چرا در اسلام يك زن نمي تواند چند شوهر داشته باشد؟

12:13 - 1393/09/23
چکیده: تك همسري در زنان ضمن اينكه از نظر بهداشتي زمينه شكل گيري عفونت هاي خطرناك ( كه به وسيله ارتباط مكرر جنسي ممكن است در زن حاصل شود) را منتفي مي كند زمينه انتقال آن به مرد ديگر يا فرزندان و ... نيز منتفي مي نمايد.مصلحت حفظ نسل :تك همسري در مورد زن نوعي جلوگيري از مخلوط شدن نطفهها در رحم زن و جلوگيري از اسيب هاي حقوقي ،رواني ، عاطفي و تربيتي در مورد نسل است . با تك همسري اگر فرزندي متولد شد، به طور يقین...

چرا در اسلام يك زن نمي تواند چند شوهر داشته باشد در صورتي كه مرد ميتواند؟در صورتيكه زن به هيچ وجه نتواند حامله شود وحتي شوهر او هم راضي باشد فلسفه حرمت آن چيست؟

پاسخ:
مقدمه : سئوال شما در حقيقت بايستي به دو سئوال مجزا تفكيك شود. اول بايستي بررسي شود كه حكمت هاي جواز چند همسري براي مردان چيست؟ و در مرحله دوم فلسفه عدم جواز چند همسري براي زنان كدام است؟
براي روشن شدن مطلب ذكر اين نكته ضروري است كه ، يكي از اصول مسلم اسلام مبارزه با هواپرستي و شهوت راني است . قران كريم هواپرستي را در رديف بت پرستي قرارداده است . در اسلام آدم «ذواق» يعني كسي كه هدفش اين است كه زنان گوناگون را مورد كامجويي قرار دهد ملعون و مبغوض خداوند معرفي شده است .(1) از نظر اسلام تمام غرايز بايد در حد اقتضا و احتياج طبيعت اشباع گردد. اما اسلام اجازه نمي دهد كه انسان آتش غرايز را دامن بزند و آن ها را به شكل يك عطش پايان ناپذير روحي درآورد . از اين رو اگر چيزي رنگ شهوت پرستي بگيرد كافي است كه بدانيم مطابق منظور اسلام نيست.
جاي ترديد نيست كه هدف قانون گذار اسلامي در مورد تعدد زوجات و ازدواج موقت اين نبوده است كه وسيله عياشي و شهوت راني براي برخي انسان هاي شهوت پرست ايجاد كند بلكه هدف او داراي مصلحت ها زيادي بوده است كه منظور نظر اصلي قانون گذار است . همان طور كه هدف خداوند متعال از آيه كُلُوا مِنْ طَيِّباتِ ما رَزَقْناكُمْ(2). از روزي هاي پاكيزه بخوريد» آن نيست كه انسان ها به شكم پرستي و عياشي بپردازند بلكه هدف الهي جواز استفاده از منافع خوراكي ها بوده است هرچند در اين ميان عده اي شكم پرستي كرده و راه افراط برمي گزينند. لذا امكان سوء استفاده برخي از انسان ها دليل ناعادلانه بودن و يا مفسده داشتن يك قانون نيست. ضمن يادسپاري اين مقدمه به ذكر مسايلي در مورد ازدواج موقت و تعدد زوجات مي پردازيم.
اول. پيشينه تعدد زوجات چند همسري ريشهاي كهن در ميان جوامع مختلف بشري و اديان پيش از اسلام دارد. ابتكار اسلام در اين باره، اين است كه آن را محدود ساخت و شرايط سنگيني از جهت اخلاقي، اقتصادي و ... بر آن حاكم كرد و بدون تحقّق آن شرايط، چند زني را غيرمجاز اعلام نمود.
دوم. چرايي چندهمسري در رابطه با چرايي چندزني، علل مختلفي ذكر شده(3) كه به جهت اختصار به دو عامل اشاره ميشود:
1. فزوني زنان آماده ازدواج بر مردان. در طول تاريخ و در غالب جوامع به طور معمول تعداد زنان آماده ازدواج، از مردان افزونتر است.
آگبرن و نيم كوف مينويسد: «در سال 1805 در ميان 23000 تن از سرخپوستان منطقه اي از امريكا، در برابر هر 100 زن تنها 44 مرد وجود داشتند»(4).
برتراند راسل مينويسد: «در انگلستان كنوني بيش از دو ميليون زن زايد بر مردان وجود دارد كه بنا بر عرف، بايد همواره عقيم بمانند و اين براي ايشان محروميت بزرگي است»(5)
اين مسئله خود تابع عواملي چند است. از جمله:
