حکایت دوستی خاله خرسه

18:20 - 1391/10/05
موسی غنی‌نژاد معتقد است، بستن مرزها به روی واردات کالاهای خارجی و ایجاد انحصار در بازار داخلی نه تنها به معنی حمایت از تولید ملی نیست بلکه متضمن کاهش روابط اقتصادی و دیپلماتیک با جهان اقتصاد و اقتصاد جهانی است.

به گزارش گروه اینترنتی رهروان ولایت به نقل از خبرگزاری فارس، غنی نژاد اقتصاددان شناخته شده کشور که سابقه مدیریت‌های کلان کشوری در عرصه‌های اقتصادی و نفتی را هم در کارنامه خود دارد، در این گفت‌وگو، انتقادهایش از نحوه سیاست‌گزاری‌های دولت در حمایت از تولید داخلی را بیان کرده و معتقد است که بستن مرزها به روی ورود کالاهای خارجی، موجب حمایت از تولید داخلی نمی‌شود و تنها نتیجه‌اش ایجاد بازار انحصاری و افزایش سود تولیدکننده انحصاری است؛ رها کردن افسار گرانی‌ها و کیفیت‌ نامناسب کالاها در خرمن زندگی مردم.

این کارشناس اقتصادی می‌گوید که منطق بازارهای انحصاری، توسعه کیفی کالا را متوقف می‌کند و نظام اقتصادی کشورها را در تنهایی حصارگونه‌ای به بن بست می‌رساند.

وی معتقد است که بستن مرزها به روی مناسبات اقتصادی جهانی، رویکری است که البته در حال حاضر برای هیچ کسی پذیرفته نیست اما برخی ذهنیت‌ها در جامعه ما خواسته یا ناخواسته و دانسته یا نادانسته در واقع از چنین رویکردهایی پشتیبانی می‌کنند و نتیجه بلافصل چنین وضعی، در حصار قرار گرفتن اقتصاد ملی است که ذاتا خودنابسنده و تنها است.

مشروح این گفت‌وگو را در ادامه بخوانید:

مهم‌ترین چالش‌ها و راهبردهایی که در موضوع حمایت از تولید ملی پیش‌روی نظام اقتصادی کشور قرار دارند، کدام‌اند؟ آیا رویه‌ای که سیستم اجرایی و قانون‌گزاری کشور در بخش اقتصادی در پیش گرفته‌ است منجر به توسعه تولید ملی می‌شود؟ برای مثال بستن مرزهای کشور به روی کالاهای وارداتی تا چه میزان می‌تواند واجد اثر مثبت یا منفی باشد؟

غنی‌نژاد: ببینید ما در عصری به سر می‌بریم که کم‌ترین تغییرها در هرنقطه از جهان ممکن است بیشترین نتایج و پیامدها را در سوی دیگر جهان به دنبال داشته باشد؛ بنابراین طبیعی و روشن است که بستن مرزها به روی واردات کالا به نوعی قطع ارتباط با جهان پیرامون است و چنین اتفاقی در زمان کنونی غیرممکن است.

بسیاری از متغیرهای تولید اقتصادی ملی تابع بی واسطه مؤلفه‌ها و متغیرهای جهانی است و امکان استفاده و بهره‌بری از فرصت‌های موجود در جهان پیرامون، مشروط به پذیرفتن این متغیرها و بازی کردن در زمین اقتصاد جهانی است.

فکر نادرست بستن مرزها به گمان حمایت از تولیدکننده ایرانی و نه تولید ایرانی، نه تنها سطح کیفی تولیدات داخلی را ارتقا نمی‌دهد بلکه موجب ایجاد انحصار در بازار کالا به نفع تولیدکننده‌ها می‌شود و به علت عدم وجود نظارت‌های موشکافانه و نکته‌سنجانه، قوانین رسمی و الزام‌آور هم برای بالا بردن سطح کیفی تولیدات اثر بخش نخواهد بود.

