چرا امام حسین(ع)، علی اصغر (ع) را به میدان بردند؟

02:57 - 1391/10/16
ما شیعیان با توجه به اینكه قائل به عصمت ائمه اطهار ـ علیهم السلام ـ هستیم لذا قائلیم تمام حركات و سكنات آنها از روی حكمت و مصلحت بوده است «فعل امام ـ علیه السلام ـ برای همه حجت است»...
امام حسین(ع)

پرسش :

چرا امام حسین(ع)، علی اصغر (ع) را به میدان بردند؟ در مقاتل هست كه برای اینكه او را سیراب كند. آیا فكر نمی كردند ممكن است كشته شود؟ پس امام ـ العیاذ باالله ـ قاتل علی اصغر است.
از طرفی گفته می شود ابن سعد برای از بین بردن تشنج به وجود آمده در لشكر، او را كشت. آیا این دروغ است؟ چرا كه ابن سعد با آب دادن به بچه می توانست نوعی مشروعیت و حفظ شؤون انسانی را به خود نسبت دهد! پس چرا عمر سعد علی اصغر را به شهادت رساند؟

پاسخ :

ما شیعیان با توجه به اینكه قائل به عصمت ائمه اطهار ـ علیهم السلام ـ هستیم لذا قائلیم تمام حركات و سكنات آنها از روی حكمت و مصلحت بوده است «فعل امام ـ علیه السلام ـ برای همه حجت است»[1] و نمی توان بر آن ایراد گرفت. امّا در جواب به این سؤال باید گفت: هدف امام حسین ـ علیه السلام ـ شناساندن ماهیت پلید حكومت اموی به مردم بود. و هدف دشمن، شدت عمل و سخت گیری هرچه بیشتر، بر امام ـ علیه السلام ـ و همراهان امام بود.

