ترس هم خوب و بد دارد!

09:42 - 1393/09/14
چکیده:بسیاری از حالت‌ها و ویژگی‌هایی که خداوند برای انسان قرار داده است تا زمانی که در حد معقول و متعادلش باشد سبب رشد او می‌شود ولی اگر از آن میزان تجاوز پیدا کند یا کم‌تر شود سبب بروز مشکلاتی در شخصیت آن فرد می‌شود. از آن جمله حالات می‌توان به ترس اشاره کرد.
ترس

رهروان ولایت ـ ترس از جمله مسائل و حالات طبیعی است که در وجود بسیاری از موجودات به ویژه انسان قرار داده شده است. همان‌گونه که کسی در اصل وجود آن شکی ندارد در این‌که وجودش برای انسان به عنوان یک نیاز حیاتی و ضروری باشد نیز شکی به دل راه نمی‌دهد.

ترس فی نفسه و در حد معقولش نه تنها چیز بدی نیست بلکه موهبتی است الهی که برای رشد انسان قرار داده شده است. امام علی علیه‌السلام در این‌باره می‌فرمایند:« كَمْ‏ مِنْ‏ خَائِفٍ‏ وَفَدَ بِهِ خَوْفُهُ عَلَى قَرَارَةِ الْأَمْنِ؛[1] چه بسا مرد ترسانی که خوفش او را در منزل امن و آرامش‌بخش مستقر می‌سازد.» آقا جمال خوانساری در شرحی که بر غررالحکم دارد ذیل همین حدیث به ترس از خدا مثال می‌زنند که به سبب آن، انسان دست از گناه می‌شوید و در سرای آخرت به جایگاه امن و آرامش‌بخش دست می‌یابد.[2] و البته نمونه‌های دنیایی این نوع ترس فراوان است؛ ترسی که به سبب آن انسان به تکاپو می‌افتد و با رسیدن به یک موقعیت برتر خود را از این ترس خلاصی می‌دهد؛ البته به نحو حل مسئله نه پاک کردن صورت مسئله.

ترس وقتی از حد معمول خود خارج شد به نوعی ترس متوهمانه تبدیل می‌شود و به صورت غیر واقعی بزرگ می‌گردد که در این حالت از آن به هراس تعبیر می‌شود. هراس در واقع همان ترس از نوع بد آن می‌باشد که برعکس حالت متعادلِ ترس، انسان را از تلاش برای رسیدن به همان موقعیت برتر بازمی‌دارد.

در روایات ترس حرکت دهنده با تعبیر"خوف" که قبلا به آن اشاره شد و ترس فلج‌کننده با تعبیر"جُبن" به کار رفته است. امام علی علیه‌السلام می‌فرمایند:«الْجُبْنُ‏ ذُلٌ‏ ظَاهِر؛[3] ترس(از نوع بدش که انسان را فلج می‌کند) ذلت و حقارتی آشکار است.»

آنچه که جامعه کنونی ما را در مسیر تعالی قرار می‌دهد در وهله اول شناختن ترس‌های معقولی است که ما را از خودسری و بی‌پروایی‌های خطرناک نجات می‌هد و زمینه‌های رسیدن به امینت واقعی را برای ما فراهم می‌سازد و در مرحله دوم مقابله با ترس‌هایی است که انسان را از حرکت باز‌می‌دارد و شهامت و شجاعت مقابله با مشکلات را از او می‌ستاند.

قبل از آن‌که به برخی دلایل اصلی در ایجاد ترس‌های فلج‌کننده اشاره کنیم باید گفت که ریشه بسیاری از ترس‌های مذموم در افراد، در مشکلات تربیتی فرد منحصر می‌شود و به زمان کودکی او و نوع تربیت او در آن زمان بازگشت دارد.

1.جهل و نبود آگاهی کافی نسبت به موقعیت‌ها و اتفاقات مختلف.

بخش عمده‌ایی از دلایل نامتعادل و نامتوازن بودن این نوع ترس‌ها، در وجود انسان که مثلا فردی از گناه ‌کردن که او را به قعر جهنم می‌کشاند نمی‌ترسد ولی در مقابل از رویارویی با بعضی مسائل نه چندان سخت و دشوار هراس به دل راه می‌دهد، به این بازگشت دارد که او آگاهی و شناخت کافی نسبت به مسائل اطراف خود ندارد و همین جهل اوست که در بسیاری از مواقع ترس‌های مذمومی را برای او به ارمغان می‌آورد

2.وابستگی بیش از حد فرد به نزدیکان خود و حمایت‌های بی‌مورد آنها نسبت به فرد.

