استناد به روایتی ضعیف در باب نسب امام صادق

19:48 - 1393/05/25

چکیده:در طول تاریخ همیشه بوده‌اند پدر و فرزندانی که با هم کاملا متفاوت بوده‌اند؛ حتی در بین خاندان نبوت، فرزند حضرت نوح (عليه‌السلام) چون با بدان نشست و به بیراهه رفت خاندانش رو گم کرده و دیگر کسانی که اینچنین بوده‌اند و همچنین برعکس این اتفاق هم در طول تاریخ بوده که پدران، انسان‌های با تقوائی نبوده‌اند اما فرزندان آن‌ها مسیر حق و هدایت رو طی کرده‌اند و انسان‌های وارسته شده‌اند.

امام صادق

در طول تاریخ همیشه بوده‌اند پدر و فرزندانی که با هم کاملاً متفاوت بوده‌اند؛ حتی در بین خاندان نبوت، فرزند حضرت نوح (عليه‌السلام) چون با بدان نشست و به بیراهه رفت خاندانش رو گم کرده و دیگر کسانی که اینچنین بوده‌اند و همچنین برعکس این هم در طول تاریخ بوده که پدران، انسان‌های با تقوائی نبوده‌اند اما فرزندان آن‌ها مسیر حق و هدایت را طی کرده‌اند و انسان‌های وارسته شده‌اند.

از جمله این اشخاص، محمد فرزند ابوبکر بوده که بعد از فوت پدرش و ازدواج مادرش اسماء بنت عمیس با امیر مومنان حضرت علی (عليه‌السلام) به خانه علی (عليه‌السلام) آمد و تربیتش تحت لوای آن حضرت صورت گرفت حتی بعدها از سربازان و یاران حضرت علی (عليه‌السلام) شد تا آنجا که نماینده امام در مصر بود. محمد فرزندی داشت به نام قاسم که قاسم دختری به نام فاطمه داشت که ایشان به همسری امام باقر (عليه‌السلام) در آمد و مادر بزرگوار حضرت امام جعفر صادق (عليه‌السلام) بودند.[1] امام صادق (عليه‌السلام) در شأن و منزلت مادرشان این چنین بیان فرموده‌اند که:

«کانَت اُمِّي مِمَّن آمَنَت وَاتَّقَت، وَاحسَنَت، وَاللهُ يُحِبُّ المُحسِنينَ؛ مادرم از کساني بود که به واقع مؤمنه و در طريق تقوا بود. زنی بود نيکوکار و خدا نيکوکاران را دوست می‌دارد».[2]

امام (عليه‌السلام) در شان و منزلت، مادرشان اینجنین فرموده‌اند نه اباء و اجداد مادرشان و این در حالی است که مادر بزرگوارشان دارای مقام و منزلت بوده‌اند، هر چند از نوادگان ابوبکر بوده اما پدربزرگشان که محمد بن ابوبکر است شخصتی است که تربیت شده خاندان وحی و امامت بوده است و این که امام صادق (عليه‌السلام) از مادرشان تعریف و تمجید کرده‌اند دلیل نمی‌شود که با این تعریف و تمجید، ابوبکر را هم بزرگ بپنداریم.

اولا: قبل از این که ابوبکر پدر ام فروه، مادر امام صادق (عليه‌السلام) باشند محمد بن ابوبکر به ایشان نزدیک‌تر هستند و ایشان هم افتخار خود را حضرت علی (عليه‌السلام) می‌دانستند نه پدر خود ابوبکر را.

ثانیا: این که شخصی دارای مقام و منزلت باشد، دلیل بر این نمی‌شود که آباء و اجداد او هم خوب باشند و همچنین برعکس.

در مجموع، همانطور هم که خداوند متعال فرموده‌اند:

«إِنَّ أَکرَمَکُم عِندَاللّهِ أَتقَاکُم؛ مسلماً گرامی ترین شما نزدخدا پرهیزکارترین شماست.»[حجرات/ 13] فضیلت و برتری به تقوای انسان بستگی دارد نه به نسب و ثروت، و مادر بزرگوار امام صادق (عليه‌السلام) هم از زنان با تقوا و مؤمنه بوده‌اند که توفیق پیدا کرده‌اند مادر امام باشند و ایشان هم که در مقام و منزلت مادرشان این چنین فرموده‌اند، به دلیل ایمان و تقوای ایشان بوده نه به دلیل حسب و نسبشان.

