رهروان ولایت ـ امام خمینی(ره) با رفتار خود در برخورد با شاگردان به دنبال تربیت اخلاقی آنان به بهترین نحو بود. در واقع، تمام حرکات و برخوردهای امام برای شاگردان درس اخلاق بود. یکی از ابعاد تربیت اخلاقی امام را میتوان در تأثیر درس اخلاق ایشان بر شاگردان دانست. امام همواره معتقد بود که علم اخلاق سرآغاز تمام علوم است و باید وقت و زمان خاصی به این علم اختصاص داد. به این دلیل درس اخلاق ایشان تأثیر بالایی بر شاگردان داشت و در آنان تحولات روحی زیادی ایجاد میکرد.
به گونهای که برخی شاگردان بزرگ ایشان، از آن دوران با افتخار و حلاوت یاد میکنند. شهید مطهری در این باره میگوید:« اگرچه در آغاز مهاجرت به قم هنوز از مقدمات فارغ نشده بودم، اما درس اخلاقی که به وسیله شخصیت محبوبم در هر پنجشنبه و جمعه گفته میشد، در حقیقت درس معارف و سیر و سلوک بود نه اخلاق به مفهوم خشک علمی، طوری که مرا سرمست میکرد. بدون هیچ اغراق و مبالغهای این درس آنچنان مرا به وجد میآورد که تا دوشنبه و سهشنبه هفته بعد خودم را شدیداٌ تحت تأثیر آن مییافتم. بخش مهمی ار شخصیت فکری و روحی من در آن درس و سپس در درسهای دیگری که طی دوازده سال از آن استاد الهی فرا گرفتم انعقاد یافت.»
امام در کلاسهای اخلاقی خود از مباحثی چون غیبت، غرور و تکبّر صحبت میکرد و در مورد زشتی و قباحت آنها سخن میگفت. تآثیر سخنان ارزندهی امام بر حاضران آنها را تا مدتها از گناه دور نگاه میداشت و این امر از رفتار و حرکات آنان مشخص بود.
ویژگی دیگر تربیت اخلاقی امام در مهربانی، خویشتنداری و حفظ شخصیت شاگردان بود. امام همواره با شاگردان خود با مهربانی، و عطوفت برخورد میکرد. ایشان در برخوردهایی که گاهی در کلاس پیش میآمد، نهایت خویشتنداری و صبر را داشت و هیچگاه شاگردی را تحقیر نمیکرد. ایشان گاهی با شاگردان و یا طلاب جوانتر مینشست و با آنها مباحثه میکرد و گاهی ریاست جلسه را به یکی از شاگردان خود میداد.
عطوفت و مهربانی امام با شاگردان تا حدی بود که آنها او را همانند یک پدر دوست داشتند و به ایشان احترام میگذاشتند. امام طبع شوخی و مزاح هم داشت و گاهی در حین تدریس شوخیهای شیرینی با شاگردان خود میکرد که این مسأله هم باعث تغییر فضای یکنواخت کلاس میشد و هم از خستگی درسی شاگردان میکاست. ایشان طوری مزاح میکرد که باعث ناراحتی کسی نمیشد و حرمت کلاس هم حفظ میشد. امام همیشه مراقب عزت نفس شاگردان خود بود و معمولاٌ با کسانی شوخی میکرد که ظرفیت تحمل را داشتند.
امام همچنین ضمن احترام به شاگردان خویش، مراقب وضعیت اقتصادی و معیشتی آنان بود. در زمان بیماری و تنهایی بسیار به آنها توجه میکرد. امکان نداشت کسالت یا غیبتی از شاگردان پیش آید و امام از آن اطلاع پیدا نکند. امام معتقد بود که طلبه باید از رفاه نسبی برخوردار بوده تا بهتر بتواند تحصیل کند. باشاگردان خود به یک شکل رفتار میکرد و بین ترک و کرد و عرب و عجم تفاوتی قائل نمیشد. از نظر امام همه آنها برای تحصیل علم آمده بودند.
آیت الله امینی از شاگردان امام در این خصوص میگوید: « برخورد ایشان با تمام شاگردانشان یکسان بود و چنان نبود که نسبت به بعضی بیشتر از دیگران اظهار علاقه کنند و یا آنهایی که سابقه بیشتری در خدمتگزاری به امام داشتند، از موقعیت ممتازتری برخوردار باشند. این صفت به حدی بود که حتی شاگردانشان را به دیگر طلبههایی که شاگردانش نبودند، ترجیح نمیدادند. من از قدیم با ایشان مأنوس و از شاگردان باسابقه و حتی مروج ایشان بودم. من این صفت ایشان را ازجمله محسّناتشان میدانستم و از این رو نه تنها ناراحت نمیشدم، بلکه علاقهام به ایشان بیشتر میشد.»[1]
در مجموع شاگردان امام، عشق فوق العادهای به ایشان داشتند و امام هم متقابلاٌ شاگردان خود، به خصوص آن دسته را که فاضلتر بودند، دوست داشت.
...................................
پی نوشتها:
[1]: [سرگذشتهای ویژه از زندگی حضرت امام خمینی ج 2،/ و پابه پای آفتاب]