رهروان ولایت ـ مدتی است که شبها از رسانه ملی شاهد برنامه ای هستیم که در آن مجری برنامه به هر شکل ممکن قصد خنداندن مخاطبین برنامه را دارد. در این برنامه مخاطبین شامل مرد و زن هست، بحث عدم لزوم حضور همزمان زنان و مردان در برنامه های رسانه ملی جای خود را دارد و باید مفصل به آن پرداخته شود و در این مطلب قصد پداختن بر آن را نداریم.
بحثی که به ذهن بنده آمده است و اشکال اساسی ای بر این برنامه هست، قهقههایی است که زنان و مردان در این برنامه میزنند و قصد آموزش آن را به مخاطبین این برنامه دارند!
مجری این برنامه به شدت بروی قهقه و به اصلاح خودشان خنده تاکید دارند و هدف اصلی از این برنامه را خنداندن مردم می دانند. لازم دیدم که از دو زاویه فقهی و اخلاقی به بحث خنده بپردازیم: اما به لحاظ فقهی چون زنان در این برنامه با صدای بلند میخندند اگر باعث شود که نامحرمی به گناه بیفتد یقینا اشکال دارد.
به این استفتا از مراجع تقلید در این زمینه توجه کنید:
شنيدن صداى خنده زنان در مجلس فاميلى و غيره، چه حكمى دارد؟
پاسخ:
همه مراجع: اگر شنيدن آن باعث تلذذ و ترس افتادن به گناه نباشد، اشكال ندارد.[1]
مفهوم مخالف این جواب همانی است که عرض شد یعنی در صورت به گناه افتادن دیگران حرام است.
اما آیا به لحاظ اخلاقی؛ آیا دین ما به قهقه و خنده باصدا توصیه میکند؟
امام باقر(علیه السلام) فرمود: هنگامی که با صدای بلند خنده و قهقهه کردی بگو خدایا بر من خشم نگیر.[2] از این روایت به خوبی فهمیده میشود که خندیدن باصدا از منظر دینی مطلوب نیست و هیچگونه سفارشی مبنی بر آن نداریم. پس رسانه ما نباید مروج این مسائل باشد.
بعد از بیان این مطالب شاید بعضی قضاوت زود هنگام کنند و ما رو محکوم به افراط کنند که چرا از شاد بودن مردم ناراحت میشوید و سریع جلوگیری میکنید؟ در جواب میگوییم که اسلام مکتبی است که خواهان شادی واقعی انسانهاست و این شادی را غیرقابل شکست برای مومنان میخواهد، نه حالت موقت و منفعلانه را! چون شادیای که آنی بوجود بیاد به همون راحتی هم از بین میره و به غموغصه تبدیل میشود.
انسان مسلمان باید خود را در ظاهر، با نشاط و شاداب نشان دهد؛ عبوس بودن و ترشرویی در اسلام پسندیده نیست. اما نکته قابل توجه اینکه انسان مسلمان در عین اظهار نشاط و شادابی در ظاهر، از نظر باطنی و قلبی باید از یک نوع حزن و اندوه بر خوردار باشد. حزن و اندوهی که سبب رکود و سکون نیست! سبب افسردگی نیست بلکه سبب تلاش و کوشش در راه رسید به مصدر انسانی است، سبب رسیدن به قرب الهی است. ظهور این حزن و اندوه زیبا در اشک از سرمعرفت هست. اشکی که بسیار در مورد آن شنیدهایم ولی متاسفانه در جهت رسیدن به آن کوششی نکردیم. اینقدر رسانه و فرهنگ اشتباه فقط اشک از روی ضعف رو به ما نشون داد که گاهی ما فکر میکنیم تنها اشک موجود اشک ذلت و عاطفی است.
اینکه میبینیم در زندگینامه پیامبران و اولیا الهی اینقدر اشک و آه وجود دارد بخاطر این حزن و غم الهی است و اگر میبینیم که در سیره و روش زندگانی این بزرگواران قهقه و خنده باصدا جایگاهی نداشت به این خاطر استکه خنده باصدا یا همان قهقه توجه انسان را به دنیا معطوف میکند و جایگاه و موطن اصلی را از یاد او میبرد.
بسیار زیبا مولانا گفته است:
بشنو این نی چون شکایت میکند
از جداییها حکایت میکند
کز نیستان تا مرا ببریدهاند
در نفیرم مرد و زن نالیدهاند
سینه خواهم شرحه شرحه از فراق
تا بگویم شرح درد اشتیاق
هر کسی کو دور ماند از اصل خویش
باز جوید روزگار وصل خویش[3]
در این شعر به خوبی مولانا سخن از موقت بودن دنیا زده است و یادآور شده که دنیا جز محل عبوری نیست و همه عاشقان خود منتظر میعادگاه اصلی هستند. پس آیا سزاوار است که انسان با تمام خطاها و نسیانهای خود حزن فراق را فراموش کرده و از روی سرمستی و غفلت دهان را بگشاید و قهقهای سردهد گویا که به وصال حقیقی محبوب نائل شده است؟! هرگز انسان وارسته و آگاه به فتنههای دنیا کاری موافق با غفلت انجام نمیدهد زیرا که قهقه نشان غفلت از دوری یار است.
امام علی در روایتی متذکر میشوند که حالات دنیا ما را غافل نکند:« الدَّهْرُ يَوْمانِ: فَيَوْمٌ لَكَ وَ يَوْمٌ عَلَيْكَ فَإِذا كانَ لَكَ فَلا تَبْطَرْ،وَ إِذا كانَ عَلَيْكَ فَلا تَحْزَنْ فَبِكِلَيْهِما سَتُخْتَبَرُ؛ روزگار دو روز است، روزى به نفع تو، و روزى به ضرر تو! چون به سودت شد شادى مكن، و چون به زيانت گرديد غم مخور، كه به هر دوى آن آزمايش شوى.»
این حزن درونی که منظور و مقصود ماست نه تنها موجب افسردگی روحی و بیماریهای روانی نمیشود، بلکه افسردگی روحی را از بین میبرد و علاج بیماریهای روانی است. به بیان دیگر، سازنده خوشحالی حقیقی و از مبانی و پایههای نشاط واقعی و دائمی است.
---------------------------------
پینوشتها:
[1] مكارم، استفتاءات، ج1، س811 و تعليقات على العروة، (النكاح)، م39؛ امام، فاضل و نورى، تعليقات على العروة، (النكاح)، م39؛ صافى، جامع الاحكام، ج2، س1668 و 1671؛ تبريزى، استفتاءات، س1609؛ بهجت، توضيح المسائل، م1936؛ خامنه اى، اجوبةالاستفتاءات، س1146؛ سيستانى، منهاج الصالحين، ج3، (النكاح)، م29 و دفتر: وحيد. (احكام موسيقي، سيد مجتبي حسيني)
[2] کلینى، محمد بن یعقوب، کافی، ج 2، ص 664
[3] مثنوی معنوی/ دفتر اول/ بخش اول سرآغاز
[4] بحار الانوار، جلد 75، صفحه 44