جنگ روانی با مدیریت بر ادراک، عمق باورها و ریشههای فکری را مورد هدف قرار میدهد. در این جنگ به صورت کاملاً نامحسوس، نگرش انسانها نسبت به مسائل اساسی مانند امور اعتقادی، مناسبات اجتماعی و سیاسی، الگوی رفتاری، شیوه زندگی و ایده حاکمیت تحت تاثیر قرار میگیرد. در این مطلب به شیوههای بارزی که دشمنان اسلام در این نوع از جنگ استفاده میکنند میپردازیم.
مقدمه: در جنگ روانی که عنوان دیگرش جنگ شناختی است، دشمنان برای مدیریت ذهن مخاطبان، از روشهای متفاوتی بهره میبرند.
یکی از مهمترین اغراض دشمنان در جنگ روانی، مخدوش ساختن و تغییر در عقاید و باورهای انسانهاست. این نیت محقق نمیشود مگر با به وجود آوردن شک و شبهه در باورهای ریشهای. اگر ما نظارهگر واقعیتها نباشیم، به راحتی میتوانیم شک را در وجودمان نهادینه کنیم و در نتیجه قربانی جنگ شناختی باشیم. به خاطر همین است که مولای متقیان حضرت امام علی علیه السلام میفرمایند: «مَنَ عَمِيَ عمّا بينَ يَدَيهِ غَرَسَ الشَّكَّ بينَ جَنبَيهِ» [۱] «هركه از ديدن آنچه در برابر اوست نابينا باشد ، نهال شكّ را در ميان دو پهلوى خود (سينه اش) بنشاند».
و نیز در روایت دیگری میفرمایند: «لا تَرتابُوا فَتَشُكُّوا ، و لا تَشُكُّوا فَتَكفرُوا ، و لا تُرَخِّصُوا لِأنفُسِكُم فَتُدهِنوا» [۲] «ترديد (شبهه) به خود راه ندهيد كه گرفتار شكّ مى شويد، .حديثو شك نكنيد كه به كفر گرفتار مى آييد، و به نفْسهاى خود رخصت ندهيد كه در اين صورت [در دين ]سهل انگار مى شويد».
از دیگر شیوههایی که دشمنان اسلام در جنگ روانی در پیش میگیرند، به وجود آوردن جار و جنجال در جامعه است تا مردم سرگرم مسائل فرعی شوند و از پذیرفتن حق غافل گردند. دشمنان اسلام از این شیوه برای تقابل با نهضت حسینی نیز اقدام کردند. وقتی که حضرت سیدالشهدا علیه السلام از روز دوم محرم تا لحظاتی پیش از شهادتشان، بارها برای ارشاد کوفیان و اتمام حجتشان با دشمنان، به صورت کاملا رسا حقانیت خود و ستمهای بنی امیه را افشا میکردند، سران بنی امیه برای جلوگیری از این افشاگریها، با جنجال آفرینی و کشیدن فریاد و هیاهو، مانع از شنیده شدن صدای حق توسط مردم میشدند. آن حضرت به افرادی که جنجال آفرینی میکردند میفرمودند: «وَيلَكُم ! ما علَيكُم أن تُنصِتوا إلَيَّ فَتَسمَعوا قَولي ؟! و إنّما أدعُوكُم إلى سَبيلِ الرَّشادِ ··· و كُلُّكُم عاصٍ لِأمري غيرُ مُستَمِعٍ قَولي فقد مُلِئَت بُطونُكُم مِن الحَرامِ و طُبِعَ على قُلوبِكُم» [۳] «واى بر شما! شما را چه زيان كه به من گوش دهيد و گفتار مرا ، كه به راه راستتان فرا مى خوانم بشنويد··· همه شما از من نافرمانى مى كنيد و به سخنان من گوش نمى دهيد؛ زيرا شكمهايتان از حرام پر شده و بر دلهايتان مُهر [ غفلت ]خورده است».
