آیا اصرار بر دعا، موجب استجابت آن می شود؟

12:54 - 1393/06/11

چکیده: دعا مطلوب خداوند متعال است و اصرار و پافشاري در دعا هم امري است مطلوب كه در روايات آمده است. امّا اصرار به معناي اين است كه در امر دعا و تضرع به درگاه خداوند دچار سستي و خستگي نشويم نه بدان معناست كه خير و صلاح ظاهري خودمان را ملاك قرار دهيم و در اجابت دعاي خودمان اصرار بورزيم.

اگر بنده اي كه حاجتي به درگاه خداوند دارد، بسيار اصرار ورزد، آيا ممكن است خداوند با برآوردن حاجت او، در مقابل ، توفيق اداي برخي عبادات و وظايف مستحبي را از آن بنده بگيرد؟

پاسخ:

يكي از نكاتي كه در دعا كردن به آن سفارش شده است، اصرار و پافشاري در دعاست. چنانكه حضرت اميرالمؤمنين علي ـ عليه السّلام ـ در يكي از سفارشات خود به فرزندش امام حسن مجتبي ـ عليه السّلام ـ مي فرمايد: پس در طلب نمودن و دعا كردن اصرار بورز تا (خداوند) باب رحمت را براي تو بگشايد.(1)
اما اصرار و پافشاري در دعا به اين معناست كه از دعا كردن خسته نشويم و اگر اجابت دعا به تأخير افتاد، نا اميد و دلسرد نشويم، چرا كه گاهي اوقات خداوند تبارك و تعالي بنابر مصالحي، اجابت دعاي بنده را به تأخير مي اندازد و حتي گاهي اوقات آنچه كه انسان از خدا مي خواهد به صلاح او نيست تا به اجابت برسد.
جالب اينجاست كه اميرالمؤمنين ـ عليه السّلام ـ در ادامه به اين نكته هم اشاره فرموده اند: فَلَرُبَّ امر قد طلَبتهُ فيه هلاك دينك و دنياك لو اُوتيتَه(2)، چه بسا چيزي را طلب نمودي كه اگر به تو مي داد، تباهي دين و دنياي خود را در آن مي ديدي و در آخر بيان مي فرمايد: چيزي را بايد طلب و درخواست نمود كه نيكي آن براي تو پايدارتر باشد.
يعني در طلب نمودن از خداي تبارك و تعالي هميشه خير و صلاح را از او بخواهيم، نه آنكه اصرار داشته باشيم ،آنچه خودمان مي خواهيم ، خير و صلاح است. زيرا خداوند كه داناي مطلق و عالم به تمام عالم است، بهتر مي داند چه چيزهائي به صلاح ماست و چه چيزهائي به ضرر ماست.
چنانكه در قرآن كريم مي فرمايد: و عسي ان تكرهوا شيئاً و هو خير لكم و عسي أن تحبوا شيئاً و هو شرٌّ لكم و الله يعلم و انتم لا تعلمون، چه بسا از چيزي اكراه داشته باشيد و حال آنكه خير و صلاح شما در آن است و يا چيزي را دوست داشته باشيد كه شر شما در آن است و خداوند مي داند و شما نمي دانيد.(3)
لذا به ما آموخته اند كه چنين دعا كنيم:
ربنا آتنا في الدنيا حسنه و في الاخرة حسنه(4)، پروردگار در دنيا و آخرت به ما نيكي عطا كن.
ولي به هر حال بعضي انسانها هستند كه بر روي خواسته هاي شخصي خود اصرار مي ورزند و خداوند تبارك و تعالي به دليل اصرارشان حاجت آنها را مي دهد در حاليكه اين اجابت دعا، به خير و صلاح آنها نخواهد بود. چنانكه خداوند در آيات شريفه 75 و 76 سوره توبه به يك مورد از اين قبيل افراد اشاره مي فرمايد: كه داستان آن چنين است:
يكي از انصار و ياران خوب پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ بنام ثعلبه كه مرد فقيري و دائم ملازم و همراه پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ بود از حضرت تقاضا كردند كه خداوند به او مال و ثروت بدهد. پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ به او توصيه كرد كه به همين وضع قانع باشد اما ثعلبه دست بردار نبود تا اينكه پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ براي او دعا كرد و به او كمك كرد تا گوسفندي بخرد و اين گوسفند، گوسفند ديگري را به دنيا آورد و همين طور گوسفند ديگري تا اينكه در اثر زاد و ولد گوسفندان، صاحب يك گله گوسفند شد، همچنان كه اين گله بزرگ و بزرگتر شد، نگهداري آن در شهر سخت و مشكل شد تا آنجا كه براي نگهداري از آنها به خارج شهر رفت و در آن جا به گله داري پرداخت، از همين روي ديگر نمي توانست مانند روزهاي قبل به فيض نماز جماعت پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ نايل گردد و از اين نعمت بي منتهاي معنوي محروم شد.
به مرور زمان فاصله او از معنويت به حدي زياد گرديد كه وقتي پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ شخصي را براي دريافت زكات به نزد او فرستاد او به درخواست فرستاده پيامبر خدا جواب منفي داد و از پرداخت زكات امتناع ورزيد و گفت شما مي خواهيد باج بگيريد، من زحمت فراوان متحمل شده ام تا اين گله را فراهم آوردم و هرگز آن را مفت به شما نمي دهم، غافل از آنكه همة اين مال و ثروت به بركت دعاي پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ بوده است.
بالاخره در سستي ايمان تا مرزي پيش رفت كه حضرت رسول اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ تصميم گرفت آن سرمايه اوليه را كه به او عطا فرموده بودند ، پس بگيرد تا پيش از اين بر ايمان و دينش ضرر وارد نيايد و بعد از گرفتن سرمايه اوليه آفتي پيش آمد و گله را از بين برد.(5)
همانطور كه در اين داستان پيداست گاهي اصرار بر اجابت دعا، موجب تباهي دين و دنياي شخص مي شود و حتي از واجبات و مستحبات هم محروم مي شود، البته به اين نكته بايد توجه داشت كه ترك واجبات و مستحبات به جاي اجابت دعا نمي باشد. يعني اين طور نيست كه خداوند بگويد: چون دعاي تو را مستجاب كردم در مقابل آن توفيق اداي بعضي از واجبات و مستحبات را از تو مي گيريم، بلكه آنچه اتفاق افتاده اثر مستجاب شدن دعاست و پيامدي است كه بدنبال آن خواهد آمد.

