حضرت عباس الگویى براى نسل امروز

01:41 - 1391/10/16

حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام در روز چهارم شعبان سال 26 ه . ق در مدینه منوره دیده به جهان گشود . پدر بزرگوارش علی بن ابی طالب قنداقه او را در بغل گرفت و پس از خواندن اذان در گوش راست و اقامه در گوش چپ، نام او را عباس گذارد .مادر با فضیلتش فاطمه معروف به «ام البنین » دختر حزام بن خالد كلابی بود ....

حضرت عباس الگویى براى نسل امروز

جمال حق ز سر تا پاست عباس به یكتایی قسم، یكتاست عباس

خدا داند كه از روز ولادت امام خویش را می خواست عباس

علم در دست، مشك آب بردوش كه هم سر دار و هم سقاست عباس

نه در دنیا بود باب الحوائج شفیع خلق در عقباست عباس

هنوز از تشنه كامان شرمگین است ببین در علقمه تنهاست عباس

اگرچه زاده ام البنین است ولیكن مادرش زهراست عباس

حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام در روز چهارم شعبان سال 26 ه . ق (1) در مدینه منوره دیده به جهان گشود . پدر بزرگوارش علی بن ابی طالب قنداقه او را در بغل گرفت و پس از خواندن اذان در گوش راست و اقامه در گوش چپ، نام او را عباس گذارد .مادر بافضیلتش فاطمه معروف به «ام البنین » دختر حزام بن خالد كلابی بود . (2)

واژه «عباس » از نظر لغوی به معنای «بسیار ترش رو» است . و یا به معنای شیری كه شیران دیگر از او فرار كنند . (3) انتخاب این نام نشان دهنده توان، قدرت، شجاعت و صلابت آن بزرگوار است . لذا مورخان نوشته اند «سماه امیرالمومنین علیه السلام بالعباس لعلمه بشجاعته وسطوته و صولته وعبوسته فی قتال الاعداء وفی مقابلة الخصماء; علی علیه السلام او را به این خاطر عباس نامید كه به شجاعت، قدرت، صلابت و شهامت او در جنگ با دشمنان و در رویارویی با جنگجویان آگاهی داشت .» (4)

گاهی هم حضرت امیر علیه السلام قنداقه عباس را می گرفت، آستین او را بالا می زد و بازوانش را می بوسید و گریه می كرد و می فرمود: «دستهای او در راه یاری برادرش حسین قطع می شود .» (5)
حضرت عباس القاب مختلفی دارد كه هر یك بیانگر بخشی از مقام، عظمت و سجایای اخلاقی اوست . «ممقانی » شانزده لقب برای او برشمرده است; مانند:

1 . ابوالفضل; یعنی پدر فضایل (و یا او پسری به نام فضل داشت) ;
2 . ابوالقربه; كه سقا و آبرسان بود;
3 . قمر بنی هاشم; چون دارای چهره ای زیبا بود . صاحب مقاتل الطالبین می نویسد:

«عباس، زیبا و نیك منظر بود، وقتی بر اسبی درشت هیكل سوار می شد، پاهایش به زمین كشیده می شد و به او قمر بنی هاشم می گفتند!» (6)

استاد مرتضی مطهری می گوید:«عباس اندامی بسیار بلند و قامتی رشید و زیبا داشته كه امام حسین علیه السلام از نگاه كردن به او لذت می برد .» (7)

4 . عبد صالح (بنده شایسته) ;
5 . المواسی (ایثارگر) ;
6 . الفادی (فداكار) ;
7 . الحامی (حمایت كننده) ;
8 . الواقی (نگهبان و محافظ) ;
9 . الساعی (تلاشگر) ;
10 . باب الحوائج (وسیله برآمدن حاجات) ;
11 . حامل اللواء (پرچمدار) ;
و ...

