پاسخ به شبهه‌ای در مورد عصمت امام

11:07 - 1393/05/29
چکیده: امام(عليه السلام) با اين تعبير يكى از زيباترين مظاهر توحيد افعالى را رقم زده و صريحا بيان فرموده‌‏اند كه: «اگر لطف خدا شامل حال بنده‏‌اش نگردد هيچ‏كس نمي‏‌تواند فى نفسه و با استقلال، خود را از خطا و لغزش مصونيت بخشد.» البته اگر کسی جاهلانه یا مغرضانه فقط به صدر كلام اميرالمؤمنين نگاه کند و به ذيل آن توجهي نكند، مثل اين است که صدر آيۀ:« قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ؛[کهف/110] بگو : من انسانی هستم همانند شما» را بخواند و ذيل آيه(يُوحَى إِلَيَّ؛ به من وحی می‌شود) را کنار بگذارد و پیامبر را انسانی از همه جهت مانند ما بداند!
عصمت امام

رهروان ولایت ـ اخیراً وهّابیون در فضاهای مختلف، شبهه‌ای را در مورد عصمت ائمّه اطهار مطرح کرده‌اند و بدون توجّه به ادلّه عقلی و روایی صریح در مسأله عصمت امام، روایتی را به گونه‌ای ترجمه می‌کنند که نشان دهند حضرت علی خود را معصوم نمی‌دانسته است!

اميرمؤمنان(عليه السلام) مى‌‌فرمايد: 

« فَلَا تَكُفُّوا عَنْ مَقَالَةٍ بِحَقٍّ أَوْ مَشُورَةٍ بِعَدْلٍ فَإِنِّي لَسْتُ فِي نَفْسِي بِفَوْقِ أَنْ أُخْطِئَ وَلَا آمَنُ ذَلِكَ مِنْ فِعْلِي إِلَّا أَنْ يَكْفِيَ اللَّهُ مِنْ نَفْسِي مَا هُوَ أَمْلَكُ بِهِ مِنِّي؛[1] پس، از گفتن حق، از مشورت در عدالت خوددارى نكنيد، زيرا خود را برتر از آن كه اشتباه كنم و از آن ايمن باشم نمى‏‌دانم، مگر آن كه خداوند(كسيكه به من از خودم مالك‌تر است)  مرا حفظ فرمايد».

اميرمؤمنان(عليه السلام) و نيز تمامى انبياء همانند انسان‌هاى ديگر داراى دو قوه عقل و شهوت هستند. آن‌ها نيز همانند ما قادر هستند كه اشتباه كنند و يا مرتكب گناه شوند؛ اما تفاوتى كه آن‌ها با بقيه مردم عادى دارند، در اين است كه لطف خداوند هميشه شامل حال آن‌ها است، پس امام(عليه السلام) در اين خطبه،‌ نه تنها خود را معصوم مى‌‌داند؛ بلكه سر منشأ اين عصمت را نيز لطف خداوند مى‌داند.

ائمّه(علیهم السلام) قدرت بر انجام گناه را دارند؛ اما لطف خداوند هميشه شامل حال آن‌ها است و آن‌ها را از گناه و خطا باز مى‌دارد. 

شيخ مفيد(رضوان الله تعالى عليه) در تعریف عصمت می‌نویسد: 

« العصمة لطف يفعله الله تعالى بالمكلف بحيث يمتنع منه وقوع المعصية وترك الطاعة مع قدرته عليهما؛[2] عصمت، لطفى از جانب خداوند است كه شامل حال مكلف مى‌شود و او را از وقوع در معصيت و ترك اطاعت باز مى‌دارد؛ با اين كه آن شخص قادر به انجام آن‌ دو است».

