شنوایی مردگان در منابع اسلامی

11:35 - 1393/05/24
چکیده: علاوه بر اینکه کلام امام علی علیه السلام در خطبه‌ی 111 هیچگونه اشاره‌ای و ظهوری در عدم شنایی و پاسخ گویی ارواح ندارد، روایات معتبری وجود دارد که شنوایی آنها را نیز اثبات می‌کند. تنها برداشتی که می توان از خطبه داشت این است که کلام حضرت ناظر به اجساد بی جان آنهاست که توانایی در شنوایی و پاسخگویی ندارند.
مرگ

رهروان ولایت ـ یکی از مباحث مهم کلامی که از دیر باز میان متکلیمن شیعه وسنی مطرح بوده،‌  موضوع «سماع الموتی؛ شنوایی مردگان » است. متأسفانه این موضوع علمی ملعبه دست بعضی از علمای  متعصب و کور دل اهل سنت  قرار گرفته تا به جایی که به واسطه آن  اتهامات ناروا و بی‌اساسی به پیروان مذهب تشیع وارد ساخته‌اند. سوالی که در خصوص سماع الموتی مطرح می شود این است که آیا اموات صدای  زندگان را می شنوند یا نه؟ دلیل متقن و محکمی در خصوص عدم شنوایی اموات در متون اسلامی وجود دارد؟ آیا اعتقاد به شنوایی اموات به اصول مبانی دینی سازگاری دارد یا خیر؟ در ادامه این نوشتار با ذکر چند نکته به این سوالات جواب خواهیم داد.

نکته اول: برای اثبات و حقانیت یک مطلب نمی‌توان به صرف دیدن  روایت به حقاینت آن اذعان داشت؛ چرا که لازم است در اثبات و انتساب آن به شرع  مقدس و آموزه‌های اعتقادی و دینی روایت‌ای پیرامون آن موضوع را نیز مورد بررسی قرار داد تا مطلق و مقید و محکم و متشابه آنها مشخص شود. برای نمونه اگر مطلبی دال بر عدم شنوایی اموات در منابع اسلامی مشاهده می شود به صرف وجود این مورد نمی توان به حقانیت و دینی بودن آن اذعانداشت بلکه لازم است اطراف آن روایت و روایت هایی که در آن خصوص وجود دارد را نیز مورد مطالعه و بررسی قرار داد.

نکته دوم: هرچند در بعضی از نوشتارها ادعا می‌شود که امام علی (علیه السلام )در خطبه 111 نهج البلاغه سخنی دال بر عدم شنوایی مردگان  ایراد فرموده‌اند ولی با مطالعه وبررسی کارشناسی و دقیق آن خطبه، به یقین و صراحت می‌توان ابراز داشت که این ادعا  حقیقت خارجی نداشته  بلکه تنها سوء برداشت افرادی است که از سواد علمی در خصوص فهم سخن بهره ای ندارند چرا که با این سوء برداشت‌ها  تنها به دنبال بهره‌گیری از خطبه به نفع  اعتقاد باطل خود هستند. در بررسی های صورت گرفته در خطبه مورد نظر این چنین به نظر می‌رسد مقصود جضرت از عدم جواب گویی مردگان در قبر و عدم اعتنای آنها به شادی و غم های دیگران، اجساد بی‌جان و خفته‌ی آنها باشد.  چرا که آنچه ظاهر و روشن است این اجساد هیچ گونه واکنشی در خصوص حوادث حیات دنیوی ازخود نشان نمی‌دهند کما اینکه این مطلب بر هیچ کس پوشیده نیست ولی این که آیا این مطلب در خصوص ارواح مردگان نیز صادق است یا خیر کلام حضرت هیچ گونه اشاره ای به ارواح ندارد. چرا که حضرت هیچگاه نفرمودند ارواح آنها نیز ادراکی ندارند.

نکته سوم: علاوه برا اینکه کلام حضرت هیچ گونه اشاره‌ای و ظهوری در عدم شنایی و پاسخ گویی ارواح ندارد روایات معتبری وجود دارد که شنوایی آنها را نیز اثبات می‌کند. پیامبر گرامی(صلی الله علیه وآله) هنگامی که مشرکان جنگ بدر را در چاه ریخت با آنان سخن گفت. در روایت است پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) در جنگ بدر وقتی اجساد مشرکین را در چاهی انداخت، بالای آن چاه ایستاد و به آنان خطاب کرد: آنچه پروردگار ما به ما وعده داد عمل کرد و حق بود آیا به حق دریافتید آنچه پروردگارتان به شما وعده داده بود؟ یکی از صحابه عرض کرد یا رسول الله با مردگان حرف می‌زنی؟پیامبر فرمود: شما از آنان شنواتر نیستید.[1]

بخاري و مسلم از پيامبر (صلي الله علیه و آله) نقل کرده اند: «هر گاه مرده داخل قبر گذارده شود، صداي کفش تشييع کنندگان را مي‌شنود»[2]

نکته چهارم: «وَسْئَلْ مَنْ أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِکَ مِنْ رُسُلِنا أَ جَعَلْنا مِنْ دُونِ الرَّحْمنِ آلِهَةً یُعْبَدُونَ. [زخرف/45]از پیامبران ما که پیش از تو فرستاده‏ایم بپرس: آیا جز خدای رحمان ، خدایان دیگری را برای پرستش آنها قرار داده بودیم؟».

