چند مورد از مواردي كه فقط جزء اعتقادات ريشه ايي شيعه مي باشد بيان بفرماييد؟

12:45 - 1393/06/25
چکیده: 1ـ ولايت، 2ـ بداء، 3ـ رجعت، 4ـ و ضرورت استمرار ولايت و امامت تا قيامت كه اينك اجمالا و به صورت اختصار به تعريف و جايگاه اين امور در نزد شيعه اشاره مي كنيم:...

امتيازات شيعه نسبت به اديان و مذاهب غير اسلامي، در حقيقت همان امتيازات اسلام نسبت به اين اديان و مذاهب مي باشند، كه به عنوان نمونه مي توان به خاتميت و جامعيت و جاودانگي اشاره كرد اين ويژگي ها علاوه بر اينكه مورد اتفاق همه مسلمانان است، با قرآن(1) و سنّت(2) نيز ثابت مي شود.

خاتميت اسلام كه بيان گر جامعيت و كمال آن نسبت به اديان ديگر مي باشد، يكي از ويژگي ها و امتيازات مهم و منحصر به فرد اين دين است يعني دين اسلام داراي ساز و كار مناسبي مي باشد كه مي تواند در شرايط مختلف و بر اساس تحولات و تطوّرات اجتماعي در هر زمان و مكاني، قابل اجرا بوده و اهداف اصيل خود را تأمين كند، و از بروز و به وجود آمدن هر گونه تحريف و دگرگوني در دين جلوگيري نمايد. چه آنكه يكي از مهم ترين علل تجدّد نبوّت، تحريف اديان پيشين از سوي پيروان آن بوده به گونه اي كه دست يابي به آن دين ناب، از طريق عادي براي انسان غير ممكن مي نمود. و اين امري است كه فقط بر اساس اصل اصيل اسلامي كه برخاسته از متن دين خاتم است، و جزء معتقدات ناب شيعي محسوب مي گردد، يعني ولايت و امامت اوصياء معصوم پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ كه استمرار و بقاء اسلام به آن بستگي دارد، قابل تحقق خواهد بود.
امّا امتيازات شيعه نسبت به ساير مذاهب اسلامي: به طور كلي، از ويژگي ها و امتيازات اساسي شيعه كه منشأ همه ويژگي هاي آن نسبت به ساير مذاهب اسلامي گرديده و همواره داراي نوآوري بوده و حرف براي گفتن در همه مسائل دارد، حركت پروانه وار اين مكتب و دانشمندان آن بر محور مقدس ولايت آسماني اهل بيت و عترت رسول اكرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ مي باشد و مسائلي هم كه به عنوان معتقدات خاصه شيعيان به حساب مي آيد، برگرفته شده از احاديث و رواياتي است كه از آن بزرگواران نقل شده و يا تفاسير آياتي است كه توسط آنان در موارد مختلفي صورت گرفته است و عقل سليم نيز آنرا تائيد مي كند. مانند: 1ـ ولايت، 2ـ بداء، 3ـ رجعت، 4ـ و ضرورت استمرار ولايت و امامت تا قيامت كه اينك اجمالا و به صورت اختصار به تعريف و جايگاه اين امور در نزد شيعه اشاره مي كنيم:
الف) ولايت: شهيد مطهري مي گويد: «امامت (نزد شيعه علاوه بر: رهبري اجتماع و مرجعيت ديني) درجه و مرتبه سومي دارد كه اوج مفهوم امامت است و كتاب هاي شيعه پر است از اين مطلب و آن امامت به معناي ولايت (است يعني:) در هر دوره يك انسان كامل (امام) كه حامل معنويت كلّي انسانيت است وجود دارد... بدين معنا كه او يك روح كلّي است و محيط بر همه روحها (و امور عالم).
مسأله ولايت در شيعه به معناي حجت زمان است و بنابر آموزه هاي شيعه زماني خالي از حجت نيست: «و لولا الحجة لساخت الارض باهلها» يعني هيچ وقت نبوده و نخواهد بود كه زمين از يك انسان كامل (و خليفه الهي) خالي باشد. و براي آن انسان كامل مقامات و درجات زيادي قائل اند و ما در اغلب زيارت ها كه مي خوانيم به چنين ولايت و امامتي اقرار و اعتراف مي كنيم، يعني معتقديم كه امام داراي چنين روح كلي است..».(3)
ب) بداء: مسأله بداء همان مسأله عالي و شامخ است كه قرآن كريم براي اولين بار در تاريخ معارف بشري از آن ياد كرده است: يمحوالله ما يشاء و يثبت و عنده ام الكتاب(4) خداوند هر چه را بخواهد (كه قبلا ثبت نشده است) ثبت مي كند و كتاب مادر، (اصل و مادر همه كتاب ها و نوشته ها) منحصرا نزد اوست.
در ميان فرق اسلامي تنها دانشمنداني از شيعه اثني عشريه هستند كه در اثر اهتداء و اقتباس از كلمات ائمه اهل بيت ـ عليهم السلام ـ توانسته اند به اين حقيقت پي ببرند، و اهل سنت چون معناي آن را نفهميده اند با آن به مخالفت پرداخته اند.
