مردم شناسی اجتماعی در روایات

10:40 - 1403/06/26

-

بسم الله الرحمن الرحیم

مردم شناسی اجتماعی در روایات

شناخت جنبه های متفاوت فکری، اخلاقی و رفتاری گروههای مختلف مردمی در جامعه علاوه بر ایجاد درک صحیح از شناخت افراد در ذهن، موجبات تعامل درست و تشخیص نوع برقراری ارتباط با گروههای مختلف اجتماعی می شود تا در نتیجه؛ درک درستی از انتظارات و تعیین میزان کیفیت ارتباطات با افراد جامعه در ذهن شکل بگیرد. شناخت دقیق مردم در واقع، حاکم بر نوع تعامل با جامعه می باشد. در مصادر تشریع اعم از روایات نبوی و ائمه معصومین علیهم السلام به صورت گسترده به خصوصیات فکری، اخلاقی و مشی عملی گروههای مختلف اجتماعی به صورت گسترده اشاره و تصویری کامل از اقتضاءات و تمیلات درونی افراد مختلف ارائه شده است. در این گروه از روایات به طبقات مختلف مرمی از حیث جنبه های روانی، عملی، فکری و اخلاقی اشاره شده است و به صورت مختصر در موارد ذیل به آن تصریح می گردد.

۱. گروههای مختلف مردم از حیث جنبه های روانی و طبیعی؛ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود:((ألا إنّ بَنی آدَمَ خُلِقوا علی طَبَقاتٍ: ألا و إنّ مِنهُمُ البَطیءَ الغَضَبِ السَّریعَ الفَیءِ، و مِنهُم سَریعُ الغَضَبِ سَریعُ الفَیءِ، فتِلکَ بتِلکَ، ألا و إنّ مِنهُم سَریعَ الغَضَبِ بَطیءَ الفَیءِ، ألا و خَیرُهُم بَطیءُ الغَضَبِ سَریعُ الفَیءِ.)).(۱)هان! آدمیان سه گونه آفریده شده اند: بعضی از آنان دیر به خشم می‌آیند و زود فروکش می‌کنند. بعضی زود خشم می‌گیرند و زود هم خشمشان فرو می‌نشیند و برخی دیگر زود به خشم می‌آیند و دیر فروکش می‌کنند. بدانید که بهترین آنان کسانی اند که دیر خشم می‌گیرند و زود فروکش می‌کنند.

۲.گروههای مختلف مردم از حیث جنبه های شناختی و فکری؛ مردم، در لسان روایات معصومین علیهم السلام، از جهت به کارگیری عقلانیت و تفکر صحیح و عدم توجه به مطامع مادی به سه گروه عاقل،احمق و فاسد تقسیم شده اند، چنانچه امیرالمومنین علی علیه السلام می فرماید:((الرِّجالُ ثَلاثَةٌ: عاقِلٌ، و أحمَقُ، و فاجِرٌ ؛ فالعاقِلُ الدِّینُ شَریعَتُهُ، و الحِلمُ طَبیعَتُهُ، و الرّأیُ سَجیَّتُهُ، إن سُئلَ أجابَ، و إن تَکَلَّمَ أصابَ، و إن سَمِعَ وَعی، و إن حَدَّثَ صَدَقَ، و إنِ اطمَأنَّ إلَیهِ أحَدٌ وَفی. و الأحمَقُ إنِ استُنبِهَ بجَمیلٍ غَفَلَ، و إنِ استُنزِلَ عَن حَسَنٍ تَرَکَ، و إن حُمِلَ علی جَهلٍ جَهِلَ، و إن حَدَّثَ کَذَبَ. لا یَفقَهُ و إن فُقِّهَ لَم یَفقَهْ. و الفاجِرُ إنِ ائتَمَنتَهُ خانَکَ، و إن صاحَبتَهُ شانَکَ، و إن وَثِقتَ بهِ لَم یَنصَحْکَ.)).(۲)مردم سه دسته اند: خردمند، احمق و نابکار. خردمند، دینْ راه زندگی اوست و بردباری سرشت او و اندیشیدن خصلت او. هرگاه از او بپرسند جواب دهد و هرگاه سخن گوید درست گوید و هرگاه بشنود، پذیرا شود و هرگاه نقل قول کند، راست گوید و هرگاه کسی به او اطمینان کند، وفاداری نشان دهد. و احمق، که هرگاه او را به کار نیکی متوجّه کنند، غفلت می‌ورزد، هرگاه از او بخواهند از کار خوبی دست بردارد، آن را ترک می‌کند و اگر او را به نادانی وا دارند نادان می‌شود، اگر نقل قول کند نادرست گوید، خودش نمی فهمد و اگر هم به او بفهمانند درک نمی کند. اما نابکار، اگر به او امانت سپاری، به تو خیانت می‌کند، اگر با او همنشینی کنی، مایه ننگ و بدنامی تو شود و اگر به او اعتماد کنی، نسبت به تو خیرخواهی و یکرنگی به خرج نمی دهد.

