به گزارش رهروان ولايت در وبلاگ گروه اينترنتی مشاوره ازدواج آمده است:دختری هستم 27 ساله 1.5 سال پیش خواستگاری داشتم كه از همه نظر خوب بود و بهم میامدیم به شدت عاشق هم شدیم و بهم علاقمند شدیم و این در عین حالی بود كه مادرش هم از من تعریف میكرد. من هم خانواده ام را راضی كردم بر این مسئله و انها هم انتخابم را تایید كردند. برادرش بنا به دلیل نامعلومی كه هیچ وقت نگفت شروع كرد از بدگویی نسبت به من و دل مادر را زد. از اون تاریخ تا الان هر چه پسر اصرار میكند مادر قبول نمیكند. از علاقه ما كم نشده اما با این وضع امیدی هم به رضایت مادرش نداریم. حال رسیده ام به این مطلب كه قسمت نیست. بارها امدم تمام كنم و نشد. حتی نتوانستم كه به خواستگار دیگری فكر كنم. اما مطمئنم كه اگر ازدواج كنم او هم نا امید می شود و ازدواج میكند. و هر چند محبتش از بین نرود ولی مطمئنا ارتباط ما قطع می شود.
ضمنا اشنایی ما با توجه به مذهبی بودن هر دو طرف از طرف یه همكلاسی خیلی مذهبی بنده بود كه ایشون دوستشون بودند.
من و ایشون اشتباه نكردیم و از انتخابمون اطمینان داریم و علاقه مون هم بعد از خواستگاری رسمی و تایید مادرش شروع شد. ولی نشدنش داره خانواده هامون مخصوصا خانواده منو عذاب میده و بخاطر اینا و بخاطر رضای خدا میخوام تموم كنم. نظرتون چیه و چكار باید بكنم؟
اون اقایی كه احیانا تو زندگی من بیاد با من چه برخوردی میكنن؟
چجوری میشه خانوادش رو راضی كرد؟
بنظر شما ایا امیدی هست؟
تا كی باید صبر كنم؟
چجور فراموشش كنم و ارتباط رو قطع كنم؟
مطمئنم كه به همسرم علاقه پیدا میكنم اما با این علاقه ای كه از ایشون باقی میمونه و حسرتش چه كنم؟
ایا صلاح هست من ازدواج كنم؟
تا الان طولانی ترین زمان پطع ارتباطمون 3 روز بوده و هیچوقت نتونستیم تمومش كنیم.
جواب:
در مورد جلب رضایت خانواده باید عرض کنم که شما باید ریشه مخالفت و بد گویی برادر آقا پسر را پیدا کنید چون ایشون احتمالا دلایل قانع کننده برای مادرش ارائه کرده و تونسته نظرش را عوض کنه،اگر ایشون حرفهای خلاف واقع درباره اخلاق و نجابت شما زده باشد خواستگارتان می تونه حرفهای برادرش را رد کنه و به خانوادش بگه که این مسائل واقعیت ندارد برای ثابت کردن حرفش هم به خانوادش بگه اگر مطمئن نیستید می تونید از هر کسی و هر جای دیگر تحقیق کنید و الا با حرف بدون دلیل نمی تونید کسی را محکوم کنید و اگر دلیل منطقی برای مخالفت تان نیارید من حرفتان را قبول نخواهم کرد
اگر بد گویی ایشون از وضعیت ظاهری(مثل زیبایی و...) یا موقعیت شما باشد در این زمینه خواستگارتان می تونه بگه اینها مسائل شخصی و سلیقه ای است و من ایشون را همین طور که هست دوسش دارم شما که نمی تونید به زور مرا به کس دیگه علاقه مند کنید
در مورد اینکه تا کی باید صبر کنی عرض کنم که شما نباید مدت طولانی را به امید ایشون مجرد بمونی چون در حال حاضر شما 27 سالتونه و اگر مدت طولانی منتظر بمونی و در نهایت ازدواج تان سر نگیره خیلی ضرر می کنی به خاطر اینکه اون موقع خواستگارات کم میشه و یا اصلا خواستگار خوب نمیاد لذا شما باید یه مدت کوتاهی به ایشون فرصت دهید و بگید با استفاده از مطالب بالا و مطالب سایت خانواده ش را راضی کند و اگر موفق به این کار نشد بین قطع ارتباط و ازدواج بدون رضایت خانواده (البته باید به مشکلات ازدواج بدون رضایت خانواده توجه کنید) مخیر کنی
در مورد چگونگی قطع ارتباط در صورت نافرجام بودن ازدواجتان هم عرض کنم که برای قطع ارتباط تصمیم جدی لازمه و باید کلا نامید شوی و امیدی برای بازگشت نذاری اینکه گفتی نتونستیم بیشتر از سه روز دوام بیاریم حرف درستی نیست بلکه باید بگی نخواستیم ! چون انسان هر کاری را که بخواد می تونه انجام بده به شرطی که به کارش ایمان داشته باشد
برای علاقه مند شدن به شخص دیگر لازمه که کلا به ارتباطت پایان دهی و هیچ گونه امیدی برای باز گشت نذاری و خواستگار جدید تان را با وی به هیچ وجه مقایسه نکنی در این صورت اثرش تو زندگی جدید تان باقی نمی مونه مخصوصا اینکه شما خانمید و خانمها یگانه دوستند اگر بتونی کسی دیگه را در دلت جا کنی قطعا ایشون در دلت جایی نخواهد داشت و حسرتی برات نمی مونه