اگر خواسته باشیم با كمی تفصیل جواب بدهیم باید بگوئیم:
اولاً‌ اگر این ایراد بر امام ـ علیه السلام ـ وارد باشد (كه حضرت با احتمال به اینكه علی اصغر ـ علیه السلام ـ كشته می شود، نمی بایست او را به میدان ببرد) باید گفت: پس حضرت اصلاً نمی بایست دست به قیام بزند! چون به طور یقین می دانست كه اگر قیام كند به شهادت می رسد.[2]
ثانیاً باید بر پیامبر اكرم ـ صلی الله علیه و آله ـ هم ایراد گرفت كه: حضرت با اینكه می دانست در جنگهایی كه صورت می گیرد تعدادی از اصحابش كشته می شوند باز هم اصحابش را به جنگ با كفار می برده است. البته باید توجه داشت كه این كشته شدنها در راه خدا و به خاطر حفظ اسلام و رونق بخشیدن به اسلام بوده است و هلاكت نبوده است «اگر كسی كشته شدن در راه خدا را القاء نفس در هلاكت بداند باید اغلب غزوات پیامبر را به همین حساب بگذارد... و این به اجماع مسلمین صحیح نیست.»[3]
در جنگ صفین وقتی عمار كشته شد «معاویه گفت ما عمار را نكشته ایم كسی كه او را به جنگ آورده یعنی علی كشنده اوست. گفتار معاویه را به علی ـ علیه السلام ـ خبر دادند فرمود: بنابراین كشنده حمزه سیدالشهداء هم رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ خواهد بود كه او را به جنگ با مشركین برد»[4]
بنابراین نمی توان گفت: چون امام حسین ـ علیه السلام ـ علی اصغر را به میدان برده و احتمال كشته شدن او را توسط دشمن می داده است پس ـ العیاذ بالله ـ امام ـ علیه السلام ـ قاتل فرزند خویش است. اساساً هدف امام حسین ـ علیه السلام ـ از قیام این بود كه فساد و انحراف حكومت بنی امیه را به همه ثابت كند و مردم را از این جهل و ظلمتی كه دچارش شده بودند نجات دهد لذا در زیارت آن حضرت در عید فطر و قربان می خوانیم «و بذل مهجته فیك حتی استنقذ عبادك من الجهاله و حیرة الضلاله»[5] امام جانش را در راه تو فدا كرد تا بندگانت را ازجهالت و گمراهی نجات دهد.
«امام ـ علیه السلام ـ قیام كرد با علم به اینكه كشته می شود. و زن و فرزندش اسیر می شوند. اما اسلام و احكامش باقی می ماند. مردم همه از خواب بیدار می شوند و اسلام حقیقی را با اسلام ساختگی فرق می نهند.»[6] امام حسین ـ علیه السلام ـ نظرش این نبود كه خود و یارانش را به كشتن دهد، بلكه قیام حضرت برای توجه دادن مردم بود به فساد بنی امیه و اینكه حكومت آنها حكومت اسلامی نیست و آنها نظرشان محو و نابودی اسلام است. امام حسین ـ علیه السلام ـ به مردم دنیا ثابت كرد كه اینها حاضر نیستند احدی از بنی هاشم زنده بماند حتی طفل شیرخوار را هم هدف تیر خواهند كرد.[7]
امام حسین ـ علیه السلام ـ برای بقای دین هرچه در اختیار داشت فدا كرد و با خود به قربانگاه كربلا برد و در راه مبدأ و مقصدِ مقدس خود از همه چشم پوشید.
در اینجا باید این نكته را اضافه كرد كه اصلاً شاید بر امام حسین ـ علیه السلام ـ واجب بوده است كه برای نجات علی اصغر ـ علیه السلام ـ و سیراب كردن وی از دشمن كمك بگیرد.
اما در جواب به قسمت دوم سؤال باید گفت: اولاً عمر سعد (علیه اللعنه) توجهی به رعایت كردن شئون انسانی نداشت. او حاضر شده بود فرزند دختر پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ را به شهادت برساند و آن همه جنایت بر خلاف شئون انسانی مرتكب شود. لذا كشتن علی اصغر ـ علیه السلام ـ هم نزد او اهمیتی نمی توانست داشته باشد. حال فرض كنیم كه در جریان كربلا علی اصغر ـ علیه السلام ـ را به شهادت نمی رساند. آیا این امر سبب می شود كه بگوئیم: او می خواسته با نكشتن علی اصغر ـ علیه السلام ـ برای خود مشروعیت كسب كند و چون علی اصغر ـ علیه السلام ـ را نكشته، پس شئون انسانی را رعایت كرده است؟
جنایات عمر سعد در كربلا برخلاف این ادعا می باشد. ثانیاً: اساساً عمر سعد مأمور به سخت گیری و انجام جرم و جنایت بود. تا به اهداف دنیایی خویش نائل شود و با جلب نظر ابن زیاد حكومت ری را در اختیار بگیرد. لذا صبح عاشورا به طرف لشكر امام حسین ـ علیه السلام ـ آمد و تیری به لشكر امام ـ علیه السلام ـ انداخت و گفت: «گواه باشید كه نخستین كسی كه تیر رها كرده منم.»[8]
نامه ابن زیاد به عمر سعد حاوی این مطالب بود «خوب ببین اگر حسین و یاران او به موجب حكم من بلاشرط تسلیم شدند آنها را با مسالمت نزد من روانه كن و اگر خودداری كردند بر آنها حمله كن و بكش و پس از كشتن پاره پاره كن... اگر تو فرمان مرا به كار ببری ما به تو پاداش یك مرد مطیع خواهیم داد و اگر خودداری كنی از حكومت ما و فرماندهی لشكر ما كنار برو...»[9]
همچنین عمر سعد در جواب «حُر» كه سؤال می كند آیا تو با حسین خواهی جنگید؟ اینگونه می گوید: «آری، آری، به خدا جنگی خواهم كرد كه آسانترین آن افتادن سرها از تنها و بریدن دستها خواهد بود.»[10] اما مطلب دیگری كه باید به آن اشاره شود اینست كه، كشتن یك طفل شیرخوار برای دشمن خیلی اهمیت نداشته است و ربطی به مسئله تشنج و غیره نداشته است. و لذا كتابهای تاریخی هم این مسئله را خیلی ساده و مختصر بیان كرده اند و از كنار آن گذشته اند.
به عنوان نمونه در منتهی الآمال آمده است كه «... امام ـ علیه السلام ـ نزدیك خیمه آمد و با زینب گفت: آن فرزند صغیر را به من بده تا او را وداع كنم. پس او را بگرفت و خواست ببوسد كه حرملة بن كاهل اسدی تیری بیفكند و در گلوی طفل آمد و او را ذبح كرد.»[11] ابن اعثم می نویسد: بعد از آنكه امام حسین ـ علیه السلام ـ حضرت علی اصغر ـ علیه السلام ـ را به میدان برد تا از دشمن طلب آب كند چون آواز حسین شنیدند، یكی از آن گروه تیری به سوی آن حضرت روان كرد. آن تیر بر گلوی آن طفل شیرخواره آمد...»[12]
و آخرین مطلب این است كه شهادت علی اصغر ـ علیه السلام ـ در جنگ رخ داد و در جنگ هر اتفاق ناگواری ممكن است بیفتد. نیروهای آمریكائی و اسرائیلی هم پیوسته اطفال زیادی را در عراق و فلسطین به شهادت می رسانند. این اقدامات نشانگر خباثت باطنی آنهاست كه برای رسیدن به اهداف دنیوی خویش دست به هر جرم و جنایتی می زنند.

