
رهروان ولایت ـ شکی نیست که وهابیت و گروههایِ تکفیری دست پروردۀ آنها مانند داعش، اندیشههای تکفیری خود را از ابن تیمیه وام گرفتهاند و او را را پدر خوانده معنوی خود میدانند. حال که ابن تیمیه سرچشمۀ دیدگاه تکفیریان است، بد نیست اشارهای به اندیشۀ او در باب تکفیر شود.
ابن تیمیه زمانی که از تکفیر بحث میکند، چهرهای کاملاً ضد تکفیری به خود میگیرد. وی بین تکفیر مطلق و معیّن فرق میگذارد؛ تکفیر معیّن را به این معنا که گفته شود فلانی کافر است صحیح نمیداند. [1] از نظر وی حتّی برخی دیدگاههای جهمیه که کفر مطلق است، موجب کفر معتقدان به این امور نیست. او با اینکه عقاید باطنیه را کفر میداند امّا حکم به تکفیر افراد باطنی را مشروط به رفع موانع تکفیر و... میداند. وی شواهدی را برای عدم جواز تکفیر معین نقل میکند؛ از جمله میگوید: هر چند احمدحنبل به کفر مطلق جهمیه اعتقاد داشت، امّا با کسانی که او را به زندان افکندند مانند مسلمانان برخورد کرد.[2] حتی پشت سر جهمیه نماز خواند.[3] ابن تیمیه جهل، خطا، ناتوانی و اجبار را موانع تکفیر میداند، از نظر وی با وجود هر یک از این موانع، هرگز نمیتوان کسی را کافر دانست.[4]
امّا جای بسی شگفتی دارد، ابن تیمیهای که چنین اندیشۀ ضد تکفیری دارد و حتی خوارج را به عنوان نخستین گروهی که با تکفیرِ مسلمانان، خون آنها را حلال شمردند ــ اَلْخَوَارِجُ اوّلُ بِدعةٍ ظَهَرَتْ فِى الاِسْلامِ فَكَفّرَ اَهْلُهَا الْمُسلمِين وَاسْتَحَلُّوا دِمَاءَهُم ــ مورد انتقاد قرار میدهد.[5] وقتی خودش به مرحلۀ عمل میرسد، اندیشه و گفتههای ضد تکفیریاش را فراموش میکند و چهرهای کاملاً تکفیری به خود میگیرد و همین دیدگاههای تکفیری اوست که او را به انزوا میکشاند.
وی همۀ مسلمانان را از دمِ تیغ تکفیر میگذراند. به گونهای که اشاعره، ماتریدیه، فلاسفه، متکلمان، شیعیان و... را تکفیر میکند. [6] حتی پای را فراتر میگذارد و میگوید: افرادی چون ابن سینا، فارابی، غزالی، خواجه نصیر، ابن سبعین و... کافر هستند و وجوب قتل آنان را ادعا میکند.[7] اینجاست که تناقض در اندیشههای ابن تیمیه موج میزند و همین تناقضات، سبب شد تا برداشتهای مختلفی از اندیشههای او شکل گیرد.
اینک باید پرسید: اگر تکفیر معیّن از نظر وی صحیح نیست، چرا شیعیان و دیگر فرقههای اسلامی را تکفیر میکند و چرا شیعه را کلید باب شرک و خاستگاه ملحدان و زنادقه معرفی میکند؟[8] آیا معنای تکفیر شیعیان این نیست که همه آنان کافر بوده و از دایره اسلام خارج هستند؟ آیا این تکفیر معین نیست و کفر تک تک شیعیان را در برندارد؟
اما جالب اینجاست که اندیشه تکفیری ابن تیمیه فراتر از حوزۀ نظر نرفت. به عبارت دیگر فتاوای او نسبت به قتل مسلمانان هرگز مستمسک قتل و غارت آنان قرار نگرفت؛ تا اینکه در قرن دوازدهم محمد بن عبدالوهاب با تکیه بر مبانی او خون و جان و مال مسلمانان را مباح شمرد و جنایات بسیاری مرتکب شد. [9] البته همانگونه که پیشتر اشاره شد، تناقضات در اندیشۀ ابن تیمیه سبب شده است تا برداشتها و فهمهای مختلفی از اندیشه او شکل بگیرد و محمد بن عبدالوهاب برخلاف رشیدرضا و... از اندیشههای او تکفیر را برداشت کرد.
---------------------------------------
پينوشت:
[1] ابن تیمیه، مجموع الفتاوی، ج3، ص116. و ج 5، ص156،157.
[2] ابن تیمیه، الاستقامة، ج1، ص163-164. همو بغیة المراد، 353-354.
[3] ابن تیمیه، مجموع الفتاوی، ج7، 312.
[4] ن.ک: عبدالمجید المشعبی، منهج ابن تیمیه فی التکفیر، ج1، ص209-271.
[5] ابن تیمیه، مجموعه فتاوی، ج 13، ص20. به نقل از تکفیر از دیدگاه ابن تیمیه
[6] همان،ص216.
[7] همان، ج4، ص174، 192، ج9، ص24. همو، العقیدة الاصفهانیة، ص628،629.
[8] همان، ج27، ص92. همو، منهاج السنة، ج8، ص478-479. ج4، ص363. ج7، ص219-220.
[9] سید مهدی علیزاده موسوی، سلفیگری و وهابیت، ج2، 308.
مطالعه بیشتر: سید مهدی علیزاده موسوی، سلفیگری و وهابیت، ج2، ص293-309. و تکفیر از دیدگاه ابن تیمیه