داستان يک زن سیاسی در قرآن

07:01 - 1393/05/13
چکیده: قرآن کریم داستان این زن سیاسی را در مقابل داستان مردان قدرتمندی چون نمرود، فرعون و قارون به صورت مفصّل بیان فرموده است. از این داستان نکات بسیاری قابل برداشت است:
هد هد سلیمان

رهروان ولایت ـ "بُلْقَیس بنت شراحیل"[1] نام زنی است که در قرآن کریم به عنوان ملکه سبأ(یمن) از او نام برده شده است. مردم این سرزمین خورشید پرست بودند.[2] وی زنی قدرتمند و ثروتنمند بود. [3]

قرآن کریم داستان این زن سیاسی را در مقابل داستان مردان قدرتمندی چون نمرود، فرعون و قارون به صورت مفصّل بیان فرموده است. از این داستان نکات بسیاری قابل برداشت است:

حضرت سلیمان پس از آنکه از طریق هُدهُد به وجود چنین سرزمینی پی برد، مانند سایر انبیاء الهی حکمران آنها را به دین الهی دعوت کرد و از نافرمانی الهی برحذر داشت. [4]

ملکه سبأ بخلاف نمرود و فرعون، از همان ابتدا با حق بینی برخورد کرد و نامه سلیمان را به کرامت وصف نمود. [5] زیرا وی محتواي نامه را كریمانه یافته بود.

ملکه سبأ بخلاف مستبدّین تاریخ، با اهمیّت به هوش جمعی در مورد نامه سلیمان با درباريانش مشورت كرد [6] و با وجود اینکه وزراء از توانمندی نظامی به او اطمینان دادند[7] امّا این بانوی بزرگوار کاملاً از تبعات ویرانگر جنگ با خبر بود و فرمود:

« قَالَتْ إِنَّ الْمُلُوكَ إِذَا دَخَلُوا قَرْيَةً أَفْسَدُوهَا وَجَعَلُوا أَعِزَّةَ أَهْلِهَا أَذِلَّةً وَكَذَلِكَ يَفْعَلُونَ؛[نمل/34] زن گفت: پادشاهان چون به قريه‌ای در آيند، تباهش می‌کنند و عزيزانش را ذليل می‌سازند؛ آری چنين کنند».

بنابراین از درِ مصالحه وارد شد و سلیمان را با هدایا آزمود و منتظر ماند تا ببیند سلیمان نسبت به این هدیه چه واکنشی نشان می‌دهد. [8]

حضرت سلیمان عکس‌العملی پیامبرانه انجام داد[9] و هدیه ملکه سبأ را با استدلالی ردّ کرد و این بار با تندی بیشتری او را به توحید دعوت کرد و دستور داد تختگاه ملکه را به سرعت نزد او آورند و آن‌را مقداری تغییر دهند تا بدین وسیله میزان هوش این زن را بیازمایند.

ملکه سبأ که زن عاقلی بود برای انجام مذاکرات اعتقادی و صحبت رو در رو با حضرت سلیمان، به نزد ایشان آمد. بعد از آنکه خدمت حضرت سلیمان رسید متوجّه تغییرات در تختگاه خود شد. [10]

این بانوی بزرگوار وقتی سخنان سلیمان را شنید و عظمت بارگاه این پیامبر الهی را مشاهده کرد ایمان آورد و در نهایت به همسری حضرت سلیمان، مفتخر گردید.

داستان ملکه سبأ به عنوان روشی برای حقّ‌پذیری مردم و مخصوصاً حکّام، در برابر دعوت پیامبران مطرح شده است و نشانه هوش سیاسی زنان در برخورد با مخالفین است.

