انتقادی به صدا و سیما

07:28 - 1391/10/15
من گاهی به عقل بعضی از این افراد نگاه می کنم که درباره چه چیزی بحث می کنند! درباره اینکه یه توپ قلقلی چرا این طرف رفت و چرا اون طرف نرفت! بالاخره سر مردم بیچاره رو باید به چیزی گرم کرد!

به گزارش رهروان ولايت در وبلاگ گروه اينترنتی حدیث آمده است:همانطور که می دانیم در میان رسانه های جمعی، تلویزیون حرف اول را می زند؛ یعنی نوع افراد جامعه ما، با این رسانه بیشتر سر و کار دارند (حالا دلیلش بماند). به نظر می رسد با توجه به جایگاه مهمی که تلویزیون در تاثیر و شکل دهی فرهنگ عمومی جامعه ما دارد، آسیب شناسی محتوایی برنامه های این رسانه از اهمیت ویژه ای برخوردار است، زیرا رسانه ای است جمعی که به خاطر فراگیر بودنش و نیز شدت تاثیرگذاری اش، طبعا آسیب های فراگیر و زیادی می تواند به دنبال داشته باشد؛ یعنی اگر فرهنگ مناسبی را رواج دهد، آن فرهنگ پس از مدتی در جامعه نهادینه می شود و به هنجار بدل می گردد، و اگر هم فرهنگ نامناسبی را به مردم نشان دهد، به همان وسعت و سرعت، فرهنگی نامناسب و ناهنجار در جامعه ایجاد می شود.
به نظر بنده رسانه ملی در برخی جهات موفق بوده و نباید آنها را نادیده گرفت، اما آنچه که در این نوشتار کوتاه به دنبال آن هستیم، بیان برخی آسیب ها و نقاط ضعف این رسانه است که البته کم هم نیست و به خاطر تسامح یا اشتباه برخی افراد که دستی در گردش این رسانه دارند، آموزه ها و فرهنگ های نامناسبی (که بی شباهت به فرهنگ پوسیده غربی نیست) در جامعه رواج داده می شود، و بی خود و بی جهت، بر رواج این گونه فرهنگ های ناموزون، اصرار ورزیده می شود! برای اینکه این بحث ملموس تر شود، چند نمونه ساده عرض می کنم، قضاوت با خواننده گرامی؛

رواج [نا]فرهنگِ «تا چند ساعت بعد از نیمه شب بیدار ماندن»!

تا جایی که بنده می دانم، فرهنگ غنی اسلام، با خواب مناسب و زودهنگامِ شبانه و سحرخیزی و شادابی صبحگاهی تنظیم شده است، اما قاب جادویی تلویزیون، ساعت 11 شب را سرِ شب، بلکه ساعت اوج تماشای برنامه های تلویزیونی می داند و سریال هایش را برای این ساعت تنظیم می کند!

برای ملتی که باید اول صبح _ساعت 7 تا 8_ شاداب و سرحال، سرِ کار و کلاس و درس و ... حاضر باشند، تلویزیون ما تازه از سرِ شب (یعنی همان ساعت 11 نیمه شب!)، سریال ها و فوتبال ها و برنامه های زنده اش را شروع می کند! حدود ساعت 12 تا 2 نیمه شب، در قاب جادویی برای مردم پارک می سازند! (=برنامه زنده «پارک ملت» که چند ماه پیش از شبکه اول پخش می شد).

حدود ساعت 12 تا 2 نصفه شب، به زندگی «زنده باد» می گویند و در این ساعتِ خواب که خمیازه های پی در پی، نَفَسِ بیننده ها رو عمیق می کنه و چشماشونو از فرط خواب، اشک آلود و نیم خفته، در این ساعت تازه الگوهایی علمی و عملی از زندگی صحیح به اون معرفی می کنند! (=برنامه زنده «زنده باد زندگی» که این شب ها از شبکه دو سیما پخش میشه).

