رهروان ولایت ـ یکی از شگفتیها و زیبایهای قرآن که رمز اعجاز و جاودانگی آن میباشد، محتوای عالی و معارف گرانقدر آن است که در قالب همین الفاظ بشری و با سبک و آهنگی منظم ارائه شده است، که هر خوانندهای را مجذوب خود میکند.
امروزه برخی افراد، مغرضانه یا جاهلانه، این همه معارف ناب و عالی قرآن، که در هیچ کتابی یافت نمیشود را رها کرده و به برخی اشکالات سست و بیمایه، چنگ زده و با این کار قصد دارند، این کتاب عظیم را مخدوش کنند؛ از جمله این شبهات بیاساس این است که میپرسند چرا پیامهای اصلی قرآن مثل «وحدانیت خداوند»، «بحث قیامت»، «داستان زندگی انبیاء» و... صدها بار تکرار شده است. یا اینکه میپرسند چرا الفاضی همچون سونامی، برف، نام برخی میوهها مثل کیوی، آناناس و... در قرآن نیامده است. آنان به جای پاسخدادن به براهین و استدلالهای محکم قرآن، به موارد واهی و بیاساسی روی آوردهاند که پاسخ آنها بسیار روشن است و شخص منصف با دیدن قرآن کریم به راحتی از آنها عبور خواهد کرد.
پاسخ این سوال این است که اینکه در قرآن تمامی الفاظ و اسامی نیامده چیز عجیبی نیست؛ درست است که قرآن کتابی است متعلق به تمامی انسانها، امّا از آنجایی که در جزیرةالعرب نازل شد، طبیعی است که خداوند، از الفاظ و مفاهیمی که اعراب، با آن بیشتر آشنا بودهاند استفاده کند. همچنین باید گفت قرآن کتاب دائرةالمعارف نیست که هر آنچه که به ذهن ما خطور میکند، در آن موجود باشد، چرا که نامهای زیادی وجود دارد که در قرآن یافت نمیشود، مثلاً در قرآن از اسم میوههایی مثل خرما، انگور و انجیر نام برده و اسم میوههایی همچون آناناس و کیوی و... در آن نیامده و یا اسمی از نفت و بنزین و... برده نشده است. پس نیامدن برخی الفاظ در قرآن کریم، کاملاً معمولی است و مسألهای نیست که بتوان به آن اشکال گرفت؛ از طرفی این مسأله آنقدر اهمیّت ندارد که برخی آن را به عنوان اشکال تلقی کردهاند.
امّا در مورد فلسفه تکرار برخی مفاهیم و داستانهای تاریخی در قرآن کریم، باید گفت که اصل خداشناسی و توحید، اساس و محور قرآن است و اگر در جای جای آن تکرار شده، به دلیل اهمیّت فوقالعاده آن در زندگی انسان است، چرا که فلسفه آفرینش هستی بر مدار توحید میچرخد. و نیز یادآوری آخرت و روز جزاء و پاداش و کیفری که در انتظار انسان است، دارای اهمیت بسیاری است زیرا انسان را به تقوا و عمل صالح و آراستهشدن به فضایل اخلاقی وا میدارد. بنابراین تکرار و تذکر هم برای دنیا و هم برای آخرت سودمند است.[1]
علّت بیان داستانها و تکرار آنها در قرآن کریم، این است که مردم با علل ترقّى و پيشرفت و يا انحطاط جوامع و ملل گذشته آشنا شوند و بدانند که چه چیزی موجب انقراض و سقوط آنها شده و بالاخره نقاط ضعف و قوّتشان چه بوده است. همين حقيقت، ايجاب میکند كه قرآن سرگذشت جوامع گذشته را بیان کرده و جنبههاى مختلف آن را نشان دهد و مىخواهد با تکراردر هر مورد، مردم را به نكته خاصّى توجّه دهد كه در مورد مشابه آن نبوده است؛ اين حقيقتى است كه با دقّت در داستانهاى قرآن به دست مىآيد. به عنوان مثال در یکی از آیات میخوانیم: «وَ کُلّاَ نَقُصُ عَلَیکَ مِن أَنبَآءِ ....»[هود/120] ما هر یک از سرگذشتهای انبیا را برای تو بازگو کردیم تا قلبت آرام و ارادهات قوی گردد و در این اخبار و سرگذشتها حق و موعظه و تذکر برای مؤمنان آمده است.[2]
در موارد ديگرى كه برخی آيات قرآن تكرار شده، بايد توجّه داشت اين تكرار به منظور تأثير خاصّ روانى در روحيّه خوانندگان و شنوندگان قرآن است. اصولاً تکرار در عرصه اندیشهها و ارائه آرای مشخص به مردم، در غالب موارد، به استقرار این اندیشهها و نظریات و تثبیت آنها در اذهان مردم کمک میکند. همچنین اهمیت تکرار در یادگیری و ثبت اطلاعات در ذهن بر هیچکس پوشیده نیست.خداوند متعال نیز وقتى براى بيدار کردن روح و فكر يك جامعه سخن میگويد، گاهى بر روى موضوعاتى كه جنبه روانى و عاطفى خاصّى دارد، تكيه كرده و آنها را تكرار میکند.[3]
بنابراين، اين نوع تكرار در جاى خود از نظر ارشاد و هدايت لازم است و مخلّ به فصاحت و بلاغت قرآن هم نيست، زیرا با هدف تأكيد و تأثير بيشتر انجام گرفته است.[4] مثلاً در سوره انشراح خداوند به پیامبرش بشارت میدهد، كه همراه با سختیها آسانی است. «فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْراً» و در آیه بعدی تأكید میكند كه با هر سختی آسانی است: «إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرا».
بنابراین تکرار نهتنها ضعف نیست، بلکه در برخی موارد از نقاط قوت و محسّنات كلام نيز به شمار مىرود؛ البته علّتهای زیادی برای تکرار در معانی و مفاهیم قرآن و تکرار در الفاظ و آیات قرآن در تفاسیر و کتابهای علوم قرآنی ذکر شده که بیان آن در این مقال نمیگنجد.
-------------------------------
پینوشت:
[1]. قرآن و روانشناسی ص275.
[2]. تفسیر نمونه، ج 9، ص 283 به بعد.
[3]. قرآن و روانشناسی ص269و270.
[4]. تفسير نمونه ،ج 25، ص 431.