آيا موسيقي عرفاني داريم كه ما را به خدا برساند؟

20:28 - 1391/10/15
غنا و موسيقي كه متناسب با مجالس لهو و لعب باشد حرام است.ولی در نظر فقهاي معاصر موسيقي مباح وجود دارد و آن موسيقي‌ است كه متناسب با مجالس لهو و لعب نباشد.
موسیقی عرفانی

آيا موسيقي عرفاني داريم كه ما را به خدا برساند؟

پاسخ :

قبل از پرداختن به پاسخ، لازم است به اين سؤال پاسخ دهيم، آيا غنا و موسيقي به طور مطلق حرام است و يا خير؟

مسأله غنا و موسيقي جزو مسائلي است كه از دير زمان مورد اختلاف بوده، و در مجموع مي‌توان عمده اقوال و انظار فقيهان را به چهار دسته تقسيم نمود:

ديدگاه اول: غنا و موسيقي به طور مطلق حرام است و از عبارات و كلمات اكثر فقهاي گذشته اين نظريه استفاده مي‌شود.[1]

ديدگاه دوم: غنا و موسيقي في حد نفسه مباح است و در صورتي حرام است كه مستلزم حرام ديگر باشد و يا با انجام حرام ديگر مقارن شود. مثل اينكه غنا و موسيقي موجب شود انسان به صورت زن نامحرم نظر كند و يا اينكه مردان و زنان مختلط شوند و يا اشعار مبتذل خوانده شود. مرحوم فيض كاشاني[2] و نيز شيخ هادي تهراني[3] از اعاظم شاگردان شيخ انصاري اين نظر را دارند.

ديدگاه سوم: غنا و موسيقي طرب‌آور و هيجان‌انگيز حرام است، ديدگاه حضرت امام خميني ـ رحمة الله عليه ـ همين است.[4]

ديدگاه چهارم: غنا و موسيقي كه متناسب با مجالس لهو و لعب باشد حرام است.

كساني چون شيخ انصاري[5] و اكثر فقهاي معاصر نظير مرحوم آيت الله خويي،[6] آيت الله سيستاني و مقام معظم رهبري، آيت الله فاضل لنكراني و آيت الله تبريزي و آيت الله مكارم شيرازي[7] اين نظر را دارند.

بنابراين بر اساس ديدگاه اكثر فقهاي معاصر موسيقي مباح وجود دارد و آن موسيقي‌ است كه متناسب با مجالس لهو و لعب نباشد.

حال اين پرسش بجا است كه آيا با وجود موسيقي مباح، موسيقي عرفاني نيز وجود دارد كه ابعاد معنوي انسان را تقويت نمايد و عشق با خداوند و پرواز به سوي عالم ملكوت را در نهاد انسان مشتعل سازد و يا خير؟

اكثر فقهاء در اين زمينه چيزي را بيش از اباحه كه از ضمن كلام‌شان فهميده مي‌شود، متذكر نشده‌اند، ولي در ميان فقهاي شيعي مي‌توان از فيض كاشاني شاگرد برجسته صدر المتألهين شيرازي كه داراي ذوق عرفاني است، نام برد كه به نحوي وجود اين نوع از موسيقي را مي‌پذيرد و در كتاب خود الوافي مي‌گويد:

بنابراين سماع نغمه‌ها و سرودهايي كه متضمن تذكر و يادآوري بهشت و دوزخ باشد اشكال ندارد و نيز سماع الحان و نغمه‌هايي كه اشتياق انسان به سوي جايگاه ابدي و نعمت‌هاي الهي را زياد مي‌كند و عبادت خداوند را به ياد انسان مي‌آورد و به كارهاي خير و زهدورزي انسان را ترغيب مي‌نمايد زيرا همه اينها ذكر الهي است «تقشعر منه جلود الذين يخشون ربهم ثم تلين جلودهم و قلوبهم الي ذكر الله»[8] و يعني چه بسا لرزه بر اندام كساني كه از پروردگارشان مي‌ترسند، مي‌افتد و سپس برون و درون متوجه ذكر خدا مي‌شود.[9]

و در كتاب المحجة البيضاء اثر ماندگار اخلاقي و عرفاني خود به استحباب و مندوبيت اين نوع از غنا تصريح مي‌كند و مي‌گويد: از مجموع اخبار استفاده مي‌شود حرمت غنا و نيز استماع و اجرت گرفتن بر تعليم و تعلّم آن اختصاص به غنايي دارد كه در زمان بني اميه و بني عباس متعارف بوده است مثل اختلاط مردان با زنان و خواندن اشعار مبتذل و بازي با آلات لهو، و اما غير آن يا مستحب است مثل خواندن قرآن با صداي ترجيح‌دار و اشعاري كه موجب ياد خداوند و جهان آخرت شود و يا مباح است ... .[10]

در اينجا ذكر اين نكته ضروري است، غنا به معناي آوازخواني و موسيقي به معناي نوازندگي با آلات موسيقي مي‌باشد و شايد بتوان گفت معادل دقيق‌تر غنا و موسيقي، ساز و آواز است و اكثر فقهاي معاصر از نظر حكمي ميان اين دو تفكيك نكرده‌اند[11] و لذا ما حكم آن دو را از نظر حرمت و اباحه و استحباب با هم ذكر نموديم ولي ممكن است از كلام فيض استفاده شودكه ايشان خصوص غنا را تجويز مي‌كند، كه همان آواز است نه نوازندگي با ساز.

