چکیده: حضرت امّ البنین هیچ نسبت فامیلی نزدیکی با شمر بن ذی الجوشن (لعنه الله) نداشته است و با این سخن فریبکارانه خود میخواسته حضرت ابالفضل العباس را که مهمترین حامی اباعبدالله بود، به سمت خود جلب کند.
حادثه دلخراش عاشوراء لکه ننگی بر دامان امویون و پیروان ایشان در طول تاریخ است. در این حادثه، دردانه پیامبر و سیّد جوانان اهل بهشت، همراه با عزیزان خود، بعد از تحمّل رنج تشنگی، به بدترین و فجیعترین شکل ممکن به شهادت رسید و خاندان گرامیش به اسیری برده شدند.
از دیرباز، شبهات بسیاری به اصل قیام عاشوراء و برخی مسائل تاریخی آن گرفته میشد که به احسن وجه توسّط علمای شیعه پاسخ داد شده است.
اخیراً برخی از مغرضین، شمر بن ذی الجوشن قاتل حضرت اباعبد الله الحسین(علیهالسلام) را برادر حضرت امّالبنین، همسر دوم حضرت امیرالمؤمنین و مادر حضرت اباالفضل العباس(سلام الله علیه) دانستهاند که یکی از مقاصد ایشان از این دروغ پراکنیها، خانوادگی جلوه دادن قیام بزرگ آن حضرت بوده است.
امّا منشأ این افتراء کلماتی است که تاریخ نگاران از قول شمر بن ذی الجوشن در شب عاشوراء نقل میکنند. در آن شب، شمر همراه امان نامهای به نزدیک خیمه حضرت اباالفضل العباس آمد و ایشان را با این عبارت صدا زد:
«ای فرزند خواهر من! شما را امان دادم؛ خود را به کشتن ندهید و چنگ بر طاعت امیرمومنان یزید بزنید». [1]
امّا جواب این شبهه:
شمر بن ذی الجوشن و مادر حضرت عباس، هر دو از نسل «کلاب» میباشند. هر کدام با چند واسطه به «کلاب» میرسند. «کلاب» یازده پسر دارد. نام یکی از آنان «کعب» و نام دیگری «ضباب» است. حضرت ام البنین از نسل «کعب» و شمر، از نسل «ضِباب» است.
نسب ام البنین: ام البنین بنت حزام بن خالد بن ربیعه بن وحید بن کعب بن کلاب.
نسب شمر: شمر بن ذیالجوشن(جمیل) بن اعور(عمرو) بن ضِباب(معاویه) بن کلاب. حضرت عباس نوه دختری کلاب و شمر نوه پسری کلاب است.[2]
محمد بن اشعث نیز از همین حربه برای فریب حضرت مسلم استفاده کرد و به ایشان گفت:
«نترس این قوم پسران عم تو هستند» (یعنی ابن زیاد و تابعان او)
در حالیکه مسلم هیچ قرابتی با ابن زیاد و یاران او نداشت.
نتیجه اینکه: حضرت امّ البنین هیچ نسبت فامیلی نزدیکی با شمر بن ذی الجوشن(لعنه الله) نداشته است و با این سخن فریبکارانه خود میخواسته حضرت ابالفضل العباس را که مهمترین حامی اباعبدالله بود، به سمت خود جلب کند. حضرت عبّاس نیز جواب دندان شکنی به او داد و فرمود:
«دستهای تو شل باشد و قطع شود و خدا امان تو را لعنت کند، ای دشمن خدا! ما را امر میکنی بر اینکه برادر و سید خود امام حسین را رها کنیم و به زیر طاعت ملاعین فرزند ملاعین داخل شویم...». [3]
------------------------
پي نوشت:
[1]. سید بن طاوس اللهوف ص 87- علامه مجلسی جلا العیون ص 570.
[2]. مقتل الحسین ، ص 209 ،سید عبد الرزق موسوی مقرم ، قم ،منشورات دار الثقافه والنشر ، نقل از جمهره انساب العرب، 270، 265 ـ 261.
[3]. سید بن طاوس اللهوف ص 87- علامه مجلسی جلا العیون ص 570.
اللهم صلّ علي محمّد و آل محمّد و عجّل فرجهم
نظرات
حسب و نسب ملاك نيست اونكه اصله تقوا و ايمان آدمهاست .
ما باید بتوانیم رفتار شناسی کنیم ما اگر جبهه را بشناسیم خیلی از مسائل حل می شود.شمر کسی است که در تاریخ آمده است. شمر ۱۶ بار پیاده به سفر حج رفته بود ، در جنگ صفین در رکاب امیر المومنین امام اول شیعه تا مرز شهادت پیش می رود، یعنی زخم برمی دارد اما زنده می ماند. هم اوست امام سوم شیعیان رو به قتل می رساند و فجیع این کار را انجام می دهد. پس اینکه می گوییم (اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا) خیلی دعای مهمی است که عاقبت بخیر بشویم. خدایا چنان کن سرانجام کار تو خشنود باشی و ما رستگار .و گرنه شاید ما هم بگوییم فلانی نماز می خواند فلانی اینقدر کربلا رفته بود ،فلانی مولودیا می آمد دست می زد دستش سرخ سرخ بود عاقبت چیکار کرد در مسیر ماند؟ اولش خوب رفت اما بعد ماشینش چپ کرد.
به نامه خدا.اول سخنم با ناشر و نویسنده این متن بسیار صحیح است که بنده مکررا در کتب اسلامی و شیعی خوانده ام و از حسن انجام وظیفه مولف این سایت تشکر بسیار دارم که وظیفه بیداری اسلامی رو در جامه بشری بر مابقی وظایف انسانی اعلم دانستند چراکه ما اول باید شبهات را بزداییم سپس به آموزه های فراتر گام بنهیم زیرا همین شبهات رفته رفته فزونی میابند و ممکن است خطراتی که حتی به زبان آوردنش هم ترس دارد را برای فردی که دچار تردید شده داشته باشد. و دویم سخنم با خوانندگان این مطلب است چراکه هرکس به دلیلی این مطلب را جستجو نموده مثلا بنده برای استناد به نام کتابهای بیشتری نیاز داشتم ولی باید این را دانست که حتی اگر بصورت واقعی هم حضرت قمر بنی هاشم خونی و تنی پسر خواهر آن ملعون بود هم نمیشد گفت که دعوای خانوادگی بوده همانا که پیغمبر از برای امر به معروف و نهی از منکر بخاطر کفر پسر خودرا قتل نفس فرمود پس می شود که شخصی دایی بنده باشد و نعوذ بالله منکر و مشرک به درگاه الهی پس بنده موظفم با حکم حاکم اعلم در مرحله آخر به ستیزی خونین دعوت کنم یا اصلا به گردنش بگذارم پس نسبت فامیلی دلیل بر عدم انجام عدالت الهی نیست و کافر و مشرک و ملحد باید نهی از منکر شود البته به روشی که دستورات الهی بصورت کامل در آن در نظر گرفته شده باشد. و در آخر دوباره از نویسنده مطلب بسیار متشکرم که اینگونه به مبارزه با اکاذیب پرداخته و از خداوند متعال و امام زمان عج و امشب که شب تاسوعای حسینی است برای دست اندرکاران این سایت و دیگر سایتهایی که با این افکار مقرضانه مبارزه میکنند اجر حسینی مسئلت دارم.