۳.تقسیم گروههای جامعه از حیث فطرت انسانی: برخی از گروههای مردم بواسطه ی اصرار بر اعمال زشت گناه آلود و تعدی به حقوق الهی و استمرارشان بر ظلم به هم نوعان از فطرت الهی دور شده و با تقید به شهوات حیوانی و مادی گرایی گوی سبقت و وحشیگری را از گروه حیوانات ربوده اند، چنانچه خدای متعال می فرماید:((وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ کَثِیرًا مِّنَ الْجِنِّ وَالْإِنسِ ۖ لَهُمْ قُلُوبٌ لَّا یَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْیُنٌ لَّا یُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لَّا یَسْمَعُونَ بِهَا ۚ أُولَئِکَ کَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ ۚ أُولَئِکَ هُمُ الْغَافِلُونَ)).(۳)به یقین، گروه بسیاری از جنّ و انس را برای دوزخ آفریدیم. آنها دلها [= عقلها] یی دارند که با آن (اندیشه نمی کنند، و) نمی فهمند. و چشمانی که با آن نمی بینند. و گوشهایی که با آن نمی شنوند. آنها همچون چهارپایانند. بلکه گمراهتر! اینان همان غافلانند. امام سجاد علیه السلام در تقسیم مردم از حیث دور بودن از فطرت انسانی می فرماید:((النّاسُ فی زَمانِنا علی سِتِّ طَبَقاتٍ: أسَدٌ، و ذِئبٌ، و ثَعلبٌ، و کَلبٌ، و خِنزیرٌ، و شاةٌ ؛ فأمّا الأسَدُ: فمُلوکُ الدُّنیا یُحِبُّ کلُّ واحِدٍ مِنهُم أن یَغلِبَ و لا یُغلَبَ. و أمّا الذِّئبُ: فتُجّارُکُم یَذُمُّو (نَ) إذا اشتَرَوا و یَمدَحو (نَ) إذا باعُوا. و أمّا الثَّعلبُ: فهؤلاءِ الّذینَ یأکُلونَ بأدیانِهِم و لا یَکونُ فی قُلوبِهِم ما یَصِفونَ بألسِنَتِهِم. و أمّا الکَلبُ: یَهِرُّ علَی النّاسِ بلِسانِهِ و یُکرِمُهُ النّاسُ مِن شَرِّ لِسانِهِ. و أمّا الخِنزیرُ: فهؤلاءِ المُخَنَّثونَ و أشباهُهُم لا یُدعَون إلی فاحِشَةٍ إلاّ أجابُوا. و أمّا الشّاةُ: فالمُؤمِنونَ، الّذینَ تُجَزُّ شُعورُهُم و یُؤکَلُ لُحومُهُم و یُکسَرُ عَظمُهُم، فکَیفَ تَصنَعُ الشّاةُ بَینَ أسَدٍ و ذِئبٍ و ثَعلبٍ و کَلبٍ و خِنزیرٍ؟!)).(۴)شیر و گرگ و روباه و سگ و خوک و گوسفند. شیران همان شهریاران و زمام داران دنیایند که هر یک از آنها دوست دارد بر دیگری غلبه کند و مغلوب کسی واقع نشود. گرگ‌ها همان بازرگانان شما هستند که هرگاه می‌خواهند کالایی را بخرند از آن بدگویی می‌کنند و هرگاه می‌خواهند بفروشند از آن تعریف می‌کنند. روبهان همان کسانی هستند که از طریق دین خود می‌خورند و به آنچه می‌گویند در دل اعتقادی ندارند. سگ‌ها آن کسانی هستند که با زبان خود بر مردم پارس می‌کنند و مردم از شرّ زبانشان به آنان احترام می‌گذارند. خوکان همان مردهای مخنّث و امثال آنها هستند که وقتی از آنان دعوت به فحشایی شود اجابت می‌کنند، و گوسفندان همان مؤمنان هستند که پشمهایشان را می‌چینند و گوشتشان را می‌خورند و استخوانشان را می‌شکنند. از یک گوسفند در میان [گروهی] شیر و گرگ و روباه و سگ و خوک چه کاری ساخته است؟!