کلام امام(عليه السلام) دقیقاً با تعريف شيخ مفيد تطابق دارد. درست است كه آن حضرت در صدر كلام خود فرموده است: لَسْتُ فِي نَفْسِي بِفَوْقِ أَنْ أُخْطِئَ وَلَا آمَنُ ذَلِكَ مِنْ فِعْلِي (خود را برتر از آن كه اشتباه كنم و از آن ايمن باشم نمى‌‏دانم)، اما در ذيل كلام خود بلافاصله براى دفع توهم نفى عصمت، امكان خطا از خويش را با جمله استثنائيه نفى نموده و فرموده‌اند: إِلَّا أَنْ يَكْفِيَ اللَّهُ مِنْ نَفْسِي مَا هُوَ أَمْلَكُ بِهِ مِنِّي(مگر اينكه خداوند مرا در برابر خويشتن خويشم كفايت كند كه او بيش از خود من قلمرو هستيم را مالك مي‏‌باشد)

به عبارت ديگر امام(عليه السلام) با اين تعبير يكى از زيباترين مظاهر توحيد افعالى را رقم زده و صريحا بيان فرموده‌‏اند كه: «اگر لطف خدا شامل حال بنده‏‌اش نگردد هيچ‏كس نمي‏‌تواند فى نفسه و با استقلال، خود را از خطا و لغزش مصونيت بخشد.»
البته اگر کسی جاهلانه یا مغرضانه فقط به صدر كلام اميرالمؤمنين نگاه کند و به ذيل آن  توجهي نكند، مثل اين است که صدر آيۀ:« قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ؛[کهف/110] بگو : من انسانی هستم همانند شما» را بخواند و ذيل آيه(يُوحَى إِلَيَّ؛ به من وحی می‌شود) را کنار بگذارد و پیامبر را انسانی از همه جهت مانند ما بداند!

یا در آیه:« قَالَتْ لَهُمْ رُسُلُهُمْ إِنْ نَحْنُ إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ؛[ابراهیم/11] پيامبرانشان گفتند : ما جز مردمانی همانند شما نيستيم» به همین مقدار اکتفا کند و ذیل آیه را که فرموده:« وَ لَكِنَّ اللَّهَ يَمُنُّ عَلَى مَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَ مَا كَانَ لَنَا أَنْ نَأْتِيَكُمْ بِسُلْطَانٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ؛[ابراهیم/11] ولی خدا بر هر يک از بندگانش که بخواهد منت نهد(و او را به رسالت برمى‌‏گزيند) ما را نسزد که برای شما دليلی ، جز به فرمان خدا ، بياوريم و مؤمنان بر خدا توکل کنند» نادیده انگارد!

همیشه انسان حقیقت جو به صدر و ذیل یک کلام توجّه می‌کند تا قرائن و اسلوب سخن او را به حقیقت مراد متکلّم راهنمایی کند.

مرحوم ملّا صالح مازندرانی در ذیل این روایت می‌فرمایند:

« هذا تواضع للّه باعث لهم على الانبساط معه بقول الحق مثل قول يوسف عليه السلام "وَ ما أُبَرِّئُ نَفْسِي إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ"؛[3] این کلام تواضع حضرت امیرالمومنین را در برابر پروردگار می‌رساند و از طرفی باعث ایجاد انگیزه در مخاطبین(همراهان ایشان در جنگ صفّین) برای پذیرش سخن حقّ است. همانند سخن حضرت یوسف که در قرآن آمده: "من خويشتن را بی گناه نمی‌دانم ، زيرا نفس ، آدمی را به بدی فرمان می‌دهد مگر پروردگار من ببخشايد ، زيرا پروردگار من آمرزنده و مهربان است."».

بنابر این‌، نفی عصمت از گفتار اميرمؤمنان استفاده نمی‌شود، و سخن مستشکل، گفتارى است نسنجيده و غير قابل قبول.

------------------------------------

پي نوشت:

[1]. نهج البلاغه عبده، ج2، ص201، خطبه216؛  الكافي، ج8، ص356.
[2]. النكت الإعتقادية و رسائل اخري، ص37.
[3]. شرح الكافي-الأصول و الروضة (للمولى صالح المازندراني)، ج‏12، ص: 486.

اللهم صلّ علي محمّد و آل محمّد و عجّل فرجهم

کلمات کلیدی: 

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
16 + 2 =
*****