عباس با لبابه دختر عبید الله بن عباس (پسر عموی پدرش امام علی علیه السلام) ازدواج كرد و از او دو فرزند به نام عبیدالله و فضل (8) داشت . و اكنون در این نوشتار به بهانه تولد آن حضرت در چهارم شعبان كه «روز جانباز» نیز نامیده شده است، بر آنیم تا گوشه هایی از فضایل و اوصاف آن حضرت را كه می تواند الگو و اسوه ما باشد تقدیم شما خوانندگان گرامی مخصوصا جانبازان عزیز كنیم:

الف) طاعت و بندگی
آنچه بیشتر از چهره حضرت عباس در ذهنها به تصویر كشیده شده و زبانها گویای آن است شجاعت اوست و حال آنكه قبل از همه چیز آن حضرت یك بنده سراپا تسلیم الهی است، و تمام عظمتها و ارزشهای او زیر سایه همین بندگی و اطاعت محض الهی قرار دارد كه به نمونه هایی اشاره می كنیم:

1 . بنده صالح خدا: امام صادق علیه السلام این لقب گران سنگ را به او داد; چنان كه در زیارتنامه آن حضرت می خوانیم:
«السلام علیك ایها العبد الصالح المطیع لله ... ; سلام بر تو ای بنده صالح و فرمان بر خدا .» (9)

2 . آثار سجده بر پیشانی: قرآن یكی از نشانه های بندگان مخلص خدا را آثار سجده در پیشانی آنها می داند:
«سیماهم فی وجوههم من اثر السجود» ; (10) «نشانه های آنها در صورتهایشان بر اثر سجده های زیاد [در پیشگاه الهی نمایان] است .»

و حضرت عباس این گونه بود; در تاریخ می خوانیم:
«و بین عینیه اثر السجود; [در پیشانی] و بین چشمان او اثر سجده [نمایان] بود .» (11)

نقل شده كه روی قاتل عباس كه از طایفه «بنی دارم » بود، سیاه شده بود . علت را از او پرسیدند . گفت: «من مردی را كه در وسط پیشانی او اثر سجده بود كشتم كه نامش عباس بود .» (12)
و جعفر نقدی درباره او چنین می گوید: «و هو من عظماء اهل البیت علما و ورعا و نسكا و عبادة; او از بزرگان اهل بیت است از نظر دانش و پارسایی و نیایش و عبادت .» (13)
این ویژگی عباس برای تمامی شیعیان درس بزرگی است تا بندگی خدا را در راس همه كارهای خود قرار دهند و راز و نیاز و عبادتهای شبانه و سجده های طولانی برای خدا را در زندگی خویش هرگز فراموش نكنند .

بسوزان دلی را كه سوزی ندارد

سحر كن شبی را كه روزی ندارد

الهی به آن سر كه شور تو دارد

به آن دل كه در سینه، نور تو دارد

به شوق شهیدان در خون تپیده

به اشك یتیمان محنت كشیده

به نام عزیزی كه نام از تو دارد

به ملك ولایت، مقام از تو دارد

چنان كن كه شرمنده، فردا نباشم

سرافكنده در پیش زهرا نباشم

 

ب) ولایت مداری و امام شناسی:
از ویژگیهای مهم حضرت عباس امام شناسی و اطاعت مطلق از امامان خویش بود .

پس از شهادت پدر بزرگوارش امام علی علیه السلام ودایع امامت و مقام ولایت تامه به امام حسن مجتبی علیه السلام سپرده شد . عباس با جان و دل، فرمان بردار و مطیع بی چون و چرای برادر و امام خود بود . وقتی امام حسن علیه السلام مجبور شد با معاویه صلح كند و مورد طعن و شماتت «یا مذل المؤمنین; ای خواركننده مؤمنان » قرار گیرد، حضرت عباس بیش از پیش همراه و در ركاب امام خویش بود، و با شمشیر برهنه مانند یك سرباز جانباز از برادر و امام خویش محافظت می كرد . در مراسم تشییع آن حضرت كه جنازه را تیرباران كردند، بر حضرت عباس خیلی گران آمد و اگر دستور امام و برادرش حضرت حسین علیه السلام نبود، از یكایك آنان انتقام می گرفت .

بعد از شهادت امام حسن علیه السلام همواره در خدمت امامش، حضرت حسین بن علی علیهما السلام بود .