۴. گروههای مختلف مردم از حیث عمل به شریعت؛ حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام می فرماید:((النّاسُ فی الدُّنیا عامِلانِ: عامِلٌ عَمِلَ فی الدُّنیا لِلدُّنیا، قَد شَغَلَتهُ دُنیاهُ عَن آخِرَتِهِ، یَخشی علی مَن یَخلُفُهُ الفَقرَ و یأمَنُهُ علی نَفسِهِ، فیُفنی عُمرَهُ فی مَنفَعَةِ غَیرِهِ، و عامِلٌ عَمِلَ فی الدُّنیا لِما بَعدَها، فجاءَهُ الّذی لَهُ مِن الدُّنیا بغَیرِ عَمَلٍ فأحرَز الحَظَّینِ مَعا، و مَلَکَ الدّارَینِ جَمیعا، فأصبَحَ وَجیها عِندَ اللّهِ، لا یَسألُ اللّهَ حاجَةً فیَمنَعُهُ.)).(۵)مردم در دنیا دو گونه کار می‌کنند: یکی در دنیا برای دنیا کار می‌کند. چنین کسی را دنیایش از آخرتش باز داشته، برای بازماندگانش بیم فقر و ناداری دارد، اما از تهیدستی خویش آسوده خاطر است. چنین کسی عمر خویش را در راه سود رساندن به دیگران می‌گذراند. دیگری در دنیا برای بعد از دنیا کار می‌کند. چنین کسی را روزیِ مقدّر بی هیچ کوششی برسد. پس، از هر دو جهان بهره برگیرد و هر دو سرای را با هم داشته باشد. چنین کسی در پیشگاه خداوند آبرومند است و هیچ حاجتی از خدا نخواهد که از برآوردن آن دریغ فرماید.

 

 

 

منابع

۱.حافظ، اسماعیل بن محمد، الترغیب و الترهیب،ج۳،ص۴۴۸/ ۱۰.

۲.صدوق، محمد بن علی، الخصال، جامعه مدرسین، ص۱۱۶/ ۹۶.

۳.سوره اعراف: ۱۷۹.

۴.صدوق، محمد بن علی، الخصال، ج۱، ص۳۳۹/ ۴۳؛ فتال، محمد بن احمد، روضه الواعظین،رضی، ج۲، ص۲۹۱.

۵.سید رضی، محمد بن حسین، نهج البلاغه،حکمت ۲۶۹. 

کلمات کلیدی: 

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
6 + 1 =
*****