كتب جهت مطالعه بیشتر:
1. بررسی تاریخ عاشورا، محمدابراهیم آیتی.
2. شهید آگاه، لطف الله صافی.
3. در كربلا چه گذشت، ترجمه نفس المهموم.
امام صادق ـ علیه السلام ـ می فرماید:
كسی كه به دنیا دل بسته و در بند علاقه اش اسیر است همواره گرفتار سه حالت روحی است، غصه و اندوهی كه هرگز از صفحه دلش زدوده نمی شود، آرزویی كه هرگز برآورده نمی گردد، و امیدی كه هرگز به آن دست نمی یابد.
كافی، جلد 2، ص 320

پي نوشت ها:ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

[1] . ابراهیم آیتی، بررسی تاریخ عاشورا، چاپ هشتم، تهران، نشر صدوق، 1372، ص 27.
[2] . دراین رابطه مراجعه شود به كتاب «شهید آگاه» لطف الله صافی، چاپ سوم، مشهد، مؤسسه نشر و تبلیغ، 1366.
[3] . ابراهیم آیتی، پیشین، ص 37.
[4] . ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج 20، چاپ دوم، دار احیاء الكتب العربیه، 1378 هـ ، ص 334.
[5] . شیخ عباس قمی، مفاتیح الجنان، زیارت مخصوصه امام حسین ـ علیه السلام ـ در عید فطر و قربان، ص 775.
[6] . ابراهیم آیتی، پیشین، ص 27.
[7] . همان، ص 30.
[8] . علی بن اثیر، الكامل فی التاریخ، جلد 5، ترجمه عباس خلیلی، انتشارات علمی، ص 173.
[9] . همان، ج 5، ص 161، و ابن جریر طبری، تاریخ الرسل و الملوك، ج 7، مترجم ابوالقاسم پاینده، چاپ پنجم، انتشارات اساطیر، 1375، ص 3010.
[10] . علی بن اثیر، پیشین، ج 5، ص 172.
[11] . حاج شیخ عباس قمی، منتهی الآمال، جلد 1، چاپ اول، قم. مؤسسه انتشارات هجرت، 1365، ص 714.
[12] . ابن اعثم كوفی، قیام امام حسین ـ علیه السلام ـ برگزیده از كتاب الفتوح، ترجمه محمد بن احمد مستوفی هروی، چاپ اول، تهران، انتشارات علمی فرهنگی، 1373،ص 83. .
منبع: پایگاه اندیشه قم

کلمات کلیدی: 

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
2 + 11 =
*****