در مورد ولایت مداری و امام شناسی حضرت عباس به نمونه هایی اشاره می شود:

1 . در زیارتنامه آن حضرت كه از سخنان امام صادق علیه السلام است چنین می خوانیم:
«... المطیع لله ولرسوله ولامیرالمؤمنین والحسن والحسین صلی الله علیهم; [سلام بر تو ای بنده صالح و] مطیع خدا و رسولش و پیرو امیرمؤمنان و حسن و حسین كه درود خدا بر آنان باد .» (14)

2 . هنگام خروج از مدینه امام حسین علیه السلام ندا داد: «این اخی - این قمر بنی هاشم فاجابه العباس لبیك لبیك یا سیدی فقال له الامام علیه السلام: قدم لی یا اخی جوادی فاتی العباس بالجواد الیه; كجاست برادرم ... كجاست ماه بنی هاشم؟ پس عباس جواب داد: بله بله ای آقای من! آنگاه امام حسین علیه السلام فرمود: ای برادر، اسبم راحاضر كن، پس عباس اسب حضرت را حاضر نمود .» (15)

3 . در عصر تاسوعا شمر با چهار هزار نفر وارد كربلا شد . یكی از نقشه های او برای كاستن از یاران امام حسین علیه السلام امان دادن به عباس و برادران او بود . وقتی جناب عباس شنید كه شمر امان نامه آورده اصلا به او اعتنا نكرد و جواب او را نداد، تا اینكه امامش به او فرمان داد كه جواب شمر را بگوید، عباس فرمود: «چه می گویی؟» عرض كرد: «شما و برادرانت در امانید .» عباس غیرتمند سراسر وجودش آتش گرفت و فریاد او بلند شد:
«تبت یداك و لعن ما جئت به من امانك یا عدو الله اتامرنا ان نترك اخانا وسیدنا الحسین بن فاطمة وندخل فی طاعة اللعناء واولاد اللعناء اتومننا وابن رسول الله لا امان له; دستهایت بریده باد و لعنت [خدا] بر آنچه كه از امان نامه آورده ای . ای دشمن خدا! آیا دستور می دهی كه ما برادرمان و آقایمان حسین علیه السلام پسر فاطمه علیها السلام را رها كنیم و داخل اطاعت لعنت شدگان و فرزندان لعنت شدگان شویم؟ [عجبا] آیا به ما امان می دهی در حالی كه فرزند رسول خدا [حسین بن علی] در امان نیست .» (16)

این جملات حاكی از معرفت و عشق عمیق حضرت عباس به امام خویش حسین بن علی علیه السلام است . به این جهت است كه مورخان نوشته اند; عباس در كربلا به خاطر تعصبات قبیله ای و خانوادگی با دشمن نمی جنگید:
«... بل كان یعرف ان دین الله قائم بالحسین وهو عمود الدین، مجاهد عن دین الله وعن شریعة المصطفی وحامی عن ابن رسول الله وعن بنات الزهراء كما قال انی احامی ابدا عن دینی وعن امام صادق الیقین نجل النبی الطاهر الامین; بلكه همواره می شناخت كه دین خدا به حسین علیه السلام پاینده است و او ستون دین است و برای دین خدا و شریعت پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله جهاد [و مبارزه] می كند و [بدین جهت، حضرت عباس با جان و دل] از فرزند رسول خدا و از دختران زهرا حمایت و پشتیبانی كرد; چنان كه خود فرمود:
«به خدا اگر دست راستم را قطع كردید براستی [همچنان] از دینم حمایت می كنم و از امامی كه یقین راستین دارد [دفاع می كنم; آن امامی كه] پسر دختر پیامبر پاك و امین می باشد .» (17)
از این جا به ویژگی سومی در وجود حضرت عباس پی می بریم و آن شناخت و معرفت آن جناب است .