یکی دیگر از شیوههایی که دشمنان اسلام در جنگ روانی استفاده میکنند، این است که از آنجا که عوام جامعه بسیار از خواص جامعه تاثیر میپذیرند، پس با جهت دهی به خواص جامعه، آنها را اجیر خود ساخته تا عوام جامعه نیز از عکسالعملها، موضعگیریها، قضاوتها و روش و منش خواص جامعه پیروی کنند. نام دیگر این روش،«خواص زدگی یا سلبریتیزاسیون» است که نمونه بارز آن را در فتنه زن زندگی آزادی شاهد بودیم. چرا که در آن فتنه، دشمنان از سلبریتیها و چهرههای مشهور به عنوان لیدرهایی برای جهت دهی عوام جامعه علیه نظام استفاده میکردند.
از دیگر شیوههای جنگ شناختی توسط دشمنان اسلام، برانگیختن عواطف و هیجانات مخاطبان است. هیجانات و عواطف انسانها مقدم بر تفکرشان است و ممکن است در موقعیتهایی قرار بگیرند که بار عاطفی و هیجانی یک خبر منجر به این شود که مخاطب موفق به پردازش منطقی آن خبر نشود. دشمن نیز از این نقطه ضعف انسانها سوء استفاده کرده و از این خاصیت ذهن، استفادههای زیادی برای تحریف واقعیتها میکند. نمونه بارز این سوء استفادهها را در فتنه زن زندگی آزادی شاهد بودیم که چگونه با تحریک عواطف و احساسات خبرهای دروغ را به سمع و بصر مخاطبان میرساندند و آنها را علیه نظام و اسلام بسیج میکردند. اما این روش از دیرباز سابقه داشته و امویان نیز از این روش استفاده میکردند. بعد از ماجرای قتل خلیفه سوم توسط اصحاب پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و مسلمانان، معاویه که از عشیره و کارگزاران عثمان بود از دستورات حکومتی خلیفه جدید که مولای متقیان حضرت امام علی علیه السلام، به بهانه خونخواهی از عثمان سرپیچی کرد و در زیر پرچم خونخواهی و کنار پیراهن خونین عثمان به سوگواری و تحریک عواطف مردم شام و غیره پرداخت.[۴] پس از معاویه پسرش یزید نیز با همین شعار وارد صحنه شد و تمامی یزیدیان در قبل و بعد از حادثه عاشورا با محوریت خون عثمان به زندگی ننگین خود ادامه دادند و از این طریق به تحریک و برافروختن عواطف و هیجانات مردم پرداختند. یکی از نمونههای آن نامهای بود که یزید برای والی مدینه چنین نوشته بود: معاویه مرا وصیت کرده که از اولاد ابوتراب بر حذر باش و خون آن شهید مظلوم عثمان را از آنها طلب کن چه خدا انتقام خواهد کشید از اینها به واسطه اولاد ابوسفیان که انصار حق و طالبان عدلند.[۵]
و نیز از دیگر نمونههای آن نامهای بود که ابن زیاد برای ابن سعد فرستاده بود و در آن نام ضمن تاکید به محاصره شریعه فرات، گفته بود در مقابل حضرت سیدالشهدا علیه السلام و یارانش اینگونه بهانه آورند: بنی هاشم آب را از عثمان باز داشته بودند.[۶]
پی نوشت
[۱] غرر الحکم و درر الکلم، عبدالواحد تمیمی آمدی، حدیث ۸۸۵۵
[۲] بحارالانوار، جلد ۲، صفحه ۵۴، حدیث ۲۴
[۳] سیره امام حسین علیه السلام محسن غفاری، ص ۲۰۱ و ۲۰۴، پیام آزادی، چاپ اول
[۴] حماسه حسینی، جلد ۳، صفحه ۱۶
[۵] تذکرة الشهدا، صفحه ۵۹
[۶] همان، صفحه ۱۰۹