فلسفه قیام عاشورا در آینه عقل و دین

02:55 - 1393/09/12

چکیده: برای دست یابی به فلسفه قیام عاشورا خوب است تاریخ و تصویر واقع بینانه از اوضاع سیاسی و فرهنگی آن زمان را مورد بررسی و مطالعه قرار دهیم تا اینکه به روشنی مشخص شود چرا این امام همام با اهل بیت گرامی خود قدم در این مسیر جهاد و شهادت و مسیر پر از فراز و نشیب گذاشت.

عاشورا

رهروان ولایت ـ  از زمانی که قیام امام حسین علیه السلام با آن شرایط و ویژگیهای خاص به وقوع پیوسته سؤال‌های در میان نخبگان و اندیشمندان و حتی مردم عادی مطرح بوده است که انگیزه اصلی امام حسین علیه السلام از اقدام به انجام این چنین کار چه چیزی می‌توانست باشد؟ آیا دعوت مردم کوفه علت خروج حضرت برعلیه دولت اموی بود؟ آیا حضرت برای دست یابی به جاه و شوکت و مقام و حکمت دنیایی با اهل بیت خود روانه کوفه شد؟‌ اگر هدف امام اصلاح وضعیت امت و جامعه اسلامی بود آیا حضرت نمی‌توانست با شیوه‌ای مسالمت آمیز به هدف خویش نائل گردد؟

اسلام در معرض تحدید و تحریف
برای دست یابی به فلسفه قیام عاشورا خوب است تاریخ و تصویر واقع بینانه از اوضاع سیاسی و فرهنگی آن زمان را مورد بررسی و مطالعه قرار دهیم تا اینکه به روشنی مشخص شود، چرا این امام همام با اهل بیت گرامی خود قدم در این مسیر جهاد و شهادت  و مسیر پر از فراز و نشیب گذاشت.

انحراف دینی در سال 61 هجری قمری
جامعه اسلامی در سال 61 هجری یعنی سال قیام کربلا، نسبت به آخرین سال زندگی پیامبراکرم(صلی الله علیه واله وسلم) تغییرات فراوانی کرده بود. انحرافات مزبور در زمینه‌های بود که اهل سیاست به راحتی می‌توانستند از آنها بهره‌گیری کرده و در تحمیق مردم و نیز توجیه استبداد و زورگویی خود ازآن استفاده نمایند. بنی امیه در پیدایش و گسترش این انحرافات نقش عظیم داشت به ویژه با روی‌ کار آمدن یزید که هیچ گونه اصالتی برای اسلام و آموزه‌های الهی آن قائل نبود ریشه‌های انحراف و فتنه قوی‌تر شده بود.

آیا امام حسین(علیه السلام) طالب مسند ریاست بود
در بعضی از نوشته‌های اهل سنت و تاریک فکران غربی مسلک  گاهاً دیده می‌شود که  فلسفه و علت اصلی قیام حسینی را در مطایع دنیوی ومادی معرفی میکنند این دسته از افرارد بر این باور هستند که امام حسین(علیه السلام) برای تصاحب مقام و مکنت دنیایی به پا خواسته بود! برای نمونه ابن كثير (م 774 هـ) دركتاب البداية والنهاية در فصلى با عنوان "قصة الحسين بن على و سبب خروجه باهله من مكة الى العراق فى طلب الامارة وكيفية مقتله" به جريان قيام كربلا پرداخته است. وى با انتخاب عنوان ياد شده هدف نهضت امام حسين(عليه السلام) را طلب حكومت ودستيابى به قدرت (طلب الامارة) بيان كرده و با اين سخن به اين قيام، ماهيتى سياسى ـ دنيايى داده است.[1]

جواب به این ادعا:  با توجه به اینکه  عالمان شیعی  و حتی دانشمندان و عالمان اهل سنت  دریایی از فضائل و کمالات اخلاقی را برای امام حسین (علیه السلام)  در کتب خود ذکر کرده‌اند نمی‌توان به سادگی از کنار آن مطالب علمی و تحقیقی گذشت و مطلبی را در خصوص دنیا گرایی و  مال دوستی را به حضرت نسبت داد است.

از طرفی اگر حسين بن على(عليه السلام) به دنبال رياست و حكومت بود، بايد مانند رهبران سياسى ديگر كه براى مغلوب كردن دشمن، به هر وسيله اى چنگ مى زنند و حتى از هرگونه دروغ و حيله و تزوير براى پيشبرد اهداف خويش، بهره مى گيرند، عمل مى كرد، هم چنانكه مانند بسيارى ديگر كه دنبال پيروزى هستند، بايد از هيچ كوششى در جلب نيرو، فروگذارى نكرده و هرگز از شكست خود و پيروزى ظاهرى دشمن سخن نگويد، چنانكه نبايد از اينكه آينده اى دهشتناك در انتظارش است، حرفى بزند و لشكر را از دور خويش پراكنده كرده و از مكان امنى كه نزد همگان محترم است و هتك آن براى دشمن گران تمام مى شود، بيرون روند. در حالى كه (چنانكه خواهد آمد) حضرت از آغاز تا پايان قيام در بسيارى از خطبه ها و بياناتشان، سخن از شهادت، مى زد و پايان كار خويش را شهادت و اسارت اهل بيت(عليهم السلام)مى داند. از اين رو، بسيارى از افراد كه به انگيزه هاى دنيايى حضرت را همراهى مى كردند، هنگام شنيدن اين سخنان، از دور حضرت پراكنده شدند.[2]

