چرایی تقیه در فرهنگ شیعه؟

16:23 - 1393/09/05
چکیده: تاریخ شیعه نشان می‌دهد که شیعه و امامان آن‌ها در همه زمان‌ها، همیشه در میان حوادث و گرفتاری‌های گوناگون به سر می‌بردند و همیشه از سوی حکومت‌های ستمکار اموی و عباسی مورد ظلم و شکنجه واقع می‌شدند. و به ناچار در بسیاری از موارد برای حفظ دین و جان خود لازم بود که تقیّه را به کار ببرند.
تقیه

رهروان ولایت ـ  تقيّه آن است كه انسان، عقيده دينى خود را در برابر مخالفان‏ متعصّب و سرسخت كه ممكن است خطرى براى او بيافرينند، كتمان كند. به عنوان مثال مسلمان موحّدى در چنگال گروهى بت‏‌پرست لجوج، گرفتار شده كه اگر اظهار توحيد و اسلام كند، خون او را مى‏‌ريزند يا صدمه مهمّ جانى، مالى و عِرضى به او مى‏‌رسانند، او عقيده باطنى خود را مكتوم مى‏‌دارد تا از گزند آنها در امان بماند. يا يك مسلمان شيعى در بيابانى گرفتار يك فرد وهّابى تندرو مى‏‌شود كه ريختن خون مسلمان شيعه را مباح مى‏‌داند، در اين حالت براى حفظ جان و مال و ناموس خود، عقيده خود را از او مكتوم مى‏‌دارد. هر عاقلى تصديق مى‏‌كند كه اين كار كاملا منطقى است و عقل بر آن حاكم است.[1]‏

تاریخ شیعه نشان می‌دهد که شیعه و امامان آن‌ها همیشه گرفتار حوادث و گرفتاری‌های گوناگون بوده‌اند و همیشه از سوی حکومت‌های ستم‌کار اموی و عباسی مورد ظلم و شکنجه واقع می‌شدند. و به ناچار در بسیاری از موارد برای حفظ دین و جان خود لازم بود که تقیّه را به کار ببرند.

با توجه به اين شرايط مى‏‌توان به واقع‏‌نگرى، دورانديشى و روش و منش حكيمانه ائمه اهل‏بيت(عليهم‌السلام) پى برد، که توانستند به گونه‏‌اى شايسته و استوار مذهب تشيع را حفظ كنند؛ چرا که در مبارزه، همیشه موقعیت‌هایی پيش مى‌‏آيد كه مدافعان يك حقيقت، اگر بخواهند به مبارزه آشكار دست بزنند، هم خودشان و هم مكتب‌شان به نابودى کشیده می‌شود؛ مانند وضع شيعيان در زمان حكومت غاصب بنى اميّه، که خود حضرت امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) و سایر ائمه اطهار(علیهم‌السلام) در عصر خودشان به جهت مصالح سیاسی و دینی و برای این‌که نيروهاى خود را هدر ندهند و براى پيش‌برد اهداف مقدس خود، به مبارزات غير مستقيم و يا مخفيانه دست زدند و در حقيقت تقيّه براى اين‌گونه مكتب‌ها و پيروان آن‌ها در چنين لحظاتى يك نوع تغيير شكل مبارزه‏ محسوب مى‏‌شود كه می‌تواند آن‌ها را از نابودى نجات دهد و در ادامه مجاهدات خود پيروز گرداند.

واگر بناست در اين باره كسى ملامت و نكوهش شود، اين حكومت‏‌هاى جابر اموى و عباسى، و ديگر حكومت‏‌هاى ستم‌كار در دنياى اسلامند كه بايد سرزنش شوند؛ حكومت‌هايى كه بدترين ظلم‏‌ها و ستم‏‌ها را در حقّ شيعه اعمال مى‏‌كردند. هم‏‌چنين بايد آن دسته از علماى اهل سنت ملامت شوند كه بر مباح بودن جان و مال و آبروى شيعيان فتوا داده، و حكومت‏‌ها را بر اعمال شكنجه و قتل و غارت شيعيان ترغيب مى‏‌كردند.

نکته دیگر این است که هيچ عقلى اجازه نمى‏‌دهد كه در اين‌گونه شرائط، مجاهدانى كه در اقليت هستند، علناً و آشكارا خود را معرفى كنند و به آسانى از طرف دشمن شناسایى و نابود گردند. به همين دليل تقيّه قبل از آن‌كه يك برنامه اسلامى باشد يك روش عقلانى و منطقى براى همه انسان‌هایى است كه در حال مبارزه با دشمن نيرومندى بوده و هستند.

