آیا هدف قیام امام حسین (ع) حكومت بود؟

20:52 - 1391/10/15
امام حسین _ علیه السلام _ می خواست وضع موجود را تغییر دهد. «امام حسین _ علیه السلام _ به مكه رفت. مردم دور ایشان جمع شدند و...
 هدف قیام حسین (ع)

تأسیس حكومت حق و عدالت اسلامی از اهداف عالیه دعوت اسلام و از عناصر مهم اجتماعی اسلام است كه در هر عصر مسلمانان وظیفه دارند آنرا در رأس برنامه های اصلاحی و اسلامی خود قرار داده و در تأسیس آن كوشا باشند.
مقدمتاً باید گفت: در این مورد كه فلسفة واقعی قیام امام حسین _ علیه السلام _ چه بوده است، نظریات گوناگونی ارائه شده است كه به برخی از آنها اشاره خواهد شد. اما سخنی كه علامه سید مرتضی عسكری در مقدمه مرآة العقول بیان كرده ناظر به فلسفة قیام امام حسین _ علیه السلام _ نیست. بلكه ایشان می گوید: «به فرض اگر با امام حسین _ علیه السلام _ به عنوان خلیفه بیعت می شد ایشان نمی توانست احكام تغییر یافتة اسلامی را به طور كامل اصلاح كند ...»[1]. امكان یا عدم امكان این امر از نتایج به دست گرفتن قدرت است. اما در اینكه واقعاً فلسفة قیام آن حضرت چه بوده است، ایشان نظر معارضی با سایر علما ندارد. علامه عسكری قائل است كه: «قیام امام حسین _ علیه السلام _ در حقیقت بر ضد انحراف از سنّت رسول خدا _ صلّی الله علیه و آله _ بوده است»[2]. در جای دیگری می نویسد: «در اواخر دورة معاویه از اسلام جز اسم و از قرآن جز رسمش باقی نمانده بود. وقتی معاویه از دنیا رفت و پسرش یزید در سال 60 هـ. به حكومت رسید، نیز همین اوضاع وجود داشت. در این زمان فقط دو راه برای امام باقی مانده بود: 1- بیعت 2- جنگ. بیعت امام حسین _ علیه السلام _ با یزید به معنای این بود كه آن حضرت افعال و اقوال و روش یزید را قبول دارد اما، امام _ علیه السلام _ از بیعت خودداری كرد و در این را به شهادت رسید»[3].

