رهروان ولایت ـ توجه! توجه! این یک تهدید همگانی است. همه در معرض ضرر و زیانی جدی هستند. زیانی که شاید برای خیلیها قابل جبران نبوده و زندگی آنها را به باد فنا دهد. وَالْعَصْرِ * إِنَّ الْإِنسَانَ لَفِي خُسْرٍ... [1]
مثل اینکه سیلابی ویرانگر به سوی شهرها و آبادیها به راه افتاده باشد و بخواهد همه را با خود ببرد و به هلاکت و نابودی بکشاند. در این بین تنها کسانی که بتوانند به کوه یا سرپناهی محکم پناه ببرند نجات مییابند. آن پناهگاه را هم قرآن کریم بیان کرده و فرموده: إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ ... [2]
آری در سیلابهای خطرناک دنیا تنها پناهگاهی که انسان را نجات می دهد، ایمان به خداست. در زمانه ای که سیلاب گناه و معصیت، جان انسانهای زیادی را به خطر میاندازد، با تمسک به ایمان و عمل به لوازم آن میتوان از خطر غرق شدن خلاص شد. در هجوم سیلآسایِ گناه و معصیت، استرس و اضطراب، پوچیگری و بیهدفی، آنچه که به زندگی انسان معنا میبخشد و پنجرهای از امید به روی او میگشاید، باور به خداست. در اقیانوس دنیا که هر گناهی به مثابه یک وزنه سنگینی است که به پای انسان بسته میشود و او را تا قعر اقیانوس میکشاند، این ریسمان آسمانی ایمان و اعتقاد به خداوند است که به سوی انسانها فرستاده شده تا هرکه میخواهد نجات پیدا کرده و رستگار شود، به آن متمسک و متوسل شد.
ایمان، در بیابان حیرت و سرگردانی، به انسان جهت میدهد تا راه را پیدا کند. چراغ روشنی است که آدمی را از تاریکی و ظلمت خودخواهی به ساحل امن خداخواهی میکشاند. خوشبختی حقیقی تنها در سایه ایمان و باور به خداوند است. از این رو، هر که ایمانی محکمتر داشته باشد، بهره بیشتری از خوشبختی نصیبش میشود. بدبخت و بازنده حقیقی هم، کسی است که از ایمان بهرهای نبرده باشد. چنین کسی تمام زندگیاش را باخته است چرا که کار خیر و اعمال صالح، تنها در سایه ایمان پذیرفته میشود و اگر کسی ايمان نداشته باشد، هر کار خيري که انجام میدهد، خداي متعال در همین دنیا با او تسویه حساب نموده و آخرِ سر هم، باید دست خالی قدم به جهان دیگر، که زندگی اصلیاش در آنجاست، بگذارد.
اکنون که ارزش و اهمیت ایمان دانسته شد، این سوال پیش میآید که ایمان چیست؟ مومن کیست و نشانههای ایمان کداماند؟ از کجا بدانیم ما هم مومن هستیم و چگونه میتوان در خیل مومنین قرار گرفت؟
پاسخ را عالم آل محمد، امام رضا علیه السلام بیان نموده و فرموده:
اَلإیمانُ مَعرِفَةٌ بِالقَلبِ وَ اِقرارٌ بِاللِّسانِ وَ عَمَلٌ بِالأرکان ِ [3]
مولایمان با این بیان رسا، هم سنگِ محکی برای ایمان مشخص نموده تا هر کسی ادعای ایمان نکند و هم، راه دستیابی به ایمان و مومن شدن را فرار روی بندگان خدا قرار داده است. چرا که ایمان به حرف نیست. به ادعای صِرف نیست. کسی که میخواهد مومن شود باید تلاش کند و این سه ویژگی را به دست آورد.
مرحله اول: معرفت قلبی
ایمان با شناخت و معرفت شروع میشود. ابتدا انسان باید نسبت به خداوند متعال معرفت قلبی پیدا نموده و او را بشناسد. بداند که خدایی دارد، خدایی که هم خالق اوست و هم پروردگار و مربی او، و هیچگاه تنهایش نمیگذارد. برایش برنامهای ویژه دارد تا او را به بهترین شکل ممکن پرورش و رشد دهد.
بداند که خداوند متعال در همه حال حاضر و ناظر بر اعمال اوست. در هر لحظهای صدایش را میشنود و پاسخش را میدهد. بیهیچ دغدغه و تکلفی میتواند با او سخن بگوید. از هر کسی به انسان مهربانتر است. از این رو توبه بندهاش را به راحتی میپذیرد. خودش مشتاقانه به انتظار بازگشت بندگان گنهکارش نشسته و هزاران بهانه به دست آنان میدهد تا آنها را ببخشد و پاک کند.
بداند که پروردگار مهربان، از هرکسی به بندهاش نزدیک تر است. بهتر از هر کسی دردِ بنده اش را میداند و میتواند به فریادش برسد. بیش از هر کسی برای بندهاش دلسوزی میکند و خیر و صلاح بندهاش را میخواهد. از این رو برای خوشبختی دنیا و سعادت آخرت او، برنامهای دقیق و لطیف پیش روی بندگانش قرار داده و با واجب نمودن برخی از اعمال، راه رسیدن به بهشت را اینگونه برای آنها هموار نموده است.