تقیه علاوه بر اینکه یک کار عقلایی و عقل پسندس است، موید روایی هم درد و پیامبر اکرم(صلى‌الله‌عليه‌وآله) نیز این کار را تایید کردند؛ چرا که در تاریخ نقل شده چون «عمار» و پدر و مادرش در چنگال بت‏‌پرستان گرفتار شدند و آن‌ها را شكنجه دادند كه از اسلام بيزارى جويند، پدر و مادر عمار از اين كار خوددارى كردند و به دست مشركان كشته شدند، ولى عمار آن‌چه را كه آن‌ها می‌خواستند بر زبان جاری کرد، سپس گريه‌كنان، از ترس خداوند بزرگ، به خدمت پيامبر(صلى‌الله‌عليه‌وآله) شتافت، پيامبر(صلى‌الله‌عليه‌وآله) به او فرمود: «ان عادوا لك فعدلهم: اگر باز هم گرفتار شدى، آن‌چه می‌خواهند بگو».[2] این‌که حضرت فرمودند اگر باز این قضیه پیش آمد همین کار را انجام بده، بهترین دلیل بر تایید رسول خداست و اینکه این کار در مواقع خطر جایز است.

پاسخ به یک شبهه:
شبهه‌ای که برخى بر مذهب شيعه وارد كرده‌‏اند اين است كه گفته‏‌اند: چون در مذهب شيعه تقيّه يك قاعده كلّى پذيرفته شده است، نمى‏‌توان به روايات ائمه طاهرين(عليهم‌السلام) تمسک کرد چرا که ممکن است در زمان تقیّه صادر شده باشد و خلاف واقع باشد. هم‌چنین نمی‌توان به عقايد و آراى واقعى آنان پى‌برد، زيرا در همه مسائل احتمال تقیه آنها وجود دارد؛ در نتيجه اقوال و آراى آنان فاقد اعتبار علمى است.

پاسخ:
اوّلًا: اهل بیت(علیهم‌السلام) به طرق مختلف و گوناگون راه‌های تشخیص روایات و احکام  واقعی، از روایات و احکام تقیّه‌ای را بیان کرده‌اند.

ثانياً: تقیّه در همه احکام و معارف اسلامی راه ندارد، و نمی‌توان در همه‌جا تقیه کرد، تا این‌که نتيجه بگیریم كه انسان در فهم  متون روایی دینی و معارف و احكام اسلامى دچار حيرت و ناتوانی  می‌شود. لذا اصل اولیه درباره احاديث ائمه اطهار(عليهم‌السلام) عدم تقيه است و تقيّه اصل ثانویست، و غرض عمده آن حفظ جان و شرف و مال، و نيز حفظ دين و شريعت است. حال اگر حفظ امور ياد شده متوقف بر تقيّه باشد واجب، و اگر تقيّه نتيجه‏‌اى بر خلاف غرض مذکور داشته باشد، حرام خواهد بود.

امام خمينى(رحمه‌الله‌علیه) درباره موارد حرمت تقيّه مى‏‌فرمايد: «در برخى از محرمات و واجباتى كه در نظر شارع و متشرعه اهميت ويژه‌‏اى دارند، تقيه جايز نيست؛ مانند ويران كردن كعبه و مشاهد مشرّفه، ردّ كردن اسلام و قرآن، و تفسير آن به گونه‏‌اى كه حقيقت دين تحريف شده و مانند مذاهب الحادى معرفى گردد.

و نيز هرگاه تقيّه كننده از موقعيّت ويژه‏‌اى در ميان مسلمانان برخوردار است كه ارتكاب فعل حرام يا ترك واجبى از روى تقيه، موجب وهن مذهب و شكستن حرمت دين می‌گردد، تقيّه بر چنين فردى نیز جايز نيست. و شايد به همين جهت است كه امام صادق(عليه‌السلام) فرموده است: «در شرب خمر تقيه نخواهم كرد». و نيز هرگاه اصلى از اصول اسلام، يا يكى از ضروريات دين در معرض خطر باشد، تقيّه در مورد آن جايز نيست، همانند اين‏‌كه حاكمان جائر تصميم بگيرند كه احكام مربوط به ارث يا طلاق يا نماز يا حج را تغيير دهند».[3]

 

-----------------------------------------
پی‌نوشت:
1.مکارم شیرازی،شیعه پاسخ می‌گوید،ص33.
2. ترجمة المیزان، ج۳،ص۲۴۰.
3.الرسائل، ص 177- 178.

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
4 + 2 =
*****