----------------------------------------
پي نوشت:
[1]. تحقيق حسين اعلمى‌ بر تفسير الصافى فيض كاشانى، ج۴، ص۶۴- مجمع البیان، پیشین، ج۱۸، ص۹۸.
[2]. « وَجَدتُّهَا وَ قَوْمَهَا يَسْجُدُونَ لِلشَّمْسِ مِن دُونِ اللَّهِ وَ زَيَّن لَهُمُ الشَّيْطَانُ أَعْمَالَهُمْ فَصَدَّهُمْ عَنِ السَّبِيلِ فَهُمْ لَا يَهْتَدُون؛[ نمل/ ۲۴] او و قومش را ديدم كه براى غير خدا( خورشید) سجده می ‌كنند و شیطان اعمالشان را در نظرشان جلوه داده و آنها را از راه بازداشته و از اين رو هدايت نمى ‌شوند!».
[3]. قرآن از زبان هدهد سلطنت او را چنين تصوير مي‏كند:« انّي وجدت امرأة تملكهم وأُوتيت من كلّ شي‏ء ولها عرش عظيم؛[نمل/24] من زني را يافتم كه بر آنها سلطنت مي‏كرد و از هر چيزي به او داده شده بود و تختي بزرگ داشت».
[4]. «إِنَّهُ مِن سُلَيْمَانَ وَإِنَّهُ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ* أَلَّا تَعْلُوا عَلَيَّ وَأْتُونِي مُسْلِمِينَ؛[ نمل/30و31] نامه از سليمان است و اين است : به نام خدای بخشنده مهربان. بر من برتری مجوييد و به تسليم نزد من بياييد».
[5]. « قَالَتْ يَا أَيُّهَا المَلَأُ إِنِّي أُلْقِيَ إِلَيَّ كِتَابٌ كَرِيمٌ ؛[نمل/29] زن گفت : ای بزرگان ، نامه ای گرامی به سوی من افکنده شد».
[6]. قَالَتْ يَا أَيُّهَا المَلَأُ أَفْتُونِي فِي أَمْرِي مَا كُنتُ قَاطِعَةً أَمْرًا حَتَّى تَشْهَدُونِ؛[نمل/32] زن گفت : ای بزرگان ، در کار من رای بدهيد ، که تا شما حاضر نباشيد، من هيچ کاری را فيصل نتوانم داد».
[7]. « نحن أُولوا قوّة وأُولوا بأس شديد؛[نمل/33] از نظر مسائل سياسي و نظامي قدرتمنديم و كمبودي نداريم».
[8]. « وَإِنِّي مُرْسِلَةٌ إِلَيْهِم بِهَدِيَّةٍ فَنَاظِرَةٌ بِمَ يَرْجِعُ الْمُرْسَلُونَ؛[نمل/ 35] من هديه ای نزدشان می فرستم و می نگرم که قاصدان چه جواب می آورند».
[9]. « فَلَمَّا جَاء سُلَيْمَانَ قَالَ أَتُمِدُّونَنِ بِمَالٍ فَمَا آتَانِيَ اللَّهُ خَيْرٌ مِّمَّا آتَاكُم بَلْ أَنتُم بِهَدِيَّتِكُمْ تَفْرَحُونَ* ارْجِعْ إِلَيْهِمْ فَلَنَأْتِيَنَّهُمْ بِجُنُودٍ لَّا قِبَلَ لَهُم بِهَا وَلَنُخْرِجَنَّهُم مِّنْهَا أَذِلَّةً وَهُمْ صَاغِرُونَ؛[نمل/36] چون قاصد نزد سليمان آمد، سليمان گفت: آيا می خواهيد به مال مرا، ياری کنيد؟ آنچه خدا به من داده از آنچه به شما داده بهتر است نه، شما به هديه خويش شادمان هستيد. اکنون به نزدشان بازگرد سپاهی بر سرشان می کشيم که هرگز طاقت آن را نداشته باشند و به خواری و خفت از آنجا بيرونشان می کنيم».
[10]. گفت: كأنّه هو؛ یعنی: گويا اين تخت من است و نگفت «انّه هو» يعني حتماً آن تخت من است- زن در آينه جلال و جمال -  صفحه 288.

اللهم صلّ علي محمّد و آل محمّد و عجّل فرجهم

کلمات کلیدی: 

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
3 + 0 =
*****