رهروان ولایت ـ بشریت در دوران زندگی خود، تا به حال هیچ دورانی را بهتر و عالیتر از عصر پیامبر اکرم(صلیاللّهعلیهوآله) به خود ندیده است؛ دورانی که جزیرةالعرب به دست سفیری الهی، خردورز، دلسوز، مهربان و حاکمی عادل و آگاه و بر پایه وحی اداره میشد.
از همان ابتدا بخشی از رسالت و عرصه تبلیغی پیامبر اکرم(صلیاللّهعلیهوآله) را قوم يهود تشکیل میداد؛ گروهی که قرنها خود را صاحب دین و کتاب آسمانی میدانست و بینیاز از علم و معرفت. رسول خدا(صلیاللّهعلیهوآله) با یهودیان همچون پدری دلسوز رفتار میکرد و با کمال نرمی و مهربانی به دین اسلام فرا میخواند و با یادآوری گذشته بنی اسرائیل، به آنان هشدار میداد، به خاطر مخالفتشان، به سرنوشت گذشتگان خود مبتلا نشوند.[1]
پیامبراکرم(صلیاللّهعلیهوآله) هر معجزهای که یهودیان از او میخواستند و اذن الهی در آن بود، را به آنان نشان میداد، تا دیگر بهانهای برای مخالفت نداشته باشند و تسلیم او شوند؛ به عنوان مثال گروهی از یهودیان خدمت رسول اکرم(صلیاللّهعلیهوآله) رسیده و درخواست کردند به وصی خود بگوید که «سام» وصی حضرت آدم را زنده کند، حضرت، به امیرالمومنین(علیهالسلام) رو کرده و فرمودند: «یا علی برخیز و وارد مسجد شو، دو رکعت نماز بخوان و حضرت سام را صدا بزن، او دعوت تو را اجابت خواهد کرد. اینکار انجام شد و یهودیان توانستند سام را ملاقات کنند؛ بعد از این جریان، تعدادی از آنان ایمان آورده و تسلیم پیامبر اکرم(صلیاللّهعلیهوآله) شدند.[2]
حتی نقل شده است حضرت شخصاً در کنیسه یهودیان حاضر میشدند و با آنان صحبت میکردند؛ در یکی از این برخوردها یکی از بزرگان آنها مسلمان شد و پس از آن جریان، خداوند متعال این آیه را نازل کرد: «قُلْ أَرَأَيْتُمْ إِن كَانَ مِنْ عِندِ اللَّهِ وَكَفَرْتُم بِهِ وَشَهِدَ شَاهِدٌ مِّن بَنِي إِسْرَائِيلَ عَلَى مِثْلِهِ فَآمَنَ وَاسْتَكْبَرْتُمْ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِين[احقاف/10] بگو به من خبر دهيد اگر اين [قرآن] از نزد خدا باشد و شما بدان كافر شده باشيد و شاهدى از فرزندان اسرائيل به مشابهت آن [با تورات] گواهى داده و ايمان آورده باشد و شما تكبر نموده باشيد [آيا باز هم شما ستمكار نيستيد] البته خدا قوم ستمگر را هدايت نمىكند».[3]
رسول خدا(صلیاللّهعلیهوآله) با یهودیان مدینه که با هم پیمان صلح نوشته بودند و از شهروندان آنجا به شمار میآمدند، مانند دیگر مسلمانان برخورد کرده و آنان را در حقوق شهروندی با مسلمانان مساوی میدانست؛ همچنین مطابق متن پیماننامه به آنان این اطمینان را داد، تا زمانیکه خلاف امنیت شهر عملی را انجام ندهند، از آنان حفاظت کند و با صلح و صفا در کنار دیگر مسلمین حتی بدون پرداخت جزیه در مدینه زندگی کنند.[4]
همچنین حضرت با یهودیان خارج از مدینه، رفتار بسیار مناسبی داشتند و حتی پیشنهاد آنان مبنی بر اینکه یهود به دین خود و مسلمانان به دین خود عمل کنند و آنان به نفع یا ضرر پیامبراکرم(صلیاللّهعلیهوآله) هیچ اقدامی نکنند، را پذیرفت. اگر آنان به پیمان خود عمل میکردند و نقشه قتل پیامبر اکرم(صلیاللّهعلیهوآله) را نمیکشیدند، میتوانستند حتی بدون پرداخت جزیه در سایه امنیّت اسلامی در محل سکونت خود زندگی کنند.[5]
بنابراین حضرت محمد مصطفی(صلیاللّهعلیهوآله) پیامبر رحمت و مهربانی، با پیروان ادیان دیگر مانند یهود و نصاری در نهایت مهربانی و خوشرفتاری، رفتار میکردند و اگر آنان پیمانشکنی نمیکردند و دست به شرارت و دشمنی نمیزدند، میتوانستند بدون هیچ مزاحمتی در وطن خود با امنیّت کامل زندگی کنند و مورد خشم و غضب خدا و رسولش قرار نگیرند.
-------------------------------------------
پینوشت:
[1]. بحارالانوار، ج13، ص186.
[2]. همان،ج41، ص212؛ مناقب آل علی، ج2، ص162.
[3]. تفسیر المیزان، ج18، ص198.
[4]. پیامبر و یهود حجاز، ص72؛ ملامح من تاریخ الیهود العراق، ص230.
[5]. رسول خدا و یهود، ص288.