ج) بصیرت ژرف:
بیشتر منحرفان از امامت و ولایت، ظاهر بین و ساده اندیشند . قرآن كریم درباره دنیاپرستان می فرماید: «یعلمون ظاهرا من الحیاة الدنیا وهم عن الآخرة هم غافلون » ; «آنان تنها ظاهری از زندگی دنیا را می دانند و از آخرت غافلند .» (18) ولایت مداران باید ژرف اندیش و ژرف نگر باشند .

از امتیازات ویژه حضرت عباس، بصیرت نافذ و ژرف اندیشی خاصی بود كه تمام خطوط جامعه و رگه های كفر و نفاق را به خوبی می شناخت، و ولایت مداران را نیز دقیقا شناسایی كرده بود . امام صادق علیه السلام درباره عمویش عباس می فرماید:«كان عمنا العباس نافذ البصیرة; عموی ما عباس دارای بصیرت ژرف بود .» (19)

در مقابل، یكی از كاستیهای عمر سعد كه به دام یزید و ابن زیاد افتاد، نداشتن تیزبینی و بصیرت بود . ابن زیاد با بهره برداری از این كمبود فكری، فردی فرومایه و هزار چهره یعنی «شبث ربعی » را با او همراه ساخت تا او را توجیه كند . شبث كوشید به عمر سعد القا كند كه حسین، كافر حربی است كه قتلش واجب می شود و به همین جهت، قتل او در ماه حرام اشكالی ندارد . (20)

ولایت مداری و ژرف اندیشی، از نیازهای شدید زمان ما برای تمام طبقات است; چرا كه بصیرت ژرف و عمیق اندیشی باعث می شود خطوط فكری و سیاسی را بخوبی بشناسند و در موضع گیریها دقیقا بر خط صحیح و مستقیم امامت و ولایت سیر نمایند .

د) شجاعت:
از صفات بارز و برجسته حضرت عباس كه همگان حتی غیرمسلمانان با آن آشنایی دارند، شجاعت و دلیری ایشان است . از آغاز امیرالمؤمنین علیه السلام برای این موضوع سرمایه گذاری نموده بود، آنجا كه به برادرش عقیل - كه اطلاعات وسیعی از نسب قبایل عرب و تاریخ گذشته آن روز داشت - سفارش فرمود كه از اقوام اصیل و شجاع عرب، همسری برای من انتخاب كن كه زاده شجاعان و وارث دلاوری و شهامت باشد; زیرا می خواهم از این ازدواج، فرزند شجاع و دلیری به دنیا بیاید . عقیل پس از بررسی و جستجو «ام البنین كلابیه » را پیشنهاد كرد، كه حضرت با او ازدواج كند; چرا كه در جامعه [آن روز] شجاع تر و دلیرتر از اجداد و پدران او نبود . (21)

از «حضرت ام البنین » چهار پسر رشید و قهرمان به نام عباس، عبدالله، عثمان و جعفر به دنیا آمدند، كه بزرگ ترین و شجاع ترین آنها حضرت عباس بود .
استاد شهید مطهری می گوید:
«آرزوی علی علیه السلام در ازدواج با ام البنین در وجود مقدس حضرت ابوالفضل علیه السلام تحقق یافت .» (22)

به نمونه هایی كه شجاعت آن حضرت را می رساند اشاره می كنیم:

1 . درباره ویژگیهای حضرت عباس در تاریخ می خوانیم:
«كالجبل العظیم وقلبه كالطود الجسیم لانه كان فارسا هماما وبطلا ضرغاما وكان جسورا علی الطعن والضرب فی میدان الكفار والحرب; [عباس] مانند كوهی بزرگ، و قلبش بسان كوهی خشن [و استوار] بود; چرا كه او جنگ آوری بلند همت و سلحشوری شیرگون بود و در [وارد كردن] نیزه و ضربات [بر دشمن] در میدان نبرد با كفار جسور [و بی باك] بود .»