اما روایتی که اهل سنت به وسیله آن، ابوبکر را دارای مقام می‌دانند و می‌گویند از امام صادق (عليه‌السلام) نقل شده، چند مشکل دارد. زیرا هر روایتی که از بزرگان دینی ما نقل شده، باید شرایط پذیرش را داشته باشد؛ که با توجه به دلائل زیر این روایتی که اهل سنت به آن تمسک جسته‌اند این شرائط را ندارد.

اولا: این روایت از لحاظ سندی، حتی در کُتب اهل سنت هم دارای اشکال است. ذهبی، رجالی مشهور اهل سنت وقتی این روایت را نقل می‌کند بدون این که سندی برای آن ذکر کند، به تمجید ابوبکر می‌پردازد. و این در صورتی است که حتی خود اهل سنت هم وقتی روایتی نقل می‌کنند، اول به مستندات آن می‌پردازند اما اینجا که به نفعشان بوده در مورد سند هیچ بررسی انجام نداده‌اند.[3] اشخاصی همچون: حفص بن غياث، عبد الصمد بن علی بن محمد، أبو البركات داود بن أحمد بن محمد بن ملاعب البغدادی، در سلسله سند این روایت وجود دارند که هیچ گونه وثاقتی از اینان ثابت نشده است [4]

ثانیا: همین روایتی که از لحاظ سندی هم مشکل دارد، دارای تحریف هم می‌باشد. اصل روایت را ذهبی، در سير اعلام النبلاء اين گونه نقل می‌كند: « ... لقد ولدني مرتين»[5] و این در حالی است که در جائی دیگر همین روایت را با اضافه کردن کلمه صدیق بیان می‌کنند. «فكان يقول: ولدني الصديق مرتين»[6]

و این در حالی است که صدیق طبق گفتار ناب پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌واله) فقط سه نفر هستند:
«الصِّدِّيقُونَ ثَلاثَةٌ: حَبِيبٌ النَّجَّارُ مُؤْمِنُ آلِ يَاسِينَ، وَحِزْبِيلُ مُؤْمِنُ آلِ فِرْعَوْنَ ، وَعَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ وَهُوَ أَفْضَلُهُمْ، صديقان سه نفر هستند: حبيب نجار مؤمن آل ياسين، حزقيل مؤمن آل فرعون، و علي بن أبی طالب (عليه‌السلام) كه او برتر از آن ها است.[7] اگر ابوبکر هم مستحق این لقب بودن پیامبر به آن اشاره می‌کردند و از او اسمی می‌بردند.

و از طرفی هم روایت از امام صادق (عليه‌السلام) داریم که نسبت ولادت خود را به حضرت علی (عليه‌السلام)  افتخار می‌داند:

«وِلايَتي‏ لِعَلِيِّ بنِ أبي طالِبٍ عليه السلام أحَبُ‏ إلَيَ‏ مِن وِلادَتي مِنهُ؛ لِأَنَّ وِلايَتي لَهُ فَرضٌ، ووِلادَتي مِنهُ فَضلٌ، نسبت ولايتى خود با على بن ابى طالب (عليه‌السلام) را از نسبت ولادتى خود با او، بيشتر دوست دارم ؛ چون ولايت او بر من فريضت است و ولادتم از او فَضيلت.»[8]

پس طبق مستنداتی که عرض شد، این روایت هیچ اعتباری ندارد و امام صادق (عليه‌السلام) چنین سخنی نگفته‌اند و صدیق هم امیر مومنان حضرت علی (عليه‌السلام) می‌باشند و همچنین افتخار امام صادق (عليه‌السلام) به حضرت علی (عليه‌السلام) از مستندات قطعی است.

-----------------------------------------

پي‌نوشت:
1- بحار الانوار ج 47 ص 5 ح 15 , ح 16.
2- كليني، اصول كافي، ج 1، ص 471.
3- سیر أعلام النبلاء - الذهبی - ج 6 - ص 255.
4- تاريخ اسلام ، ج 44، ص 287. تاريخ بغداد ، ج 11 ص 46. تهذيب الكمال ج 7 ص 62.
5- سير اعلام النبلاء، ج 6، ص 259.
6- سير أعلام النبلاء، ج 6، ص 255.
7- جلال الدين السيوطي، ج 2، ص ۱۱۵.
8- بحار الأنوار، ج 39، ص 299، ح 105.

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
14 + 5 =
*****