امام حسين(عليه السلام) در روزهای آخر عمر معاويه، به برای زيارت خانه خدا، عازم مكه مقدسه  شدند. حضرت  در میان  گروهى از عالمان و نخبگان ديگر مناطق اسلامى با ايراد خطبه اى شورانگيز و كوبنده ضمن يادآورى وظيفه سنگين و تكليف خطير عالمان و بزرگان شهرها در برابر پاسدارى از كيان دين و اعتقادهاى مسلمانان و پيامدهاى سكوت در برابر جنايات امويان، از خاموشى آنان در برابر سياست هاى دين ستيزانه حاكمان اموى انتقاد كرده و هرگونه همراهى و سازش با آنان را گناه نابخشودنى دانستند. حضرت در پايان سخنان خود، هدف از اقدامها و فعاليت هايش را بر ضد نظام ستمگر حاكم (كه چند سال بعد در قالب يك نهضت خود را نشان داد) چنين اعلام فرمودند:
«اَللّهُمَّ اِنَّكَ تَعْلَمُ انَّهُ لَمْ يَكُنْ ما كان مِنا تَنافُساً فى سُلطان، و لا التماساً من فُضول الحُطام، ولكن لِنُرِيَ (لِنَرُدَّ) المَعالمَ من دينك، ونُظهِرَ الاصلاحَ فى بلادك، ويَأْمَنَ المظلومونَ من عِبادك، و يُعمَلَ بِفَرائِضِكَ و سُنَنِكَ و اَحكامِكَ.[3]
خدايا تو مى دانى آنچه از سوى ما انجام گرفته است (از سخنان و اقدامهاى بر ضد حاكمان اموى) به خاطر سبقت جويى در فرمانروايى و افزون خواهى در متاع ناچيز دنيا نبوده است؛ بلكه براى اينست كه نشانه هاى دينت را (به مردم) نشان دهيم (برپا كنيم) و اصلاح در شهرهايت را آشكار كنيم. مى خواهيم بندگان ستمديده ات در امان باشند و به دستورها و سنت ها و احكامت عمل شود.»

از اين جملات مى توان چهار هدف را براى اقدامها و فعاليت هاى امام حسين(عليه السلام) كه در عصر حاكميت يزيد جزو اهداف قيام حضرت به شمار مى رفت، استخراج كرد:

الف: احياى مظاهر و نشانه هاى اسلام اصيل و ناب محمدى(صلى الله عليه وآله)؛
ب: اصلاح و بهبودى در وضع شهروندان؛
ج: مبارزه با ستمگران اموى جهت تأمين امنيت براى مردم ستمديده؛
د: فراهم ساختن بسترى مناسب براى عمل به احكام و واجبات الهى.

امام حسين(عليه السلام) در وصيت نامه اى كه هنگام خروج از مدينه و در زمان وداع با برادرش محمد بن حنفيه براى وى نوشت، هدف از حركت خويش را چنين بازگو كردند:
«انِّى لَمْ اَخْرُجْ اَشِراً وَ لا بَطِراً ولا مُفْسِداً وَ لا ظالِماً، وَ اِنَّما خَرَجْتُ لِطَلَبِ الِاصلاحِ فِى اُمه جَدِّى محمد(صلى الله عليه وآله)اُريدُ اَنْ آمُرَ بِالْمَعْروفِ و اَنْهى عَنِ المُنْكَرِ و اَسيرَ بِسيره جَدِّى محمد(صلى الله عليه وآله) و اَبى عَلىِّ بنِ اَبِى طالِب(عليه السلام)[4]

من از روى سرمستى و گستاخى و تبهكارى و ستمگرى از مدينه خارج نشدم؛ بلكه براى طلب اصلاح در امت جدم خارج شده ام. مى خواهم امر به معروف و نهى از منكر كنم و به سيره جدم و پدرم على بن ابى طالب(عليه السلام) عمل كنم.»

و در جاى ديگر مى فرمايند:«اَلّلهُمِّ اِنِّى اُحِبُّ الْمَعْرُوفَ و اَكْرَهُ الْمُنْكَرَ[5]خدايا من به معروف اشتياق و از منكر تنفر دارم.»

___________________________

[1].ابوالفداء اسماعيل بن كثير الدمشقى، البدايه والنهايه، تحقيق و تعليق: مكتب تحقيق التراث، بيروت، مؤسسة التاريخ العربى، [بى ت]، ج 8، ص 160.
[2]پایگاه جامع عاشورا.
[3]. ابن شعبة حرانى، تحف العقول، ص 172.
[4]. ابن اعثم كوفى، الفتوح، ج5، ص 21.
[5]. همان، ج5، ص 19؛ خوارزمى، ج1، ص 270.

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
2 + 4 =
*****