2 . در معالی السبطین چنین بیان شده است: «ولا یقاس بشجاعته الا شجاعة ابیه واخیه; شجاعت عباس با شجاعت پدرش [علی علیه السلام] و برادرش [امام حسین علیه السلام] مقایسه میشود .» (23)و در ادامه می گوید: «در شجاعت عباس همین بس كه وقتی دشمنان صدای او را می شنیدند رگهای بدنشان می لرزید و از ترس صولت و قدرت او، قلبهایشان از وحشت می تپید و پوست بدنشان جمع می شد . با توجه به این شجاعت و شهامت بود كه ابن زیاد برای او امان نامه فرستاد و به خیال خام خود می خواست كه او را از حسین علیه السلام بگیرد .» (24)

همین شجاعت و قدرت او بود كه پشتوانه محكمی برای امام حسین علیه السلام بود; هرچند تكیه امام حسین علیه السلام بر خداوند بود، اما وجود حضرت عباس كه یك بنده خالص شجاع و توانمند خداوند بود در واقع یاری خدا از طریق اسباب طبیعی بود; لذا شهادت حضرت عباس سخت بر امام حسین علیه السلام اثر گذاشت و صریحا آنگاه كه كنار بدن برادر آمد فرمود:
«الآن انكسر ظهری و قلت حیلتی; اكنون كمرم شكست و راه چاره ام كم شد .» (25)

این سخنان از زبان معصومی صادر می شود كه تعارف و زیادگویی و خلاف واقع در كلام و مرامشان راه ندارد . و وقتی كه عباس اجازه میدان خواست امام حسین علیه السلام فرمود:
«اذا مضیت تفرق عسكری; هرگاه [از دستم] بروی سپاهم از هم می باشد .»

تاریخ نویسان نوشته اند:
«لم یبق الحسین بعد ابی الفضل الا هیكلا شاخصا معری عن لوازم الحیاة; از امام حسین بعد از [مرگ] ابی الفضل جز هیكلی [و مشتی استخوان] خالی از لوازم حیات و زندگی باقی نماند .» (26)

دشمنان هم سخت از مرگ عباس شاد شدند و جرات و جسارت پیدا كردند، و بر اصحاب و خیمه های امام حسین علیه السلام حمله ور شدند . در تاریخ می خوانیم:
«لما قتل العباس تدافعت الرجال علی اصحاب الحسین; (27) هنگامی كه عباس كشته شد، مردان [دشمن از هر سو] بر اصحاب امام حسین حمله ور شدند .»

تا تو بودی خیمه ها آرام بود

دشمنم در كربلا ناكام بود

تا تو بودی من پناهی داشتم

با وجود تو سپاهی داشتم

تا تو بودی خیمه ها غارت نشد

بعد تو كس حافظ یارت نشد

تا تو بودی چهره نیلی نبود

دستها آماده سیلی نبود

تا تو بودی دست زینب باز بود

بودنت بهر حرم اعجاز بود

تا كه مشكت پاره و بی آب شد

دشمن پر كینه ات شاداب شد

ه) وفا و فداكاری عباس:

یادم ز وفای اشجع الناس آید

وز چشم ترم سوده الماس آید

آید به جهان اگر حسین دگری

هیهات برادری چو عباس آید

وفا از بارزترین صفات مردان تاریخ و نشانه قوت دین و قدرت امانت داری است . وفا دژ مستحكمی است كه انسان را تا پایان خط در مسیر راه نگه می دارد .» (28)

در وفا و فداكاری نیز حضرت عباس سرآمد روزگار و الگوی پاكان وفادار، و فداكاران ایثارگر است . در این بخش پایانی، به نمونه هایی از وفا و فداكاری حضرت عباس اشاره می كنیم:

1 . رد امان نامه:
رد امان نامه ابن زیاد و شمر - كه قبلا به آن اشاره شد - نشانه وفای عباس است .