«بداء» در اصل به معناي «چيزي آشكار شدن از كسي است» و معناي اصطلاحي «بداء چنان چه از روايات خاندان وحي رسيده و بنا بر تفسير عالم جليل القدر شيخ مفيد و علامه طباطبائي: «آشكار شدن امري از خداوند متعال است» كه اين امر براي انسان ها مجهول بوده و خلاف آن را تصوّر مي كردند»(5) (اظهار بعد الخفاء)
علّامه شهيد مرتضي مطهري مي گويد: معني بداء (در اصطلاح كلام شيعه) اين است كه در برنامه قضا و قدر الهي تجديد نظر رخ بدهد. مقصود اين است كه در حوادث تاريخي بشر، خدا براي پيش و پس رفتن تاريخ بشر صورت قطعي معيّن نكرده است. يعني اي انسان: تو خودت مجري قضا و قدر الهي هستي، اين تو هستي كه تاريخ را مي تواني جلو ببري، مي تواني عقب ببري. مي تواني نگاه داري، هيچ چيزي، نه از ناحيه طبيعت، نه از نظر ابزارهاي زندگي و نه از نظر مشيّت الهي بر تاريخ حكومت نمي كند..».(6)
ج) رجعت: رجعت به معناي عودت و بازگشت است در اينجا به معناي بازگشت به سوي دنيا مي باشد و در اصطلاح معناي رجعت از نظر علماء و دانشمندان شيعه چنين است كه مي گويند: پيش از قيام قيامت در ادامه حكومت حضرت مهدي ـ عليه السلام ـ دوران رجعت ائمه اطهار ـ عليهم السلام ـ فرا مي رسد و جمعي از نيكان بسيار نيك و هم چنين گروهي از بدان بسيار بد از هر زمان بدنيا بر مي گردند، نيكان براي ديدن دولت كريمه اهل بيت و رسيدن به آرزوي حكومت عدل و داد و دريافت برخي از پاداش هايي كه خداوند مقدر كرده در دنيا به آنها عطا كند، و بدكاران و كفار معاند، براي عقوبت و عذاب دنيا كه بر اساس برخي روايات از آن به عذاب «ادني» تعبير شده است.
امام صادق ـ عليه السلام ـ مي فرمايد: «إنّ الرجعة ليست بعامه و هي خاصه لا يرجع الا من محض الايمان محضا او محض الشرك محضا»(7) رجعت همگاني نيست بلكه خاص است و فقط كساني به دنيا باز مي گردند كه مومن خالص يا مشرك محض باشند. بر اساس روايات اولين كسي كه از امامان ـ عليهم السلام ـ رجعت مي كند، امام حسين ـ عليه السلام ـ است.(8) از امام رضا ـ عليه السلام ـ نقل شده كه فرمود: ... (رجعت) حقيقت دارد در ميان امت هاي پيشين نيز وجود داشته است و قرآن از آن سخن به ميان آورده(9) و رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ فرموده است هر چه در امت هاي گذشته بوده در ميان اين امت نيز عينا پيش خواهد آمد.
د) ضرورت استمرار امامت: از نظر شيعه، امامت، نظامي است الهي و انقطاع ناپذير و دوره فترت ندارد و در هر زمان و هر عصر وجود دارد. از عصر حضرت پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ تشكيل شده و تا به حال برقرار است و تا دنيا باقي است، برقرار خواهد بود، چنان چه امير المومنين ـ عليه السلام ـ فرمود: «لا تخلو الارض من قائم لله بحجّة، امّا ظاهرا مشهورا، و امّا خايفا مغمورا، لئلا تبطل حجج الله و بيّناته»(10) زمين از قائمي (امامي) كه براي خدا حجت باشد خالي نخواهد ماند ( و اين حجت) يا ظاهر و آشكار است و يا بيمناك و مستور، براي اينكه حجت هاي خدا و بيّنات او باطل و نابود نگردد. بنابراين امام يا ظاهر و مشهور و در عيان مردم، همانند زمان حضور ائمه اطهار، مي باشد و يا خايف و پنهان كه در عصر غيبت چنين است و امام زمان ـ عليه السلام ـ اگر چه غائب است اما امامت جهان را بر عهده دارد.
آنچه اشاره گرديد از عقايد مختص به شيعه مي باشد. اموري نيز وجود دارند مانند اصل امامت، شفاعت، عدالت خدا و توسل و امثال آن كه اصل اين امور و وجود آن در دين جزء اعتقادات مشتركه بين مذاهب مي باشند، امّا در معنا و تفسير آن اختلاف وجود دارد و يا در تطبيق آن بر خارج و پيدا كردن مصاديق آن مورد مناقشه و اختلاف است.

پاورقی:

1. احزاب : 40.
2. عيون اخبار الرضا ـ عليه السلام ـ ج2، ص130.
3. امامت و رهبري، علامّه شهيد مطهري، ص56، انتشارات صدرا.
4. رعد : 39.
5. اوائل المقالات، شيخ مفيد قدس سرّه، ص80.
6. تکامل اجتماعي انسان، علامه مطهري، ص16.
7. ميزان الحکمه، ري شهري، ج4، ص1984.
8. همان، ص1982.
9. بقره : 243 يونس : 39 نمل : 83 غافر : 11.
10. نهج البلاغه، حکمت، 147، تذکره الفقها، ذهبي، ج1، ص12.
منبع: نرم افزار پاسخ - مرکز مطالعات و پاسخ گویی به شبهات

با عضویت در خبرنامه مطالب ویژه، روزانه به ایمیل شما ارسال خواهد شد.