و ائمه معصومین علیهم السلام به آثار و برکات مادی و معنوی عظیم دعا نظیر؛ شفای بیماری، برگرداندن قضای حتمی و دفع کننده ی کلیه بلاها تصریح شده. دفع بلایا بواسطه ی دعا کردن یکی از مهم ترین آثار دعا کردن می باشد، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند:((اِدفَعوا أبوابَ البَلاءِ بِالدُّعاءِ.)).(۴)انواع بلاها را با دعا برطرف کنید.
حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام می فرماید:((اِدفَعوا أمواجَ البَلاءِ عَنکُم بِالدُّعاءِ قَبلَ وُرودِ البَلاءِ، فَوَالَّذی فَلَقَ الحَبَّةَ و بَرَأ النَّسَمَةَ، لَلبَلاءُ أسرَعُ إلَی المُؤمنِ مِنِ انحِدارِ السَّیلِ مِن أعلَی التَّلْعَةِ إلی أسفَلِها، وَ مِن رَکْضِ البَراذینِ.)).(۵)موجهای بلا را پیش از آن که بلا سر رسد، از خود دفع کنید ؛ سوگند به آن که دانه را شکافت و مردمان را بیافرید، شتاب بلا به سوی مؤمن بیشتر است تا شتاب سیلاب از فراز تپه به پایین آن و از تاخت اسبهای تاتاری.
اما باید این مطلب را مطرح نمود که؛ ثمر بخش بودن دعا باید در زمان قبل از فرارسیدن سختی و بلا باشد، انسان باید در زمان آسایش با خدای خویش مانوس بوده و از او طلب عافیت نماید،چنانچه امام سجاد علیه السلام می فرماید:((الدُّعاءُ بَعدَ ما یَنزِلُ البَلاءُ لا یُنتَفَعُ بِهِ.)).(۶)دعا کردن بعد از نازل شدن بلا، ]چندان] فایده ای ندارد.
((مَن تَخَوَّفَ بَلاءً یُصیبُهُ فَتَقَدَّمَ فیهِ بِالدُّعاءِ لَم یُرِهِ اللّهُ عزّ و جلّ ذلکَ البَلاءَ أبَدا.)).(۶)
منابع
۱.ابن درید، محمد بن حسن، جمهره اللغه، دارالعلم للملایین، ج۲،ص۶۶۶.
۲.ابن فارس، معجم مقائیس اللغه، ج۲،ص۲۷۹؛ جوهری، اسماعیل بن حماد، الصحاح تاج اللغه، دارالعلم للملایین، ج۶، ص۲۳۳۷.
۳.
۴.مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، موسسه وفاء، ج۹۳، ص۲۸۸/ ۳.
۵.صدوق، محمد بن علی، الخصال، ص۶۲۱/ ۱۰.
۶.مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۹۳، ص۳۱۴/ ۱۹.