معاني دعا، مناجات، نجوا، تقاضا و خواهش و فرق بين آن ها را بيان كنيد؟

11:17 - 1393/06/11
چکیده: دعا در اصطلاح براي خواندن كلماتي مأثور از حضرت حق و پيغمبر اكرم ـ صلي الله عليه وآله ـ و ائمه معصومين ـ عليهم السلام ـ كه در اوقات معين و براي طلب آمرزش و برآوردن حاجات مي باشد، بكار مي رود.ندا: به معناي بانگ، فرياد، آواز، اعلان، ...

 

معاني دعا، نيايش، مناجات، نجوا، ندا، تقاضا و خواهش و فرق بين آن ها را بيان كنيد؟

پاسخ:

در ابتدا تذكر اين نكته ضروري است كه در محاورات عامه ، الفاظي كه معناي نزديك بهم دارند بجاي همديگر استعمال مي شوند و اكثرا فرقي ميان آنها نمي گذارند، ولي هر چه فصاحت يك گفتار بيشتر باشد، (مثل قرآن و سخنان معصومين ـ عليهم السلام ـ ) انتخاب هر كلمه با دقّت بيشتري صورت مي گيرد، بنابراين بيشترين فايده در شناخت دقيق اين كلمات و فرق ميان آنها مربوط به تحقيق پيرامون قرآن و سخنان معصومين ـ عليهم السلام ـ مي باشد.
اينك با توجه به اينكه ميان معاني اين كلمات ارتباط وثيقي وجود دارد به بررسي اين الفاظ مي پردازيم:
دعا: در لغت فارسي و عربي و در تعابير مختلف به معاني: طلب كردن، احضار و خواستن، دعوت كردن، برانگيختن بر چيزي، استعانت، حاجت خواستن، استغاثه به خدا، استدعا، تضرع، نيايش، تحيّت و درود، مدح و ثناء، و بركت استعمال شده است ولي در اصطلاح براي خواندن كلماتي مأثور از حضرت حق و پيغمبر اكرم ـ صلي الله عليه وآله ـ و ائمه معصومين ـ عليهم السلام ـ كه در اوقات معين و براي طلب آمرزش و برآوردن حاجات مي باشد، بكار مي رود.(1)
نيايش: ريشه آن از زبان فارسي ايراني سنسكريت است و مصدر آن در زبان فارسي مستعمل نمي باشد. و امروزه به معاني مختلف از جمله عبادت، پرستش، دعاي آفرين، دعاي نيكو دعايي كه از روي تضرع و زاري باشد، ستايش، تحسين، خواهش، تضرع، زاري، دوستي و مهرباني استعمال مي شود.(2)
مناجات: به معني راز و نياز كردن با خدا، نجوا كردن با كسي، راز و نياز كردن با ديگري ، براي پي بردن به عقايد نهاني يكديگر، راز گويي با كسي، راز و نيازي كه غم را از دل مي برد و انسان را از همّ و غمّ نجات مي دهد بكار رفته است.(3)
نجوا: به معناي راز، سرّ، سرگوشي، پچ پچ، تنگ گوشي، راز گفتن، زير گوشي حرف زدن و نهفتن آفات از اطلاع غير، راز گفتن با كسي از اسرار و عواطفي كه در دل است، و سرّ بين دو نفر يا بيشتر كه متمايل نيستند يا به مصلحت نمي دانند ديگران از آن مطلع شوند استعمال شده است.(4)
ندا: به معناي بانگ، فرياد، آواز، اعلان، خطاب، دعا، صوت، اذان، دعوت، جود، كرم و طلب كمك و صدا زدن استعمال شده است. البته ندا به خطاب جهت جمع شدن و كمك و يا امور مشابه كه واضح و علني منظور ندا دهنده را برساند نيز تعبير شده است.(5)
تقاضا: در زبان و ادبيات فارسي بجاي تقاضي استعمال شده است و ماخوذ از لغت عربي مي باشد و به معناي درخواست، طلب، خواهش، مطالبه، سختگيري، احتياج، تأكيد و اقتضاء ترغيب و عادت بكار مي رود.(6)
خواهش: به معناي درخواست، استدعا، تقاضا، التماس، طلب، تمنّي، رغبت، ميل، اراده، شفاعت، مراد، مطلوب، مقصود، آرزو، هوس، شهوت، سؤال و مسألت، ملتمس، دعا، مال، اسباب، خواسته، و تضرع بكار رفته است.(7)
از آنچه گذشت چنين نتيجه گرفته مي شود كه فرقي اساسي بين معناي دعا و نيايش نيست، زيرا نيايش نوعي دعا كردن است و به معني عبادت نيز استعمال شده و همين طور دعاي مصطلح نيز نوعي عبادت محسوب مي شود.
معاني مناجات و نجوا نيز از همديگر جدا نيستند، بلكه ريشه واحد دارند و شايد نوعي دعا و نيايش باشند كه توأم با پنهاني و خصوصي بودن است و گفتگوي عبد و مولي در خلوت دل را حكايت دارد. اما ندا مي تواند نوعي دعاي علني باشد و نيز مي تواند در غير مورد نيايش و دعا نيز استعمال شود.(8)
فرق بين خواهش و تقاضا در اين است كه شايد خواهش به درخواست توأم با التماس و تضرع و ميل اطلاق شود و تقاضا به صرف درخواست و طلب تعبير گردد وگرنه همانطور كه قبلا بيان شد هر دو، نوعي خواستن و تمنّا را بيان مي نمايند و در خواستن با هم فرقي ندارند. البته خواهشگر به شفاعت كننده، شفيع و ميانجي نيز معنا شده است.(9)

 

پاورقی:

1. لغت نامه دهخدا، حرف دال، مسلسل 181 صفحه 25 و اقرب الموارد، ج 1، ص 337، و المنجد في اللغة و الاعلام، ص 216.
2. لغت نامه دهخدا، حرف نون، مسلسل 174، ص 983 و فرهنگ لغت فارسي معين، ج 4، ص 9 ـ 4878.
3. اقرب الموارد، ج 2، ص 7 ـ 1276، مجمع البحرين (تك جلدي)، حرف الالف، ص 82 .
4. معجم الوسيط، ج 2، ص 905. و فرهنگ لغت فارسي معين، ج 4، ص 4678.
5. مجمع البحرين، (تك جلدي)، ص 82 و 83، و فرهنگ لغت فارسي معين، ج 4، ص 4696.
6. لغت نامه دهخدا، حرف تاء، مسلسل 126، ص 830 و فرهنگ لغت فارسي معين، ج 1، ص 1116.
7. فرهنگ لغت فارسي معين، ج 1، ص 1451، و لغت نامه دهخدا، حرف خاء، مسلسل 159، ص 829.
8. رابطه فيما بين دعا و ندا عموم و خصوص من وجه است، يعني بعضي دعاها نداست و بعضي ندا نيست، همچنين بعضي نداها دعا است و بعضي دعا نيست.
9. فرهنگ لغت فارسي معين، ج 1، ص 1451.
 

منبع: نرم افزار پاسخ - مرکز مطالعات و پاسخ گویی به شبهات

با عضویت در خبرنامه مطالب ویژه، روزانه به ایمیل شما ارسال خواهد شد.