2 . اعلان وفاداری در شب عاشورا:
در شب عاشورا امام حسین علیه السلام در خطبه معروف خود فرمود: «من به همه شما رخصت رفتن دادم; پس همه آزادید بروید و بیعتی كه از جانب من به گردن شما بود برداشتم و این شب كه شما را فرا گرفته فرصتی است، آن را شتر رهوار خود كنید و به هر سو كه می خواهید بروید .» آنگاه چراغ را خاموش كرد و فرصت خوبی برای رفتن بود .
اولین كسی كه وفای كامل خود را ابراز داشت، حضرت عباس وفادار بود: «فبدا القول العباس بن علی علیه السلام فقال له: لم نفعل ذلك؟ النبقی بعدك؟ لا ارانا الله ذلك ابدا; آنگاه عباس، فرزند علی آغاز به سخن نمود، پس به امام حسین علیه السلام عرض كرد: برای چه این كار را انجام دهیم؟ آیا برای آنكه بعد از شما باقی باشیم؟ نه، خدا این را [یعنی جدایی از شما را] هرگز به ما نشان ندهد .» (29)

شاها من ار به عرش رسانم سریر فضل

مملوك این جنابم و محتاج این درم

گر بركنم دل از تو و بردارم از تو مهر

این مهر بركه افكنم و این دل كجا برم

3 . اوج وفا در شط فرات:
حضرت عباس علیه السلام بعد از شهادت علی اكبر می خواست به میدان برود، اما برادر به او اجازه میدان رفتن نداد، بعد از اصرار زیاد فرمود: مقداری آب برای كودكان بیاور .

پیشانی حسینش را بوسید و به سوی فرات حركت كرد، مشك را پر از آب كرد، خود نیز تشنه بود، می خواست آب بنوشد: «فذكر عطش الحسین ومن معه فرقی الماء; (30) سپس به یاد تشنگی حسین و همراهان [و كودكان] افتاد، پس آب را [روی آب] ریخت .» و بر خود خطاب كرد:

یا نفس من بعد الحسین هونی وبعده لا كنت ان تكونی

هذا الحسین وارد المنون و تشربین بارد المعین

تالله ما هذا فعال دینی (31)

«ای نفس! بعد از حسین خواری و ذلت بر تو باد و بعد از او [حسین علیه السلام] تو نباید باشی تا زنده بمانی، حسین در آستانه مرگ قرار گرفته و تو آب خنك و گوارا می نوشی؟ به خدا قسم این كار دین [و آیین] من نیست .»

آنگاه فریاد برآورد: «و الله لا اذوق الماء وسیدی الحسین عطشانا; (32) به خدا قسم آب نمی نوشم در حالی كه آقای من حسین تشنه است .»

عباس بی وفا تو نبودی كنون چه شد

نوشی تو آب مانده حسینت در انتظار

اعتراف دشمن به وفای عباس
هنگامی كه وسایل غارت شده كربلا را به شام نزد یزید بردند، در میان آنها پرچم بزرگی بود . یزید و حاضران در مجلس دیدند همه پرچم سوراخ و صدمه دیده، ولی دستگیره آن سالم است . یزید پرسید: «این پرچم را چه كسی حمل می كرد؟» گفته شد: «عباس بن علی » . یزید از روی تعجب و تجلیل از آن پرچم سه بار برخاست و نشست و گفت:«انظروا الی هذا العلم فانه لم یسلم من الطعن والضرب الا مقبض الید التی تحمله; به این پرچم بنگرید، [كه بر اثر صدمات] نیزه و زدن [شمشیر] جایی از آن سالم نمانده جز دستگیره آن كه [پرچمدار] آن را با دست حمل می كرده است .»
سالم ماندن دستگیره پرچم، نشان از آن دارد كه پرچمدار تمام ضربات نیزه و شمشیر را كه بر دستش وارد می شده تحمل می كرده ولی پرچم را رها نساخته است .
آنگاه یزید گفت: «ابیت اللعن یا عباس، هكذا یكون وفاء الاخ لاخیه; لعن [و ناسزا] را از خودت دور ساختی ای عباس! [و ناسزا زیبنده تو نیست ]. این چنین است [رسم و معنای] وفاداری برادر نسبت به برادرش .» (33)

آری، وفای حضرت عباس آن قدر فراوان و در حد اعلاست كه پلیدترین دشمنان او هم نمی توانند آن را انكار كنند .

