گریز به سوى دوست

00:25 - 1391/10/05
به سوى تو گریخته ام از صداهایى که شمیم جان بخش راز ونیاز را در خود گم مى کند، دل را مى میراند، چشم را کور مى سازد، صداى زلال ب مهربانى وایمان را خاموش مى نماید، قلب را هنى مى کند وبال هاى روح را مى شکند تا در سمان بى صفا و تقوا پرواز نکند
امام مهدی (عج)

(فقد هربت الیک).(1)

روزهاست که در بیابان غفلت وگمراهى گم شده ام، دنیا با همه ى زرق وبرق دروغینش، با همه ى پوچى وزیان هاى مرگبارش دنبالم مى کند وشیطان قسم خورده ى بیرون، به طمع گوهر گران سنگ وجودم برایم دندان تیز کرده، به هزار حیله ومکر، هزار دام بلا برایم گسترده است ونفس سرکشم غافل از همه ى دام ها وبلاها وبى خبر از همه ى دروغ ها وحیله ها، به طمع زرق وبرق پوچ دنیا، عنان گسیخته پیش مى رود ومرا بر خاک مى کشد.

در این بیابان غفلت وگمراهى، نه دستم به آب مهر واحسانى مى رسد ونه چشمم به روزنه ى امیدى روشن مى شود. درمانده از گناه، وامانده از پوچى ها وبى خبرى ها، از نگاه هاى بى هدف، از حرف هاى بى معنا، خسته از رنگ هایى که بوى تو را نمى دهند، از باد گرمى که یادآور کوى تو نیست، از سحرهایى که نور آبى یاد تو آسمان را فرا نمى گیرد، عطشناک یک قطره آب حقیقت، یک جرعه زلال ایمان ومشتاق دیدن یک سینه ى شفاف که عشق تو را بپرورد؛ در این حال، (فقد هربت الیک)؛ به سوى تو گریخته ام.

اى مهربان! اى پناه دل هاى خسته! به سوى تو گریخته ام، از نگاه هاى پر از گناه که بر زمین دوخته نمى شود وقلب ها را از هر چه ایمان، خالى مى کند وجان ها را از هر سپیدى است، به سیاهى مى کشاند.

به سوى تو گریخته ام از حرف هایى که حاصلش جز خشم تو نیست، از سخن هایى که با نام تو آغاز نشده وبه یاد تو گفته نشده، از گفته هایى که دل شیطان را شاد وامیدوار مى کند.

به سوى تو گریخته ام از صداهایى که شمیم جان بخش راز ونیاز را در خود گم مى کند، دل را مى میراند، چشم را کور مى سازد، صداى زلال آب مهربانى وایمان را خاموش مى نماید، قلب را آهنى مى کند وبال هاى روح را مى شکند تا در آسمان آبى صفا وتقوا پرواز نکند.

به سوى تو گریخته ام از انسان هاى بى هویت، از روح هاى به زنجیر در آمده در جسدهاى سیاه، از سر وصداى غول هاى آهنى، از سیاهى روز واز خاموشى غفلت که بر همه جا رخت افکنده است.
به سوى تو گریخته ام از طغیان حرص وآز، از کمى قناعت، از بدى اخلاق، از زیاده روى در شهوات، از پیروى هوى وهوس وگریز از هدایت، از انتخاب باطل بر حق، از کوچک شمردن گناه وبزرگ شمردن طاعت واز مباهات به ثروتمندان وتحقیر تهى دستان.

به سوى تو گریخته ام از این موج هاى بلند به وادى روشن ایمان ومعنویت، به چشمه سار صفا ومهر، که در این وادى قلب ها زنده است وجان ها سرشار از طراوت ایمان، سپیدى روز مى درخشد وطنین دلنشین قرآن، روح را به پرواز در مى آورد.

به سوى تو رو آورده ام، به آغوش گرم محبتت، براى یک دنیا آرامش ویک دریا فهم ودرک به سوى تو آمده ام؛ که مأمنى جز تو نمى شناسم وجز تو کسى را ندارم.(2)

مهربانا! هر که به تو راه یافت، لبریز از نور شد؛ هر که به تو پناه برد، پناه یافت ومن اینک به سوى تو پناه آورده ام،(3) به حالم نظر کن که محتاج نگاه توام؛ از وادى هلاکت وغضب، به سایه سار رحمت ومهر راهم ده!

لطیفا! از آنچه مرا مى فریبد وگمراهم مى کند، در امان دار، از دام هاى بلا برهانم، حقیقت را برایم بنما تا به پوچى ها دل نبندم، عمرم را در گذر غفلت وامگذار، دستم را بگیر وبرویم در بگشا که به سوى تو رو آورده ام، پاسخم گوى که تو را خوانده ام، بازگشتم را به سوى خود قرار ده؛ که بهترین فرجام است.(4) اى فریادرس درماندگان!

 

پی نوشت:

1-  بخشى از مناجات شعبانیه.

2-  بخشى از دعاى کمیل: (الهى وربى من لى غیرک)

3- مناجات شعبانیه: (الهى ان من انتهج بک لمستنیر وان من اعتصم بک لمستجیر وقد لذت بک)

4-  رعد (13)آیه ى 29: (وعنده حسن مآب)

بخش مهدویت تبیان

منبع: کتاب روح بهار

نویسنده: منیره زارعان

کلمات کلیدی: 

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
4 + 12 =
*****