از كسان ديگري كه به نحوي تأثير غنا و نغمه خوش را در تقويت بُعد معنوي انسان تأييد مي‌كند شيخ الرئيس ابن سينا و به تبع او خواجه طوسي است، شيخ در مقامات العارفين (اشارات نمط نهم) مي‌گويد:

مؤيدي كه مي‌خواهد به عالم قدس حركت كند، نياز به رياضت دارد و رياضت براي سه هدف است: اول دور ساختن غير حق از سر راه. دوم مطيع ساختن نفس اماره نسبت به نفس مطمئنه تا قواي تخيل و وهم به سوي توهمات سازگار با عالم قدس منصرف شود. و سوم لطيف ساختن روح و باطن براي قبول كردن آگاهي. زهد حقيقي، امدادگر هدف اول است. و امدادگر هدف دوم چند چيز است: اول عبادت همراه با حضور قلب. دوم الحان و نغمه‌هاي جذاب كه قواي نفس را به استخدام درآورد و مورد قبول اوهام (عقول) واقع شود. سوم شنيدن سخنان پندآميز از واعظ پاكدل با عبارت رسا و نغمه دل‌نشين، پرنفوذ و اسلوب دلپذير.[12] و محقق طوسي نيز اين معنا را تأييد مي‌كند.[13]

بنابراين تا كنون به اين نتيجه مي‌رسيم كه يك نوع غنا و موسيقي عرفاني وجود دارد، اما حد و حدود آن به خوبي روشن نيست. محمّد دارابي يكي از عالمان شيعي سده دوازدهم هجري در رساله مقامات السالكين كوشيده است تا حد و حدود آن را روشن سازد او در باب سماع[14] عارفان مي‌گويد:

سماع از خود چيزي احداث نمي‌كند بلكه آنچه را كه در دل مكنون و پنهان است به حركت در مي‌آورد و دل انسان از سه حال خارج نيست: يا در دل انسان محبت خداوند است و سماع بسان دامني است كه بر آتش زنند آن را شعله‌ورتر مي‌كند و اين سماع ممدوح است و يا در دل، محبت مخلوق است سماع همان را زياد مي‌كند و واضح است هرچه باعث ازدياد امر باطل شود باطل و مذموم است و يا دل خالي از هر دو است، اين قسم مورد اختلاف است. (مؤلف خود اين قسم را در شمار سماع باطل قرار مي‌دهد).

 

قسم اول كه سماع مباح و ممدوح مي‌باشد بر چهار نوع است:

1) سماع حاجيان اشعاري را كه متضمن وصف كعبه، زمزم، صفا و مني است زيرا اين سماع باعث مي‌شود كه شوق كعبه در دل قوت گيرد و رغبت رفتن به حج زياد شود.

2) سماعي كه اندوه و تأسف بر معصيت را در انسان برانگيزد و باعث شود انسان بر تقصيرات خود گريه كند و درصدد تدارك و جبران گذشته برآيد.

3) سماعي كه موجب ازدياد شادي رواني انسان شود نسبت به امري كه شادي در آن مباح است مثل شادي روز عيد به شكرانه اينكه حج گذارده و يا روزه را بجا آورده است.

4) سماعي كه موجب شود محبت خداوند در دل انسان قوّت گيرد بلكه اين سماع ضروري است و سماع عارفان از اين نوع است.

سماع مباح به يكي از پنج جهت حرام مي‌شود:

1ـ آهنگ و نغمه را از زن يا پسري بشنود كه در مظنّة شهوت است.

2ـ آنكه همراه با سماع و نغمه آلت ساز مانند رباب و بربط و چنگ و امثال آن بكار رود.

3ـ آنكه در سرود فحش، هجو و يا طعن مؤمني و امثال آن باشد.

4ـ آنكه سامع جوان اهل شهوت بوده و روشني حق را نشناسد و همين‌ كه حديث زلف و خال را شنيد عشق مجازي او به حركت آيد.

5ـ آنكه در مجلس فسق باشد و يا آن را پيشه خود قرار دهد.[15]

 

او در پايان به عنوان نظريه فقهي خود اين چنين نتيجه‌گيري مي‌كند: بنابر اين به مقتضاي احاديث، غنا في الجمله حرام است نه به طور مطلق، و آن در يكي از صور ذيل است:

1. صداي خوش با ساز و آلات لهو همراه باشد.

