رهروان ولایت ـ سوال:سلام پسر 21 سالهای هستم که از 3سال پیش به یکی از دختران دانشگاه علاقهمند شدم. درهمان سالها موضوع را با مادرم در میان گذاشتم که ایشان در آن زمان به خاطر مهیا نبودن شرایط بنده، با این مسئله مخالفت کردند. الان بعد از 3سال دوباره این مسئله را با مادرم مطرح کردهام و اینبار ایشان راضی شدند و با دختر صحبت کردند و بیان کردند که دختر فوقالعادهای است، اما از نظر خانوادگی اصلا بهم نمیخوریم؛ برای مثال روی تفاوت فرهنگ خانوادگی ما با آنها بسیار تاکید کردند. لازم به ذکر است که خانواده دختر کرد هستند و اهل کردستان، بنده فارس هستم و اهل همدان. همچنین پدر بنده از مسئولین رده بالای استان هستند و پدر دختر دامدار و باغدار میباشند.
اوایل هیچ گونه ارتباطی با دختر نداشتم حتی از علاقه من هم بیخبر بود اما بعد از دفعه آخر که با مادرم صحبت کرد با هم در ارتباط بودهایم. البته هردو از نظر شرعی و با توجه به حرمت این رابطه، اصلا به ادامه راضی نیستیم اما نمیتوانم از همدیگر دل بکنیم. بنده حاضرم برای رضایت مادرم همه چیز را نادیده بگیرم اما مهر دختر هرگز از دلم بیرون نمیرود. ماندهام بین یک علاقه که سه سال در دل نگه داشته ام و بین این که مادرم به این ازدواج راضی نیست.
جواب:
جای بسی خوشحالی است که جوانانی در کشور عزیز ما زندگی میکنند که با وجود اینکه در اوج جوانی هستند ولی نسبت به رعایت مسائل شرعی حساسیت ویژهایی دارند از رعایت مسائل محرم و نامحرم گرفته تا احترام به والدین که دستور صریح قرآنکریم در اینباره میباشد.
اولین توصیه ما در این باره این است که اگر به دنبال حل مسئله ازدواجتان هستید و دوست دارید که خدا در این مسیر خیرش ر نصیبتان کند اولین قدم را در انجام فرامین الهی بردارید و آن مسئله این است که ارتباطتان را فعلا با آن دختر خانم به طور کامل قطع کنید و مسئله را از طریق خواستگاری رسمی پیگیری نمایید و از خدا بخواهید که در این مسیر راه درست را به شما نشان بدهد و اگه این ازدواج برایشماخیر باشد اسباب این وصلت را فراهم کند.
پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآله) میفرمایند:«من كان لله كان الله له و من أصلح أمر دينه أصلح الله أمر دنياه و من أصلح ما بينه و بين الله أصلح الله ما بينه و بين الناس.[1]هر كس كه از برای خدا باشد، خداوند برای اوست، و هر كس امر دینش را اصلاح نماید خداوند امر دنیایش را اصلاح كند و هر كس آنچه را ميان او و خداست اصلاح نمايد، خداوند آنچه را بين او و مردم است اصلاح كند.»
در مسئله ازدواج توجه به کفویت خیلی اهمیت دارد. کفویت به معنای اشتراکاتی است که بین دختر و پسر در جهات مختلف مانند ویژگیهای خانوادگي، فرهنگي، اجتماعي، تحصيلات، و حتی ويژگيهاي فردي (سن و ...) و ويژگيهاي عاطفي، اجتماعي، شناختي، اخلاقي، ديني،و...وجود دارد که هر چه این اشتراکات بیشتر باشد احتمال بروز مشکلات بعد از ازدواج کمتر میشود و هر چه این اشتراکات ضعیفتر باشد ممکن است مشکلاتی را در آینده برای زن و شوهر به وجود بیاورد. پس اگر مادر شما روی این مسئله دست گذاشته است بدانید که کلیت حرفشان کاملا درست است .