حدود ساعت 11 تا 2 و نیم بعد از نیمه شب، خیلی ها رو میخکوب برنامه بی خاصیتی مثل «نود» می کنند! آن هم برنامه ای که برای احیای عدالت،، مردم را نصفه شب به جان هم می اندازد و اگر کسی از طرفین دعوا، تلفنش را خاموش کرده باشد، مجری برنامه فورا اعلام می کند که «مردم! فلانی تلفنش را خاموش کرده و جواب نمی ده»! آن بخت برگشته هم از ترس آبرویش که شده، موبایلش را روشن می کند و پاسخ می دهد!

جالب اینجاست که مهمانان برنامه، ساعت 12 تا 2 نیمه شب، به مردم «صبح بخیر» می گویند! نمی دانم معنای صبح عوض شده که نصفه شبی به مردم «صبح بخیر» می گویند، یا کار صدا و سیما اشتباه است که بدون دلیل، اصرار دارد به هر قیمتی، مردم را تا ساعت 2/5 بعد از نیمه شب بیدار نگه دارد و با جعل اصطلاح، «نصفه شب» رو «صبح و بامداد» قلمداد نماید!؟

یکی از اساتید می گفت: من گاهی به عقل بعضی از این افراد نگاه می کنم که درباره چه چیزی بحث می کنند! درباره اینکه یه توپ قلقلی چرا این طرف رفت و چرا اون طرف نرفت! بالاخره سر مردم بیچاره رو باید به چیزی گرم کرد! و چی بهتر از یه توپ قلقلی و توخالی!

هیچ دقت کردین تماشاچیای فوتبال که هر هفته توی برنامه نود نشون می ده و توی استادیوم ها برای سرخآبی سر و دست می شکنند، بیشترشون (و نه همشون)، از قشر ضعیف جامعه هستند! بیچاره، جیبش خالی است اما غصه جیب پرپول دلاورمردان فوتبالی را می خورد! نگران این است که مبادا چک چند صد میلیونی دروازه بان تیم محبوبش برگشت بخورد و با تاخیر چند روزه، حساب بانکی اش پُر شود! غصه چند صد میلیون او را می خورد اما جریمه دیرکرد وام دو میلیونی و کسر از ضامن خودش را فراموش کرده است! نگران سرماخوردگی هافبک محبوب تیمش است که آیا تا یک هفته دیگر خوب می شود و به بازی بعدی اش می رسد، اما کفش های پاره برادر کوچکش و مانتوی کهنه خواهر مهربانش را از یاد برده است! گویی فراموش نموده دلامرد محبوبش، سوار بر رخش 300 میلیونی وارد زمین تمرینش می شود اما پدر سالخورده و مریض خودش، هنوز با موتور فکسنی و قراضه اش سر کار می رود!
بگذارم و بگذرم!
قِصه این غُصه، تمامی ندارد!
باید برای این تراژدی، «وقتی همه خوابیم»ِ دیگری بسازند!

رواج [نا]فرهنگِ «فرو ریختن قبح ارتباطات محرم و نامحرم»!

تا جایی که بنده می دانم، در فرهنگ غنی اسلامی _طبق مصلحت های بسیار عالی_ مرزهای درستی در حوزه ارتباطات محرم و نامحرم تعریف شده و حدود دقیقی در این حوزه تعریف شده است تا جایی که حتی نگاه به نامحرم هم تیری از ناحیه شیطان عنوان شده است، اما در رسانه ملی، اگر ارتباط محرم و نامحرم فرو نریزد و قبحش از بین نرود، اصلا سریال پرمخاطبی ساخته نمی شود! تله فیلم زیبایی شکل نمی گیرد! اگر مرز این ارتباط ها شکسته نشود، سریال های طنز «برره» و «پاورچین» و «نقطه چین» دیگر کسی را نمی خنداند...

الغُصه... القِصه...
درد زیاد است، و [نا]فرهنگ های رسانه ملی هم بسیار!
در خانه اگر کس است، یک حرف بس است!

امید که دست اندرکاران رسانه جمعی، به اهمیت کارشان بیشتر توجه نمایند و به رعایت هنجارهای اجتماعی، و تلاش بیشتر و دقیق تر برای ترویج فرهنگ صحیح و ناب دینی، چاره ای دوباره اندیشه نمایند و فکری نو در اندازند!

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
2 + 0 =
*****