پنج امامی كه ترا دیده اند

دست علم گیر تو بوسیده اند

چشم خداوند چو دست تو دید

بوسه زد و اشك زچشمش چكید

وفا و فداكاری عباس در سخنان معصومین علیهم السلام

1 . امام سجاد علیه السلام فرمود: «رحم الله عمی العباس فلقد آثر وابلی وفدی اخاه بنفسه حتی قطعت یداه; خداوند رحمت كند عمویم عباس را كه حقیقتا ایثار و جانبازی نمود و جانش را فدای برادر نمود تا آنجا كه دستهایش قطع شد .» (34)

2 . امام صادق علیه السلام فرمود:«اشهد لقد نصحت لله ولرسوله ولاخیك فنعم الاخ المواسی; شهادت می دهم كه تو برای خدا و رسولش و برادرت خیرخواهی نمودی، پس تو چه نیكو برادر فداكار بودی .» (35)

3 . امام زمان علیه السلام در زیارت ناحیه مقدسه خطاب به عمویش عباس می فرماید: «السلام علی ابی الفضل العباس المواسی اخاه بنفسه; سلام بر ابوالفضل العباس كه با جان خویش با برادر همدردی [و برای او فداكاری] نمود .»

منبع: ماهنامه اطلاع رسانی، پژوهشی و آموزشی مبلغان (معاونت تبلیغ و آموزشهای کاربردی حوزه علمیه قم)
پي نوشت ها:ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1) برخی سال تولد او را سال 24 ه . ق دانسته اند، ر . ك: حسین اسدی، اسوه های عاشورا .
2) منتهی الامال، ج 1، ص 136 .
3) معارف و معاریف، ج 7، ص 206 .
4) جعفر نقدی، زینب كبری، ص 12 .
5) معالی السبطین، ج 1، ص 26 .
6) تنقیح المقال، ج 2، ص 128 .
7) علامه مرتضی مطهری، حماسه حسینی، ج 2، ص 118 .
8) منتهی الامال، ج 1، ص 137 - 138 . برخی نوشته اند كه او دو فرزند دیگر به نام محمد و قاسم داشت كه در كربلا به شهادت رسیدند . ر . ك: الوقایع و الحوادث، ملبوبی، ج 3، ص 30 .
9) مفاتیح الجنان، زیارتنامه حضرت عباس، ص 715 .
10) فتح/28 .
11) ذریعه، ص 122 .
12) الوقایع والحوادث، ج 2، ص 30; سوگنامه آل محمد صلی الله علیه و آله، ص 293 .
13) زینب كبری علیها السلام، ص 12 .
14) مفاتیح الجنان، ص 715 .
15) موسوعة كلمات الحسین علیه السلام، ص 298 .
16) وقایع الایام، ویژه محرم، ص 264 .
17) معالی السبطین، ج 1، ص 270; نفس المهموم، شیخ عباس قمی، ص 177 .
18) روم/7 .
19) نفس المهموم، ص 176; ر . ك: اعیان الشیعه، ج 7، ص 430 .
20) جام عبرت، سید حسین اسحاقی، ج 2، ص 104 .
21) منتهی الامال، ص 136; ر . ك: تنقیح المقال، ج 2، ص 128 .
22) حماسه حسینی، ج 1، ص 59 .
23) معالی السبطین، ج 1، ص 267 .
24) همان .
25) مقتل خوارزمی، ج 2، ص 30 .
26) مقتل مقرم، ص 269 .
27) ذریعه، ص 124 .
28) عناوین برگرفته از روایات است . ر . ك: منتخب میزان الحكمه، محمدی ری شهری، ص 542 .
29) همان، ص 400 .
30) كبریت الاحمر، ص 159; منتخب التواریخ، ص 258 .
31) ر . ك: ناسخ التواریخ، ج 2، ص 345 .
32) بحارالانوار، ج 45، ص 41; ترجمه مقتل ابی مخنف، ص 97 .
33) دین و تمدن، ج 1، ص 288 و ر . ك: سوگنامه آل محمد صلی الله علیه و آله، ص 300 .
34) بحارالانوار، ج 44، ص 298; تنقیح المقال، ج 2، ص 128 .
35) مفاتیح الجنان، زیارتنامه حضرت عباس علیه السلام .
 

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
10 + 10 =
*****