مرحله دوم: اقرار به زبان
از کوزه همان بُرون تراود که در اوست. وقتی کسی دل در گرو محبوبی داشته باشد مدام ذکر و نام او را بر لب دارد. همیشه او را به بزرگی یاد میکند و مدام از خوبیهایش میگوید.
اگر کسی اعتقاد قلبی دارد که خداوند متعال همه کاره عالم است دیگر نباید خود را کسی حساب کند و از خود بگوید. هر کار نیک و صالحی را که انجام میدهد از خدا بداند و به او نسبت دهد.
گفتارش باید عقایدش را تایید کند. در برنامه ریزیها و کارهایی که می خواهد انجام دهد خدا را مد نظر داشته باشد، به او توکل نموده و به اذن و خواست او محول کند وانشاءالله بر سر زبانش باشد. درست مثل معشوقی که هر کاری که میخواهد انجام دهد میگوید اگر محبوبم اجازه دهد انجام میدهم.
اگر خداوند متعال را قادر مطلق میداند باید از عباراتی از قبیل اول خدا ، دوم شما، که بوی شرک میدهد استفاده نکند. در تمام حالات، قلبش بر زبانش حکمفرمایی کند. حتی در سختیها و مصیبتها حمد و شکر الهی از زبانش نمیافتد و با بیانی از سرِرضایت، خیر دانستن پیش آمد را به همگان اعلام میدارد.
انسان مومن نه تنها از بیان اعتقاداتش خجالت نمیکشد بلکه به آن افتخار و با شهامت تمام، بندگی خود را به وسیله گفتار خود به نمایش می گذارد. اگر در بین کسانی قرار گیرد که بویی از دین و ایمان به مشامشان نرسیده است و او را به به گناه دعوت کنند به راحتی میتواند نه بگوید و علت آن را هم راضی نبودن خداوند به انجام گناه دانسته و از بیان اعتقاداتش ترس و واهمهای نخواهد داشت.
مرحله سوم: عمل با اعضا و جوارح
مرحله آخر مرحله عمل است. عمل صالح میوه اعتقاد سالم و صالح است. اگر کسی اعتقاد صحیح داشته باشد باید نتیجه و ثمرهاش در اعمال او نمایان شود.
اگر کسی ادعا کند که به خدا اعتقاد دارد، عمل او باید اعتقاداتش را تایید کند. انجام واجبات و ترک محرمات نشانه باور راسخ به خداوند متعال است. اگر کسی خدا را شناخته و انجام دستورات او را واجب میداند دیگر در انجام تکالیف و واجباتش سستی نمیکند. دیگر انجام واجبات برایش سخت نیست.
بذر اعتقاد به رازقیت خدا باید در پرداخت خمس و زکات و بخششها و انفاقهای واجب و مستحب به ثمر بنشیند و خود را نشان دهد.کسی که اعتقاد به رازق بودن خدا دارد و هر چه دارد را از او میداند دیگر پرداخت خمس و زکات برایش دشوار نیست. در انفاق ها و بخشش های واجب و مستحب دستش نمیلرزد.
اعتقاد به بصیر و بینا بودن خدا نتیجهاش حیای از خدای مهربان و پرهیز و دوری از گناهان است. از این رو هر چه در این مسئله اعتقاد انسان قویتر باشد پرهیزش از گناهان بیشتر خواهد بود. نتیجه اعتقاد به پاداش الهی هم، دوری از ریا و خودنمایی است. کسی که معتقد است خداوند می بیند و پاداش میدهد دیگر به توجه و نگاه دیگران کاری ندارد و از بیتوجهی آنها دلخور و دلسرد نمیشود.
خلاصه به مقتضای اسماء و صفات الهی، بنده نیز بر اساس باور و ایمانی که دارد، رفتارش را همانگونه تنظیم میکند.
با این بیان میتوان ایمان را به بذری تشبیه کرد که باید در دل و جان انسان منزل کند و در آنجا بارور شده و رشد کند. نشانه رشد آن هم، بیان و اقرار به باورها و اعتقادات است. درخت ایمان آنگاه به کمال خود میرسد که به ثمر بنشیند. وگرنه او را شکسته و تبدیل به هیزم میکنند.
یادمان باشد؛ عمل صالح میوه و ثمره بذری است که در قلب رشد و در بیان جلوه نموده است.
---------------------------------------------
پی نوشت:
[1] « وَالْعَصْرِ * إِنَّ الْإِنسَانَ لَفِي خُسْرٍ [سوره عصر/ آیه 1 و 2] سوگند به عصر * كه واقعا انسان دستخوش زيان است »
[2] « إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ [سوره عصر/ آیه 3] مگر كسانى كه ایمان آورده و كارهاى شايسته كرده و همديگر را به حق سفارش و به شكيبايى توصيه كردهاند
[3] بحارالانوار، ج 10، ص 356
نظرات
مطلب شمادر کانال اخلاق اسلامی منتشرشد