 از دیدگاه قرآن،‌ آیه مذکور،‌ ناب‌ترین دلیل بر اثبات شنوایی و شنواندن به مردگان است چرا که در خصوص این آیه شریف بعضی از مفسرین بر این باور هستند که آيه شريفه از آياتى است كه در شب معراج خطاب به رسول خدا (صلی الله علیه وال و سلم) شده تا آن جناب از ارواح انبياء (علیهم السلام) اين سؤال را بكند، و در هنگامى كه به ايشان بر مى‏خورد بپرسد: آيا جز دين توحيد دين ديگرى براى امت خود آورده بودند.[3]

در نگاهی هم که مفسران اهل سنت به تفسیر این آیه دارند ثابت می‌شود که پیامبرانی که از دنیا رفته اند صدا را می‌شنوند و می‌توانند پاسخ دهند .

قرطبی امام اهل سنت در تفسیرش داستان سؤال رسول خدا صلی الله علیه وآله را از محضر پیامبران در شب معراج و پاسخ آنان را با آوردن روایات نقل کرده و در پایان، این تفسیر را صحیح می‌داند.[4]

نکته پنجم: اقرار علمای وهابی به شنوایی مردگان

در ذیل آیاتی همچون «فَإِنَّكَ لا تُسْمِعُ الْمَوْتى‏ وَ لا تُسْمِعُ الصُّمَّ الدُّعاءَ إِذا وَلَّوْا مُدْبِرينَ [روم/52]و در حقيقت، تو مردگان را شنوا نمى‏گردانى، و اين دعوت را به كران- آن گاه كه به ادبار پشت مى‏گردانند- نمى‏توانى بشنوانى.»

ابن تيميه امام و پیشوای فکري وهابيت و به تعبیر آنها شیخ الاسلام مي‌نويسد: منظور از شنيدن در اين آيات شنيدني است که امتثال به دنبال داشته باشد نه مطلقِ شنيدن، پس اين آیه نمی تواند دليل بر این ادعا که مردگان نمي‌شنوند باشد:

فإن المراد بذلك سمع القبول والامتثال فان الله جعل الكافر كالميت الذى لا يستجيب لمن دعاه وكالبهائم التى تسمع الصوت ولا تَفْقَهُ المعنى فالميت وان سمع الكلام وفقه المعنى فإنه لا يمكنه إجابة الداعى ولا امتثال ما أُمر به ونُهى عنه فلا ينتفع بالأمر والنهى وكذلك الكافر لا ينتفع بالأمر والنهي وان سمع الخطاب وفهم المعنى كما قال تعالى  {ولو عَلِمَ اللهُ فيهِم خيراً لَأسمَعَهُم} وأما رؤية الميت فقد روى في ذلك آثار عن عائشة وغيرها[5].

پس منظور از نفي شنيدن براي مردگان، شنيدني است که امتثال به دنبال داشته باشد، خداوند در اين آيه کافر را همانند مرده قرار داده است که به کسي که او را مي‌خواند نمي‌تواند جواب دهد و همانند چهارپايان که سخن را مي‌شنوند ولي معني آن را نمي‌فهمند، پس مرده اگرچه سخن را مي‌شنود و معني آن را مي‌فهمد ولي نمي‌تواند جواب دهد و امر و نهي را امتثال کند، پس امر ونهي سودي به حال او نمي‌رساند، همانگونه که کافر از امر و نهي فايده‌اي نمي‌برد اگرچه سخن را مي‌شنوند و معني آن را مي‌فهمد، همانطور که خداوند مي‌فرمايد: (و اگر خدا خيرى در آنان مى‏يافت سخنش را به آنها مي‌رساند) و اما درمورد ديدن مردگان رواياتي از عايشه و ديگران  وجود دارد.»

نکته ششم: با توجه به توانایی‌های روح و همچین با توجه با اینکه شنوایی مردگان هیچ گونه تضادی با اصول اعتقادی همچون توحید،‌ عدل،‌ معاد،‌نداشته و با وجود روایتی که در متون روایی مبنی بر قدرت شنوایی مردگان  وجود دارد می‌توان اذعان کرد وباور داشت که شوایی مردگان هیچ گونه تضادی با مبانی دینی شیعی و اسلامی ندارد.

_____________________

پی نوشت:

[1].صحیح بخاری،ج5 باب قتل ابی جهل؛ و سیره نبویه، ابن هشام، ج2، ص292.

[2]فتح الباري،‌ج3، کتاب الجنائز، ص160، ناشر: داراحياء التراث العربي، بيروت لبنان،

[3].  ترجمه الميزان، ج‏18، ص 156.

[4]. الأنصاری القرطبی، ابوعبد الله محمد بن أحمد بن أبی بکر بن فرح (متوفای۶۷۱هـ)، الجامع لأحکام القرآن، ج۱۶، ص۹۴، ص۹۵، ناشر: دار الشعب – القاهرة.

[5].ابن تيميه الحراني الحنبلي، ابوالعباس أحمد عبد الحليم (متوفاى 728 هـ)، كتب ورسائل وفتاوي شيخ الإسلام ابن تيمية، ج24، ص363 ، ص364، تحقيق: عبد الرحمن بن محمد بن قاسم العاصمي النجدي، ناشر: مكتبة ابن تيمية، الطبعة: الثانية.

کلمات کلیدی: 

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
18 + 2 =
*****