«تشيّع» مذهبي بر پايه عقلانيّت

07:30 - 1393/06/08
چکیده: دشمنان آیین بر حق تشیع و مکتب اهل بیت(علیهم‌السلام) در برخی موارد برای ضربه زدن به این مذهب و دور کردن مردم از این آیین درست، به جای پاسخ دادن به ادله قوی و محکم این مذهب و استدلال‌های قوی آن بر حقانیت خود و پاسخ دادن به اشکالات موجود بر آیین آنان توسط علمای شیعه؛ به روایات ضعیف و نامعتبری که در برخی کتب غیر معتبر روایی شیعه روی آورده و با استناد به آن‌ها، می‌خواهند این دین و آیین را مضحک جلوه دهند.
عقلانیت شیعه

رهروان ولایت ـ دشمنان آیین بر حق تشیع و مکتب اهل بیت(علیهم‌السلام) در برخی موارد برای ضربه زدن به این مذهب و دور کردن مردم از این آیین درست، به جای پاسخ دادن به ادله قوی و محکم این مذهب و استدلال‌های قوی آن بر حقانیت خود و پاسخ دادن به اشکالات موجود بر آیین آنان توسط علمای شیعه؛ به روایات ضعیف و نامعتبری که در برخی کتب غیر معتبر روایی شیعه روی آورده و با استناد به آن‌ها، می‌خواهند این دین و آیین را مضحک جلوه دهند.

یکی از این روایات، حدیث نامعتبری است که مرحوم عیاشی در تفسیر خود نقل کرده است؛ او از شخصی به نام «ابراهیم بن ابی‌یحیی» از امام صادق(علیه‌السلام) نقل می‌کند که حضرت فرمود: «هیچ فرزندی متولد نمی شود مگر اینکه ابلیسی از ابليسان بر وی حاضر شود پس اگر خدا بداند که از شیعیان ماست او را در حجابی دور از شیطان قرار میدهد و اما اگر از شیعیان ما نباشد... ».[1]

در رابطه با این روایت چند نکته قابل ذکر است:

1. این روایت به صورت خبر واحد تنها در این کتاب آمده و در هیچ یک از کتب اربع شیعه که معتبرترین کتب شیعه هستند، وجو.د ندارد؛ و تنها همین یک سند را دارد و بحار الانوار و تفسیر نور الثقلین نیز از همین تفسیر عیاشی نقل کرده‌اند، لذا تنها یک روایت است و تنها یک سند دارد و تنها در تفسیر عیاشی موجود است.

2. روایت مجهول است، زیرا صاحب تفسیر «نور الثفلین» در رابطه با «ابراهیم بن ابی‌یحیی» می‌نویسد: «من نام این شخص را در هیچ یک از کتب رجالی ندیده‌ام».[2] پس روایت مجهول و ضعیف است و هرگز قابل اعتنا نیست.

3. زمانی می‌توان گفت «اعتقاد شیعه این است» که علمای طراز اول شیعه، آن روایت را پذیرفته و بر  صحّت آن، گواهی داده و جزو اعتقادات خود دانسته باشند؛ نه این‌که تا یک روایت ضعیف که راوی آن نیز ناشناخته است، را در کتابي از کتب شیعه دیدند، آن را به عنوان اعتقاد شیعه مطرح کنند. این خود، نقطه ضعف آن‌ها است که به جای پرداختن به اصول و مباحث اصلی، بحث را به حاشیه برده و به انحراف می‌کشانند.

4. بر فرض وجود چنین روایتی، می‌توان گفت: آخر روایت وضعیت را مشخص کرده و توضیح می‌دهد؛ کسی که این شبهه را مطرح کرده است، از روی لجاجت و تعصبی که داشته، ادامه و آخر حدیث را ترجمه نکرده است و مخاطب فکر می‌کند، روایت همین مقدار است؛ اما در پایان روایت آمده: «والله بعد ذلك يمحو مايشاء ويثبت و عنده ام الكتاب؛ البته بعد از این، همه چیز دست خداست و هر چه را که بخواهد محو می‌کند و هرچه را که بخواهد می‌نویسد و ثبت می‌کند و در نزد خدا ام‌الکتاب وجود دارد».
این جمله یعنی تغییر سرنوشت هم ممکن است؛ یعنی کسی که ولایت امیرالمومنین(علیه‌السلام) را ندارد، گرایش و میل او به سمت گناه و معصیت بیشتر است، امّا ممکن است تغییر کند و به سمت رحمت الهی بشتابد. بنابراین می‌توان گفت: معنای روایت این است که کسی که از پدر و مادری به دنیا می‌آید که ولایت امیرالمومنین(علیه‌السلام) را ندارند، میل و گرایشش به سمت گناه و معصیت بیشتر است و راحت‌تر به گناه کشیده می‌شود، امّا باز هم اختیار دارد و می‌تواند مسیر خود را عوض کند و اگر این قابلیت را داشته باشد خداوند متعال او را به نور ایمان هدایت کرده و شیعه می‌گردد ولی اگر این قابلیت را نداشته باشد او را به حال خود رها می‌کند.

-------------------------------------

پی‌نوشت:
[1]. ما من مولود يولد الا ابليس من الابالسة بحضرته، فان علم الله انه من شيعتنا حجبه عن ذلك الشيطان، وان لم يكن من شيعتنا أثبت الشيطان اصبعه السبابة في دبره فكان مأبونا ـ وذلك ان الذكر يخرج للوجه ـ فان كانت امرأة أثبت في فرجها فكانت فاجرة، فعند ذلك يبكى الصبى بكاءا شديدا اذا هو خرج من بطن امه، والله بعد ذلك يمحو مايشاء ويثبت وعنده ام الكتاب:  تفسیر عیاشی، ج2، ص 218.  
[2]. تفسير نور الثقلين، ج‏2، ص 514.

کلمات کلیدی: 

نظرات

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
8 + 2 =
*****