افزون بر این ما درباره تولید خودرو در کشور گرفتار چنین پندار نادرستی بودیم. حالا 50 سال است که با توجیه حمایت از تولید خودروی ملی ما تعرفه‌های کلان برای ورود خودرو تعیین می‌کنیم و از واردات آن با مکانیزم بازدارنده شدیدی جلوگیری می‌کنیم. اما آیا نتیجه امیدبخشی هم داشته‌ایم؟ به این معنی که آیا در تولید خودرو در جهان و یا در منطقه برند شده‌ایم؟

خودرهای ساخت کشورما، در کشورهایی که خیابان‌هایشان پر از خودروهای اروپایی و امریکایی است، مزیت رقابتی خاصی از نظر کیفیت فنی و یا حتی قیمت ندارد و اگر مصرف داخلی نبود، صنعت خودروسازی انحصارگر ما ورشکست می‌شد.

اما نکته مورد نظر ما نقد سیاست‌های حمایتی است نه نقد محصولات خودروسازها، اگر سیاست‌های حمایتی از تولید خودرو با تعیین چشم‌انداز کارشناسی شده و ایجاد رقابت در بازار از طریق باز کردن مرزها به روی - دست‌کم – بخشی از واردات خودرو، تدوین و تنظیم می‌شد الآن خودروسازهای ما در سطوح به مراتب توسعه‌یافته‌تری خودرو تولید می‌کردند و حتی امکان صادرات آن نیز با تقاضای فراوان مشتریان منطقه فراهم‌تر بود.

اما با ایجاد حصار امنیت برای خودروسازها و به‌کار گیری سیاست‌های اقتصادی ناکامل، ما در واقع بخش عمده منابع ملی خود را در بخش تولید خودرو تلف کردیم.

نتیجه این که ما با صرف هزینه‌های گزاف به هوای حمایت از تولید ملی در واقع به آن  لطمه زده‌ایم ؛ به جای حمایت از تولید ملی (به معنی افزایش سطح کیفی تولیدات داخلی)، از تولیدکننده داخلی (به معنی افزایش بازار انحصاری و بالطبع افزایش سود او،)حمایت کرده‌ایم. طرز فکری که متأسفانه در سال‌های گذشته در اولویت برنامه‌های اقتصادی مجلس و دولت بوده است.

در این میان نقش تولیدکننده چیست؟ ابزار توسعه تولید ملی؟ یا بنگاه سوددهی؟

غنی‌نژاد: تولیدکننده خصوصی در هر زمان و تحت هر شرایطی به دنبال سود است، اما این یک سوی قضیه است، محدود کردن تولیدکننده و یا مصرف کننده به هر وسیله طبیعتا پیامدهای خاص خود را به دنبال دارد.

به این معنی که اگر قوانین دولتی حاکم بر بازار ایران برای تولیدکننده انحصار بازار ایجاد کند، طبیعی است که تولید کننده برای افزایش فروش خود نیازی به توسعه کیفی محصولات خود ندارد چون به هر حال همه ناگزیر از خرید کالای تولیدی او هستند و غیر از او کسی در بازار نیست که رقابتی وجود داشته باشد.

اقتصاد یک شگرد ویژه برای خود دارد که به صورت ارگانیک و با وجود فضای رقابتی می‌تواندساختار خودا را تنظیم و باز‌تنظیم کند و در این شرایط فضای رقابتی بازار است که تولیدکننده را به افزایش کیفیت کالا و کاهش قیمت آن ترغیب می‌کند.

الآن مهم‌ترین کاری که باید انجام شود حمایت از تولیدکننده در مسیری است که رشد کند و از دانش روز برای تولید انواع کالاها اطلاع بیابد و این در زمانی اتفاق می‌ افتد که تولیدکننده ماندگاری خود در بازار را مشروط به افزایش دائمی سطح کیفی و بروز خلاقیت بداند وگرنه بستن مرزها به بهانه حمایت از تولید اما به بهای نابودی‌اش، در واقع حکایت دوستی «خاله خرسه»  است.

تجربه کشورهای نوپا و موفقی مانند چین، هند، مالزی و بسیاری دیگر از این دست نشان‌دهنده این است که حمایت از اقتصاد داخلی در گرو محک زدن آن در بازارهای آزاد و رقابت‌های جهانی است نه در حصار تنهایی یک کشور؛‌این همان بن بستی است که اقتصادهای انحصاری در نهایت به انجا می‌رسند.

