رهروان ولایت ـ بسم الله الرحمن الرحیم
مقدمه:
یکی از مهمترین واجباتی که خداوند متعال در آیات متعددی اهمیت و ضرورت آن را برای بندگان خود بیان نموده است؛ فریضهی ارزشمند امر به معروف و نهی از منکر است.
اهمیت و ضرورت امر به معروف
دراهمیت و ارزش این فریضهی الهی همین بس که خداوند متعال بهترین امت خود را امتی معرفی مینماید که پایبند به انجام این فریضه ارزشمند هستند:
«كُنتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ وَتُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَلَوْ آمَنَ أَهْلُ الْكِتَابِ لَكَانَ خَيْرًا لَّهُم مِّنْهُمُ الْمُؤْمِنُونَ وَأَكْثَرُهُمُ الْفَاسِقُونَ ؛[آل عمران/110]شما بهترين امتى هستيد كه براى مردم پديدار شدهايد: به كار پسنديده فرمان مىدهيد،و از كار ناپسند بازمىداريد، و به خدا ايمان داريد. واگر اهل كتاب ايمان آورده بودند قطعاً برايشان بهتر بود برخى از آنان مؤمنند و [لى] بيشترشان نافرمانند.»
روایتی در عظمت امر به معروف ونهی از منکر
در اهیمت و ارزش این حکم الهی از مرحوم سید رضی روایتی از امام علی علیه السلام نقل شده است که عظمت این فریضه الهی را دو چندان میکند.
«مَا أَعْمَالُ الْبِرِّ كُلُّهَا وَ الْجِهَادُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ عِنْدَ الْأَمْرِ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْيِ عَنْ الْمُنْكَرِ إِلَّاكَنَفْثَةٍ فِي بَحْرٍ لُجِّي؛[1]همه كارهاى خوب و جهاد در راه خدا در برابر امر به معروف و نهى از منكر چون قطرهاى است در درياى عميق.»
توجیهات بهانه جویان برای ترک این فریضه ارزشمند
با کمی تحقیق و تفحص در خصوص علت سستی افراد در اجرای این حکم الهی میتوان دلایل و بهانههای آنها را این چنین بیان کرد.
1-گناه دیگران به ما ربطی ندارد
بعضی افراد این چنین تصور میکنند که گناه رفتاری و اجتماعی دیگران به آنها ارتباطی ندارد و همین تلقی اشتباه باعث شده است که در اجرای این حکم الهی بیرغبتی و ضعف نشان دهند. این در حالی است که در آموزه های اسلامی افراد نسبت به یکدیگر مسئولیت دارند و کسی حق بی توجهی نسبت به شقاوت و گمراهی دیگران ندارد؛ کما اینکه در روایتی ازپیامبر اکرم(صلی الله علیه واله و سلم) نقل شده است به این مسئولیت عموم اشاره شده است:«كُلُّكُمْ رَاعٍ وَ كُلُّكُمْ مَسْئُولٌ عَنْ رَعِيَّتِه»[2]
2-ترس از مواخذه و برخورد
یکی از شایع ترین علت های که مانع اجرا و اقامهی امر به معروف و نهی از منکر در جامعه شده است؛ ترس و عدم شهامت و جرأت در ایستادگی وبرخورد با منکر است. وجود ترس و عدم شهامت مقابله با منکرات موجب گسترش منکرو ابتذال می شود. فاجعه بزرگی که اگر دامن جامعه را بگیرد آن جامعه محکوم به فنا و نابودی میشود. آنچه از روایات نقل شده است امر به معروف موجب نقص در جان و مال نمی شود و اگر هم در این خصوص حوادثی نقل شده است باید آن را به حساب مرگ حتمی افراد گذاشت نه بر تغییر اجل غیر حتمی:«إنَّ الأمرَ بِالمَعروفِ وَالنَّهىَ عَنِ المُنكَرِ لا يُقَرِّبانِ مِن أَجَلٍ وَلا يَنقُصانِ مِن رِزقٍ ، لكِن يُضاعِفانِ الثَّوابَ وَيُعظِمانِ الجرَ وَأفضَلُ مِنهُما كَلِمَـةُ عَدلٍ عِندَ إمامٍ جائِرٍ؛[3]امر به معروف و نهى از منكر نه اجلى را نزديك مىكنند و نه از روزى كم مىنمايند، بلكه ثواب را دو چندان و پاداش را بزرگ مىسازند و برتر از امر به معروف و نهى از منكر سخن عادلانهاى است نزد حاكمى ستمگر.»
3-خجالت و کم رویی
بعضی افراد به خاطر خجالت مذمومی که بر آنها چیره شده است روی اجرای احکام و اجرای فرامین الهی را ندارند. بدترین عذر و بهانه ای که هیچ گونه دلیلی برای دفاع از آن نمی توان اقامه کرد؛ چرا که این حالت بیشتر به حیایی مذموم شهرت دارد که در متون اسلامی از آن نهی شدن است.
«وَ الْمُؤْمِنُ خَلَطَ عَمَلَهُ بِحِلْمِهِ يَجْلِسُ لِيَعْلَمَ وَ لَا يَعْمَلُ شَيْئاً مِنَ الْحَقِّ رِئَاءً وَ لَا يَتْرُكُهُ حَيَاءً إِنْ زُكِّيَ خَافَ مِمَّا يَقُولُون[4] مؤمن، كردارش را با بردبارى در آميزد، بنشيند تا بياموزد و كار حق را به خودنمايى نياميزد و به ملاحظه شرم (از ديگران) آن را ترك نكند.»
4- با یک گل بهار نمی شود
بعضی افراد نیز عدم تأثیر امر به معروف را بهانهای برای ترک و فرار از انجام این فریضهی الهی قرار میدهند. این در حالی است که اگر همه افراد حتی به اندازه یک تذکر لسانی وظیفه خود را در مقابله با منکر انجام دهند اشخاص گنهکار به خود اجازه نمی دادند که در بستر جامعه گناهی را آشکارا انجام دهند و قبح آن را مورد خدشه قرار نمی داند.
5- پاس دادن به دیگران
بعضی افراد هم خود توان بازی و قرار گرفتن در این میدان را ندارند و به بهانه این که این امر و وظیفه ارزشمند واجب کفایی است انجام آن را به دیگران واگذار میکنند و آن را از گردن خود ساقط میکنند غافل از اینکه اگر واجب الهی اجرا نشود و برزمین بماند برعهده همه باقی خواهند ماند.
______________________________
پاورقی
[1]. نهج البلاغه، حكمت 374
[2]. جامع الأخبار(للشعيري) ؛ ؛ ص119
[3]. غررالحكم، ج2، ص611، ح3648
[4]. تحف العقول ؛ النص ؛ ص280
نظرات
باسلام
ضمن تشکر از مطلب جالب شما
در کانال امر به معروف ونهی از منکر منتشر شد http://telegram.me/joinchat/C3Kzdj-T8XFBTNhr3s7m5A
سلام
از مطلب مفید و پرمحتوایتان تشکر می کنم بهمین دلیل آن را در کلوب نسل جوان قرار دادم
http://www.cloob.com/javanclub