نتيجه: بنابر آنچه گفته شد نتيجه مي گيريم كه دعا مطلوب خداوند متعال است و اصرار و پافشاري در دعا هم امري است مطلوب كه در روايات آمده است. امّا اصرار به معناي اين است كه در امر دعا و تضرع به درگاه خداوند دچار سستي و خستگي نشويم نه بدان معناست كه خير و صلاح ظاهري خودمان را ملاك قرار دهيم و در اجابت دعاي خودمان اصرار بورزيم لذا ممكن است سبب برخي سلب توفيقات و سستي در انجام فرائض و عبادات، اثر چيزي است كه با مستجاب شده و به مصلحت نبوده است؟ پس هميشه در دعاها بايد آنچه را كه خير و صلاح ماست از خدا بخواهيم و بر آن اصرار بورزيم، نه آنچه را كه دوست داريم به آن دست يابيم.

 

پاورقی:

1. مجلسي، محمد باقر، بحارالانوار، ج 74، ص 200.
2. همان.
3. بقره: 216.
4. بقره: 201.
5. مكارم شيرازي، تفسير نمونه، انتشارات دارالكتب الاسلاميه، چاپ دهم، ج 8، ص 48.
 

منبع: نرم افزار پاسخ - مرکز مطالعات و پاسخ گویی به شبهات

نظرات

تصویر زهرا فرشته
نویسنده زهرا فرشته در

با سلام...
میشه از خدا بخوایم ما را دچار امتحان های سخت نکنه ...

تصویر ناشناس
نویسنده ناشناس در

الهی آمین

آره . چرا نشه؟!

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
8 + 4 =
*****

با عضویت در خبرنامه مطالب ویژه، روزانه به ایمیل شما ارسال خواهد شد.