آیا دعا کردن نشانه ای از توجه خداست؟

01:22 - 1391/10/15
انسان در همان حال كه توفيق عبادت و بندگي را از خداوند متعال درخواست مي‌كند، يكي از دعاهايش هم اين باشد كه خدايا! توفيق معرفت و شناخت خودت را به ما عطا كن.
دعا

آيا شخصي كه به عبادت خدا مشغول است و از اين حالتي كه دارد لذّت مي‌برد و خود را لايق مي‌داند كه خداوند به او توجّه كرده و با‌ آن بنده ارتباطي برقرار كرده و به او اجازه داده، لياقت داده باز اين شخص دچار غرور در عبادت شده؟

پاسخ :

براي پاسخ به سؤال شما بايد اندكي از سيرة معصومين را توضيح دهيم.

سيرة معصومين:
در رابطه با عبادت پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ وارد شده: همانا پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ ده سال بر نوك انگشتان نماز خواند تا اينكه پاهاي مبارك حضرت، تاول زد(ورم كرد) و چهرة نوراني حضرت، زرد شد، همة شب را عبادت مي‌كرد... پس به ايشان گفته شد: يا رسول الله، مگر خداوند گناهان گذشته و آيندة تو را نبخشيده؟ پيامبر فرمود، بلي، بخشيده، آيا بنده‌اي شاكر نباشم؟[1]

در جاي ديگر پيامبر اكرم مي‌فرمايد: ما عبدناك حق عبادتك و ما عرفناك حق معرفتك.[2]
آنچنان‌ كه شايستة بندگي تو بود، تو را عبادت نكرديم و آنچنان كه حق معرفت تو بود، تو را نشناختيم. دربارة عبادت امام زين العابدين ـ عليه السّلام ـ در تاريخ آمده كه روزي فرزند ايشان ابوجعفر نزد پدر رفت. پدر را ديد كه از شب زنده‌داري بسيار، به رنگ زرد درآمده و ديدگانش از گرية فراوان چرك كرده و پيشاني او پينه بسته... چون پدر را بدين حال ديد نتوانست گرية خود را نگاه دارد. پدر به او نگريست و گفت: فرزندم آن صحيفه‌ها را كه اعمال علي بن ابيطالب در آن ثبت شده به من بده! اوراق را بدو دادم، لختي بدان نگريست و با گرفتگي خاطر گفت: چه كسي توانايي عبادت علي بن ابيطالب را دارد[3] اين گلهاي بي‌خار جهان هستي با اينكه سرآمد مخلوقات خداوند هستند در معرفت و عبادت و فضايل، اما اين‌طور خود را در پيشگاه خداوند مقصّر مي‌دانند و اين خود يك درس بزرگي است كه اي انسانها، هر قدري كه معرفت پيدا كرديد،

هر قدر عبادت و بندگي كرديد، هر قدر كار خير انجام داديد، باز خود را در پيشگاه الهي مقصّر و شرمنده بدانيد. انسان در همان حال كه توفيق عبادت و بندگي را از خداوند متعال درخواست مي‌كند، يكي از دعاهايش هم اين باشد كه «خدايا! توفيق معرفت و شناخت خودت را به ما عطا كن» نيمي از مؤمن را رجاء و اميدواري به فضل خداوند و نيمي ديگر را خوف از او در برگرفت. در همان حال كه عبادت مي‌كند و خوشحال است از اينكه خداوند متعال اين توفيق را به او عطا كرده در عين حال نگران است از اينكه اين عبادت را آنچنان كه حق عبادت و بندگي بود بجا نياورده. پس درعين اينكه انسان نياز به خودشناسي دارد تا نسبت به جايگاه خود و خالق شناخت پيدا كند (نسبت به آغاز و پايان و مسيري كه بايد طي كند) همان طور خود را در عبادات مقصّر بداند و از خداوند طلب كند تا معرفت صحيح را به وي عطا كند. خداوند متعال مي‌فرمايد: و الذين جاهدوا فينا لنهدينّهم سبلنا و انّ الله لمع المحسنين.[4]

و آنان كه در راه‌ ما كوشش كنند همانا راه‌هاي خويش را به آنها نشان مي‌دهيم و همانا خدا با نيكوكاران است. و انسان اگر با حسن ظنّ خويش با خداوند مناجات كند و از او بخواهد، يقيناً خداوند متعال جواب مثبت مي‌دهد و دست چنين بنده‌اي را مي‌گيرد. چرا كه خدا مي‌فرمايد لاتقنطوا من رحمة الله.[5] از رحمت خداوند، نااميد نشويد.

[1] . الاحتجاج، شيخ طبرسي، ج 1، ص326،منشورات دارالنعمان براي طبع و نشر، ناشر، دارالنعمان.
[2] . بحارالانوار، علامه مجلسي، ج 68، ص 23، طبع مؤسسه الوفاء، چاپ دوم، 1403 ه.ق ، ناشر: مؤسسة الوفاء، بيروت، لبنان.
[3] . زندگاني علي بن الحسين، سيد جعفر شهيدي، ص143، چاپ ششم، 1374، چاپ و نشر دفتر نشر فرهنگ اسلامي.
[4] . عنكوت، 69.
[5] . زمر، 53.

منبع:سایت اندیشه قم

کلمات کلیدی: 

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
1 + 1 =
*****