وقتی در بسیاری از موارد والدین به جای این‌که فضا را برای حرکت فرزندان فراهم سازند و با رعایت فاصله لازم، مراقب اوضاع باشند، خودشان همیشه به عنوان ناجی فرزندان، امور آنها را مدیریت می‌کنند و اجازه تجربه کردن و مدیریت کردن فضاهای جدید را به فرزندان خود نمی‌دهند، نتیجه‌اش این می‌شود که به مرور وابستگی‌های فراوانی برای فرزندان ایجاد می‌شود و از تجربه فضاها و موقعیت‌های جدید به تنهایی هراس و ترس به دل راه می‌هند. این‌ گونه افراد در اکثر مواقع آینده چندان درخشانی ندارند و معمولا به یک زندگی معمولی، کم طراوت و کم‌خطر رضایت می‌دهند.

3.تحقیر و سرخورده شدن فرد خصوصا در سنین کودکی

تربیت در کلام اهل بیت همیشه با اکرام و عزیز داشتن فرد همراه بوده است گویی اصلی‌ترین رکن تربیت، برخورد کریمانه است که نبودش تربیت را به طور کلی زیر سوال می‌برد. در لسان معصومین‌علیهم‌السلام تربیت فرزندان همیشه با تکریم آنها همراه بوده است رسول گرامی اسلام صلی‌الله‌علیه‌وآله می‌فرمایند:«أَكْرِمُوا أَوْلَادَكُمْ وَ أَحْسِنُوا أَدَبَهُمْ يغْفَرْ لَكُم؛‏[4] فرزندان‌تان را گرامى داريد، و خوب تربيت‏ كنيد، تا خداوند شما را بيامرزد.»در بسیاری از موارد تحقیر فرزند اعتماد به نفس او را از بین می‌برد و انسان ضعیف النفس طبیعتا از مواجه با مشکلات و اتفاقات گوناگون زندگی هراس دارد.

4.استفاده دائمی از ترس به عنوان ابزار بازدارنده

درست است که با ترساندن، فرد می‌تواند در کم‌ترین زمان ممکن به خواسته خود که بازداشتن طرف مقابل از انجام دادن کار یا قرار گرفتن در مقعیتی است، دست پیدا کند ولی استفاده بیش از حد و غیر ضروری از این روش، در طرف مقابل این حس بد را نهادینه می‌کند؛ تا جایی که او برای انجام امور عادی خود نیز دچار مشکل می‌شود.

5.تلقین و تقلید در ترس.

گاهی فرد خصوصا در دوران کودکی، بدون این‌که بداند علت ترسش از فلان مسئله چیست، چون والدین و اطرافیان خود را در آن موقعیت در حال ترس مشاهده کرده، او نیز به جهت تقلید از آنها از آن موقعیت هراس دارد. مثلا شخصی که بدون تجربه شنا از شنا کردن در آب (حتی کم عمق) می‌ترسد وقتی علت را از او جویا می‌شوید علت را به هراس اطرافیان خود و یا تلقین‌های منفی آنها مرتبط می‌سازد.

6.دوری از ترس‌های کوچک سبب ایجاد ترس‌های بزرگ می‌شود.

به گمان برخی‌ها، انسان هر چه از موقعیت‌های غیر معقول ترسناک فاصله بگیرد آن موقعیت از بین می‌رود ولی این در حالی است که فاصله گرفتن درست است در زمان‌های اول می‌تواند خیال فرد را آسوده سازد اما، در دراز مدت برای او بزرگ شده و نمود بیشتری پیدا می‌کند و بالتبع هراس او از آن موقعیت بیشتر می‌شود.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

پی‌نوشت

1.عيون الحكم و المواعظ (لليثي)؛ ص380، 1جلد، دار الحديث - قم، چاپ: اول، 1376 ش، و غرر الحكم و درر الكلم (مجموموعة من كلمات و حكم الإمام علي عليه السلام)، ص514، 1جلد، دار الكتاب الإسلامي - قم، چاپ: دوم، 1410 ق.

2.شرح آقا جمال خوانسارى بر غرر الحكم و درر الكلم ؛ ج‏4 ؛ ص554، 7جلد، دانشگاه تهران - تهران، چاپ: چهارم، 1366ش.

3.تصنيف غرر الحكم و درر الكلم؛ ص263، 1جلد، دفتر تبليغات؛ قم، چاپ: اول، 1366ش

4.مكارم الأخلاق؛ ص222، 1جلد، شريف رضى - قم، چاپ:چهارم، 1412 ق / 1370 ش.

برای مطالعه بیشتر

*کتاب مسئله ترس و اضطراب کودکان، علی قائمی امیری، اتشارات: امیری، 1376،

کلمات کلیدی: 

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
2 + 14 =
*****