خوب برخی از مشکلات اقتصادی موجود به تحمیل بسیاری از تحریم‌های گسترده برمی‌گردد، بسیاری از صاحب‌نظران با برجسته کردن نقش این تحریم‌ها، ‌معتقدند که وزارت خارجه در تعامل خود با سایر کشورها دیپلماسی قدرتمند و بازدارنده‌ای نداشته است و باید بهتر از این که هست عمل می‌کرد تا مانع از گسترش دامنه تحریم‌ها می‌شد، از نظر شما سیاست خارجی دولت در این باره تا چه حد می‌تواند نقش بازی کند؟

غنی‌نژاد: طبیعتا اگر تحریم‌ها نبود وضعیت اقتصادی کشور بهتر از وضع کنونی‌ به حیاتش ادامه می‌داد و به همین دلیل باید اعلام کرد که بله بخش قابل توجهی از مشکلات اقتصادی کشور ریشه در مسایل سیاسی دارد و در حوزه اقتصادی صرف قابل مطالعه نیست. در این باره باید اصول امر سیاسی و دیپلماتیک را همراه با اولویت‌های سیاسی و تصمیم‌گیری‌های مسئولان مربوطه را بررسی کرد و به نتیجه‌ رسید.

اما بخش دیگر این قضیه کاملا اقتصادی است و کم‌ترین ارتباط را با حوزه سیاسی دارد. برای مثال وقتی یک سیاست غلط اقتصادی در نهادی تصویب می‌شود و به اجرا درمی‌آید، نتیجه اجرایش، منفی و بحران‌زاست، در این صورت دیگر این سیاست نیست که نتیجه را منفی کرده است بلکه یک سیاست غلط یک نتیجه بد به همراه دارد و غیر از این هم چیزی نیست.

به بیان دیگر و برای مثال عینی‌تر به همین مسئله چند ماه اخیر اشاره می‎کنم، چند نرخی شدن ارز در بازارهای رسمی و آزاد، تولید را به زانو درآورد،‌ اصلا سیاست‌های پولی نادرستی که در این چند روز گذشته در دولت مورد عنایت قرار گرفته استموجب شده است که سرمایه‌گزاران به جای تمرکز بر بخش تولید همه‌گی بروند دنبال بانک‌ها و سفته‌بازی و بورس بازی‌های خیابانی و . . .  .

در این شرایط دیگر چیزی که نقش تعیین کنندگی در اقتصاد دارد کاملا هم ریشه اقتصادی دارد و ناشی از سیاست‌های پیچ در پیچ و غیراصولی بسیاری از مدیران تصمیم‌گیر است.

کسی منکر دشواری‌های ناشی از تحریم‌های گسترده غرب علیه ایران نیست و روشن است که این مسئله تولید، واردات و صادرات ما را دچار یک تعادل لرزان کرده است اما مشکل اصلی اقتصاد ما اینجا نیست، بلکه اگر یک برنامه مدون و دقیق و زمان‌مند در اقتصاد داشتیم نه این همه بحران ایجاد می‌شد ونه مردم با گرانی‌های «هر روز افزون‌تر» دست و پنجه نرم می‌کردند.

بسیاری از اقتصاددانان و از جمله برخی از مقام‌های ارشد کشور دم از رها شدن اقتصاد در دام بی برنامه‌گی‌های دولت زده‌اند و اصلاح  آن در کوتاه مدت را نشدنی خوانده‌اند و البته در همین راستا کنایه‌وار گفته‌اند که برای اقتصاد کشور دعا می‌کنند، چون چاره دیگری فعلا وجود ندارد،‌ شما هم دعا می‌کنید؟

غنی‌نژاد: نه این کارها شایسته نیست، باید مسئولانه حرف زد و کاملا با جدیت اقتصاد کشور را از وضعیت کنونی نجات داد، با طنز و کنایه و مطایبه چیزی درست نمی‌شود، نقص‌ها و بحران‌های موجود در اقتصاد کشور به طرز بی واسطه‌ای ناشی از شوخی گرفتن اقتصاد است و خیلی‌ها فکر کرده‌اند که خیلی راحت می‌توانند اقتصاد را توسعه دهند، در صورتی‌که علم اقتصاد علم «این نیز بگذرد» و شوخی و دور هم بودن و گل گفتن و گل شنیدن نیست و اگر بحران فراگیر شود که دور از ذهن هم نیست، آثار بسیار پرهزینه و برگشت ناپذیری دارد.

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
1 + 4 =
*****