تقریباً همة كسانی كه در رابطة با قیام امام حسین _ علیه السلام _ كتاب نوشته اند در این امر اتفاق نظر دارند كه هدف امام حسین _ علیه السلام _ اصلاح جامعه بود. برخی قائلند امام حسین _ علیه السلام _ می خواست حكومت تشكیل دهد. آیت الله صافی گلپایگانی قائل است كه تأسیس حكومت اسلامی امكان نداشت و چون امكان نداشت پس هدف قیام هم نبود»[4]. همین نویسنده قائل است: «شما گمان می كنید اینكه می گوئیم كشته شدن مطلوب امام بوده با صرف نظر از آثار فوائد آن بوده است؟ شما كاملاً در اشتباه هستید ... اینكه می گوئیم شهادت محبوب امام بوده و امام به آن اشتیاق داشته یعنی در زمینة دَوَرانِ امر میان بیعت با یزید و تصویب حكومت او و شهادت البته شهادت محبوب است»[5]. در جای دیگری می نویسد: «پر واضح است كه حكومت مردی شریر ... مانند یزید برای اسلام بزرگترین خطر و ضربه بود و اگر بدون عكس العمل جلو می رفت، و از طرف كسی انكار نمی شد مفاسد آن جبران ناپذیر و سبب محو آثار می گشت»[6].
بنابراین ایشان هم، هدف امام حسین _ علیه السلام _ اصلاح جامعه می داند، جامعه ای كه با حكومت یزید به سوی خطر و نابودی در حال حركت بود.
علامه عسكری نیز با این نظریه مخالف نیست. ایشان هم قائل است كه امام حسین _ علیه السلام _ می خواست وضع موجود را تغییر دهد. «امام حسین _ علیه السلام _ به مكه رفت. مردم دور ایشان جمع شدند و به سخنان او گوش دادند. او از سیره جدش با آنان سخن گفت و از انحراف خلیفه از آن سیره ... سپس دعوتش را آشكار كرد و امت اسلام را به قیام مسلحانه بر علیه خلافت دعوت كرد و خواستار تغییر وضعیت موجود شد»[7].
اما مطلبی كه ایشان بیان كرده و نظر شخصی ایشان است این است كه «در صورت اینكه آن حضرت به حكومت می رسید نمی توانست بدعتهای معاویه از جمله لعن پدرش علی _ علیه السلام _ را بر دارد» كه به نظر می رسد این نظریه چندان صحیح نیست. چرا كه اگر حكومت اسلامی تشكیل می شد قطعاً عمال و كارگزاران اسلامی اجازه نمی دادند این بدعتها و لعن ها باقی بمانند چون اولاً كسی كه این بدعتها را نهاد معاویه و امثال او بودند كه هرگز در جایگاه امام قرار نداشتند، ثانیاً مگر عمر بن عبدالعزیز در زمان حكومتش موفق نشد كه لعن علی _ علیه السلام _ را بردارد و آن اصلاحات را انجام دهد، مگر آن اصلاحات جز با خواست او بود؟ آیا كسی توانست مخالفت كند. در تأئید این سخن، آیت الله صافی می نویسد: «حكومت اسلامی اگر تأسیس می شد، مردم طعم آزادی را می چشیدند و حقوق پایمال شدة ضعفا و طبقة سوم احیا می گردید ... و تحقق اهداف اسلام «بنحو كامل» جز در سایة حكومت اسلامی امكان پذیر نیست و فقط حكومت اسلامی مجری تمام عیار احكام خدا و محقق هدفهای قرآن است»[8].
نتیجه گیری:
در اینكه فلسفة واقعی قیام امام حسین _ علیه السلام _ چه بوده است نظریات مختلفی ارائه شده است از جمله این نظرات می توان به تشكیل حكومت اسلامی _ امر به معروف و نهی از منكر _ شهادت و ... اشاره كرد كه آثار آن كمتر از تشكیل حكومت نبوده و در طول تاریخ این آثار تا به امروز به اثبات رسیده است. همة این نظریات در اینكه هدف اصلی امام حسین _ علیه السلام _ اصلاح جامعه بوده مشترك هستند. علامه عسكری نیز این بیان را قبول دارد. نظری كه ایشان بیان كرده مربوط است به فرض تشكیل حكومت اسلامی و بعد از آن توانائی و یا عدم توانائی امام حسین _ علیه السلام _ در احیاء اسلام واقعی. این یك نظریة شخصی است كه البتّه ایشان برای نظر خود دلائلی هم دارد اما به نظر می رسد این دلائل چندان محكم نیستند. اكثر علما قائلند كه اگر ایشان می توانستند حكومت تشكیل دهند، قطعاً می توانستند احكام واقعی اسلام را به نحو كامل اجرا كنند.

معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. معالم المدرستین، علامه عسكری، ج 3.
2. حماسة حسینی، شهید مطهری.
3. شهید آگاه - آیت الله صافی گلپایگانی.
پي نوشت ها:ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
[1] . عسكری، سیدمرتضی، مقدمه مرآة العقول، تهران، ولی عصر، 1398، 1356 ش، ج2، ص484.
[2] . عسكری، سیدمرتضی، المعالم المدرستین، قم، دراسات اسلامیه، چاپ اول، 1407 ق، ج3، ص7.
[3] . همان، ج3، ص16.
[4] . صافی گلپایگانی، لطف الله، شهید آگاه، مشهد، مؤسسة نشر و تبلیغ، چاپ سوم، 1366 ش، ص50.
[5] . همان، ص32.
[6] . همان، ص35.
[7] . مقدمه مرآة العقول، پیشین، ج2، ص493.
[8] . صافی گلپایگانی، لطف الله، پیشین، ص44 و 45.
منبع: پایگاه اندیشه قم

کلمات کلیدی: 

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
2 + 0 =
*****