داستانی درباره کنترل هوای نفس

07:36 - 1391/10/15
خدایا به سوی تو شکایت می‌کنم از نفسی که به بدی بسیار امر می‌کند، و به سوی خطاها و گناهان مبادرت می‌ورزد، و برای معصیت و نافرمانی نمودن تو حریص است‌،

به گزارش رهروان ولايت در وبلاگ گروه اينترنتی عصر ظهور آمده است:یكى از علماء بزرگ مى فرمودند: به شیخ حسنعلى نخودكى رحمة اللّه علیه گفتم: مى خواهم شاگرد شما بشوم مرا قبول كنید.
فرمود: تو به درد ما نمى خورى. كار ما این است كه همه اش توى سر نفس ‍ خبیثت بزنی و این هم از تو بر نمى آید.
گفتم: چرا آقا بر مى آید، من اصرار كردم، فرمودند: خُب از همین جا تا دم حرم با هم مى آئیم این یك كیلومتر راه تو شاگرد و من استاد.
گفتم: چشم. چند قدم كه رد شدیم دیدم یك تكه نان كنار جوى آب اُفتاده.
شیخ فرمود: برو اون تكه نان را بردار و بیاور، ما هم  توى دلمان شروع كردیم به شیخ نِق زدن، آخه اول مى گویند این حدیث را بگو. این ذكر را بگو. انبساط روح پیدا كنى . این چه جور شاگرد پروی است. به من مى گوید برو آن تكه نان را بردار بیاور.
دور و بَرَم را نگاه كردم، دیدم دو تا طلبه دارند مى آیند، گفتم حالا اینها با خودشان نگویند این فقیر است. باز با خودم گفتم: حالا حمل به صحت مى كنند، مى گویند نان را براى ثوابش خم شد و برداشت.
خلاصه هر طورى بود تكه نان را برداشتم، دوباره قدرى جلوتر رفتم دیدم یك خیار روى زمین افتاده است ، نصفش را خورده بودند و نصفش جلوی آب را گرفته بود.
حاج شیخ فرمود: برو اون خیار را هم بیاور، چون خیار تر و خاكى هم شده بود، اطرافم را نگاه كردم، دیدم همان دو طلبه هستند كه دارند مى آیند.
گفتم: حالا آن ها نان را مى گویند براى خدا بوده، خیار را چه مى گویند، حیثیت و آبروى ما را این شیخ اول كار بُرد،
خلاصه خم شدم و خیار را برداشتم، توى دلم به شیخ نِق می زدم، آخه تو چه استادى هستى، نون را بیاور و خیار را بیاور.
آشیخ فرمودند:ما این خیار را مى شوییم و نان را تمیز مى كنیم ناهار ظهر ما همین نان و خیار است .
خلاصه با این عمل نفس ما را از بین برد.

امام سجاد علیه السلام در مناجات هایش این گونه به خدا عرضه می دارد:
خدایا به سوی تو شکایت می‌کنم از نفسی که به بدی بسیار امر می‌کند، و به سوی خطاها و گناهان مبادرت می‌ورزد، و برای معصیت و نافرمانی نمودن تو حریص است‌، نفسی که لغزش‌های آن زیاد، و آرزوهای آن طولانی است‌..«2»

منابع:
1: داستان هایی از مردان خدا«سركوبی نفس»
2: إِلَهِی إِلَیْكَ أَشْكُو نَفْسا بِالسُّوءِ أَمَّارَةً وَ إِلَى الْخَطِیئَةِ مُبَادِرَةً وَ بِمَعَاصِیكَ مُولَعَةً وَ لِسَخَطِكَ مُتَعَرِّضَةً تَسْلُكُ بِی مَسَالِكَ الْمَهَالِكِ وَ تَجْعَلُنِی عِنْدَكَ أَهْوَنَ «بحارالانوار، ج 91، ص 143»

نظرات

تصویر s
نویسنده s در

عالیه

تصویر ن.ح
نویسنده ن.ح در

بدنست .ولی در درس تفکر به دردم خورد

تصویر ئاویستا
نویسنده ئاویستا در

بد نبود تو درس تفکر ب دردم خورد از داستانای +18 بهترهlaugh

تصویر س
نویسنده س در

هی بد نبود ولی برای درس تفکرم مفهومی ندارهcrying

تصویر ناشناس
نویسنده ناشناس در

کاش مسئولین دولتی هم اینطوری نفسشون خورد نیشد و برای مردم تواضع میکردند

تصویر Haniyeh
نویسنده Haniyeh در

خوب بود ولی برای تفکر به درد من نخوردfrown

تصویر ناشناس
نویسنده ناشناس در

واسه تفکر میخواستم ولی دیدم خیلی کوتاهه

 

 

تصویر Hina 2014
نویسنده Hina 2014 در

ممنون مفید بود.yes

تصویر ...*....
نویسنده ...*.... در

عالی

تصویر پوریا محمدی
نویسنده پوریا محمدی در

عالییییییییییییی

عالیییییی

 

 

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
17 + 0 =
*****