شما باید به این مسئله توجه داشته باشید که برقراری ارتباطات عاطفی پیش از پیدا کردن شناخت کافی ممکن است مراحل تحقیق را دچار مشکل کند و حساسیت شما رو در تحقیقات پایین بیاورد.پس توجه به این مسئله اهمیت ویژه دارد که هر گونه برقراری ارتباط عاطفی در مراحلی که هنوز شناخت دو طرف از هم کامل نشده است امری است غیر منطقی و باید از ان به شدت پرهیز شود.
برای راضی کردن مادرتان در اینباره که مراحل تحقیقات را دقیقتر و جزئیتر مورد بررسی قرار دهند و نظر نهایی را موکل به بررسیهای بیشتر کند،(منظور راضی کردن برای قبول کردن ازدواج شما با این دختر نیست چرا که هنوزبرای خود شما هم مسلّم نیست که این مورد مناسب شماست یانه) استفاده از افراد آگاه و قابل اعتماد در نزد خانوادهتان به عنوان واسطه، بهترین توصیه میتواند باشد؛ و حتی مراجعه به یک مشاور امین و کاردان هم تا حدود زیادی میتواند گره از کار شما بازکند. به هر حال رضایت خانواده در بحث ازدواج امر ضروری و غیرقابل انکار میباشد.
به طور خلاصه اول قطع ارتباط با دختر خانم و بعد ورود جدی به مرحله خواستگاری که از راضی کردن خانواده آغاز میشود و با مراحل تحقیقات کامل و ... ادامه پیدا میکند، توصیه ما به شما میباشد.*
---------------------------------------------------
پینوشت:
1.مصباح الشريعة، ص :174، ترجمه عبدالرزاق گيلانى ، انتشارات پیام حق و علل الشرائع، شیخ صدوق، ج2 ص604، ح 75، و بحارالأنوار، علامه مجلسی، ج 67، ص39
*برای مطالعه نظرات کاربران انجمن در مورد این پرسش کلیک کنید
نظرات
سلام دختر 23 ساله ای هستم که با پسر 25 ساله ای در دانشگاه حدود 3 سال پیش آشنا شده ایم و تفاهم داشتیم و داریم اما مشکلی که پیش اومد قبل ازدواجمون،مر
گ داداشون و اصرار خانواده به ازدواج با زن داداشش که هیچ وجه مشترکی نه از لحاظ قیافه نه از لحاظ ویژگی های فردی وطبقه اجتماعی وسطح تحصیلات ندارند،زن داداششون 2 بچه ی 3و 6 ساله دارد حدود 2 ساله که اعلام کرده من نمی توانم اصلا ابدا با زن داداشم ازدواج کنم،اما مادر وپدرشون به اصرار زن داداشون اصرار شدیدی رو این ازدواج دارند.
يعني واقعا ازادي پسرشون و اينده پسرشونو به زور ميخان تحت تاثير مرگ برادرش و زني که به هر دليلي حتي بچه ها ميخاد خودشو بچسبونه به يه پسر جوون قرار بدن. بنظر من گرفتن ازادي يک انسان بدترين گناهه. البته منظورم دادن ازاديهاي نامشروع نيس.
با سلام و عرض تشکر از اعتمادی که به این مجموعه دارید.
شما میتونستید سوالتون رو در انجمن ما از طریق بخش ارسال سوال ارسال کنید تا کارشناسان پاسخگویی در اسرع وقت پاسخ شما رو تقدیم میکردند.
بنده به نیابت از شما این کار رو امروز انجام میدم و لینک سوال رو هم در اینجا براتون قرار میدم.
پرسه پاسخگویی بیشتر از سه چهار روز طول نخواهد کشید.
با تشکر از حسن توجه شما
با سلام لینک سوال شما در قسمت انجمن رو اینجا قرار میدم که برای مراجعه به سوالتون و درفات نظر کارشناسان و کاربران محترم سایت مشکلی نداشته باشید.
http://www.jonbeshnet.ir/forum/%D9%85%DB%8C%DA%AF%D9%86-%D8%A8%D8%A7%DB%...