2. خواننده زن باشد كه صداي او را مرد نامحرم بشنود.

3. خواننده پسري باشد كه آوازخواني او باعث انبعاث شهوت شود.

4. مستمع شخصي باشد كه شنيدن صداي خوش قوه حيواني او به حركت آيد.

5. غنايي كه انسان را از مبدأ دور نمايد و از خداوند غافل گرداند.

6. غنايي كه قواي شهواني را به حركت درآورد.

7. غنايي كه انسان را از عالم آخرت دور گرداند.

و اگر چنين نباشد بلكه متضمن ذكر و محبت الهي و عشق حقيقي در ذكر آخرت و ترك دنيا و اماته شهوات و قطع تعلقات و افزوني روحانيت و تخلق به اخلاق الهي باشد نه تنها حرام نيست بلكه عقلاً و نقلاً مستحب خواهد بود چنانكه كثيري از اكابر دين مانند خواجه طوسي، ابن ابي جمهور احسايي، ابن فهد و بسياري از مجتهدين متأخر مانند شيخ بهايي، محقق سبزواري، فاضل كاشي و عالم عامل قمي اين نظر را پذيرفته‌اند.[16] و واضح است که آن چه به عنوان غنا در اين کلام از آن ياد شده همان صوت حسن و نيکوست خالي از آلات لهو، نه غنايي که در اصطلاح فقها حرام است و آن عبارتست از صوتي که مطرب و مناسب مجالس لهو باشد.

بنابراين مي توان چنين نتيجه گرفت که آواز با صوت حسن و صداي نيکو با شرايطي که ذکر نمودند مي تواند عارف را در مسير عرفاني کمک نمايد اما آن چه امروزه مرسوم است که همراه با صداي مناسب مجالس لهو، از انواع آلات موسيقي استفاده مي گردد، چيزي جز محرّک قواي نفساني نيست که شخص را در عوض رسيدن به کمال به قعر جهنم نزديک مي سازد و کسي از بزرگان به استفاده از آلات موسيقي در رسيدن به کمال اشاره اي ننموده است.

معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:

1. الغناء، مرتضي حسيني نجومي، چ اول، كنگره جهاني شيخ انصاري، 1373، قم.

2. ديدگاه پنجم، اكبر ايواني، چ اول، حوزه هنري سازمان تبليغات اسلامي، 1373، تهران.

3. مباني فقهي رواني موسيقي، حسين ميرزاخاني، اول، دفتر تبليغات اسلامي، 1372، قم.

[1] . گردآوري: مختاري، مختاري و صادقي، محسن، غنا و موسيقي، قم، دفتر تبليغات اسلامي، چاپ اول، 1377، ج3، ص1959 ـ 2032.

[2] . همان، ج3، ص1653، به نقل از: الوافي، ج 17، ص 205 ـ 223.

[3] . همان، ج 2، ص 1081.

[4] . همان، ج 3، ص 1925.

[5] . مكاسب، بيروت، مؤسسة النعمان، چاپ اول، 1410ق، ج1، ص 105.

[6] . غنا و موسيقي، همان، ج 3، ص 1942.

[7] . گردآوري: محمودي، سيد محسن، مسائل جديد از ديدگاه علما و مراجع، انتشارات علمي و فرهنگي صاحب الزمان، ج1، ص 48 و 54.

[8] . زمر / 23.

[9] . غنا و موسيقي، همان، ج 3، ص 1654، به نقل از الوافي، ج 17، ص 205 ـ 222.

[10] . غنا و موسيقي، همان، ج 3، ص 1656، به نقل از المحجة البيضاء، ج 5، ص 226 ـ 227.

[11] . كساني چون آيات عظام مقام معظم رهبري، آيت الله سيستاني، تبريزي، فاضل لنكراني، مكارم شيرازي به اين معنا تصريح كرده‌اند. ر.ك: مسائل جديد از ديدگاه علماء و مراجع، ج 1، ص 48 و 54.

[12] . ابن سينا، و محقق طوسي، شرح الاشارات و التنبيهات، ج 3، ص 1053، با تحقيق آيت الله حسن‌زاده آملي، اول، بوستان كتاب، 1384.

[13] . همان، ج 3، ص 1057.

[14] . سماع در اصطلاح گوش فراوان به نغمات موسيقي و به وجد آمدن است. ر.ك:

حيدرخاني، حسين، سماع عارفان، تهران، نشر سنايي، چاپ دوم، 1376، ص21.

[15] . غنا و موسيقي، همان، ج 1، ص 477 ـ 488.

[16] . غنا و موسيقي، همان، ج 1، ص 491.

منبع:سایت اندیشه قم

کلمات کلیدی: 

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
1 + 6 =
*****