الف. آمارهاي موجود در برخي از مناطق جهان (مانند تانزانيا) نشان ميدهد ميزان تولد دختر در آنها بيش از پسر است. «براساس برخي از آمارهاي منتشره، چندي پيش در روسيه، جمعيت زنان 21 ميليون نفر بر مردان فزوني دارد»(6). بنابراين تكيه بر «تك زني»، باعث ميشود در چنين شرايطي، همواره تعدادي از زنان از نعمت ازدواج محروم بمانند. در حالي كه با جواز چند همسري، ميتوانند از داشتن شوهر و كانون خانواده و آثار مهم آن بهرهمند گردند. البته در موارد زيادي نيز نوزادان دختر، بيش از پسران نيست. اما همواره به علل ديگري عدد زنان آماده ازدواج، از مردان بيشتر است.
ب. همواره بر اثر حوادث اجتماعي - مانند جنگها يا وظايف مخصوص زنان - تعداد بيشماري از مردان تلف ميشوند و همسران آنان بيسرپرست ميگردند. همچنين غالباً تصادفات، غرق شدنها، سقوطها، زير آوار ماندنها و ... تلفات بيشتري را متوجه جنس مرد ميكند. طبيعي است در اين موارد، شمار زنان آماده به ازدواج بر مردان فزوني پذيرد. «در اروپا در خلال سي سال جنگ و خونريزي در دو جنگ جهاني، مردان زيادي كشته شدند. به طوري كه عدد مردان براي ازدواج با دوشيزگان و بيوه زنان كفايت نميكرد. تنها در آلمان غربي شش ميليون زن وجود داشت كه نميتوانستند شوهري براي خود پيدا كنند. برخي از آنان از دولت درخواست كردند قانون جواز چندهمسري را به تصويب رساند تا در پناه ازدواج قانوني، هم از امنيت اجتماعي و تأمين اقتصادي بهرهمند شده و هم نيازهاي غريزي آنان به طور سالم در كانون خانواده ارضا گردد. با مخالفت كليسا چنين خواستهاي برآورده نشد، در نتيجه تأمين نيازها و ارضاي غرايز، بسياري از آنان را به روسپيگري و روابط حاشيه خيابانها كشاند»(7) و در پي آن فساد و بزهكاري در آلمان، به شدت رواج يافت.
ج. مقاومت بيشتر زنان در برابر بيماريها و عوامل هورموني و ... موجب فزوني تعداد آنان در برابر مردان ميشود. مطالعات مختلف نشان ميدهد، جنس زن در دوران جنيني، كودكي و به ويژه دوره پيش از بلوغ، در برابر بيماريهاي عفوني مقاومتر از جنس مرد است و شرايط نامناسب و رنج آوري، همچون كمبود مواد غذايي و سوء تغذيه، پسران را بيش از دختران تحت تأثير قرار ميدهد، و در كل، مرگ و مير زنان نسبت به مردان در برابر بيماريها كمتر است.(8)
نكته ديگر اينكه هورمونهاي مردانه، باعث بروز رفتارهاي خشن، تهاجمي و جنگي ميشوند كه در نهايت به درگيري و صدمات بدني و مرگ ميانجامد. در حالي كه هورمونهاي زنانه، آرام بخشاند و رفتارهاي صلح جويانه را تقويت ميكنند. همچنين تستوسترون (هورمون مردان) و استروژنها(هورمونهاي زنانه)، اثرات متفاوتي بر سطح كلسترول و تعداد گلبولهاي قرمز خون (هماتوكريت) مردان و زنان دارند و بر اثر همين اختلاف هورموني بين زن و مرد و پيامدهاي ثانوي ناشي از آن، نسبت مرگ و مير مردان در سن 15 - 25 سالگي حدود 4 - 5 برابر زنان در همين محدوده سني است. بنابراين هورمونها و نقش متفاوت آنها در مرد و زن، يكي از عوامل مطرح در مرگ و مير و تفاوت طول عمر آنها است.
د. بلوغ جسمي و جنسي دختران، به طور معمول چندين سال پيش از پسران است و درطول زمان، همراه با رشد جمعيت بشري، باعث ميشود كه در جامعه تك همسرگرا، همواره انبوه كثيري از زنان - كه آمادگي و علايق جنسي دارند - در برابر مرداني فاقد شعور و درك جنسي، قرار داشته باشند و تمايلات جنسي آنان به نحو مشروع ارضا نگردد.
2. از نظر روانشناسي، تفاوتي اساسي بين ساختار رواني و گرايشها و عواطف زن و مرد وجود دارد. برخي از دانشمندان مانند مرسيه، ويل دورانت، اشميد، دونتزلان، راسل لي و ... معتقدند: زنان به طور طبيعي «تك همسرگرا» ميباشند و فطرتاً از تنوع همسر گريزانند. آنان خواستار پناه يافتن زير چتر حمايت عاطفي و عملي يك مرد ميباشند. بنابراين تنوع گرايي در زنان، نوعي بيماري است. ولي مردان ذاتاً تنوع گرا و «چندزنگرا» هستند.
دكتر اسكات ميگويد: «مرد اساساً چند همسرگرا است و توسعه تمدن، اين چندهمسرگرايي طبيعي را توسعه بخشيده است»(9)
نكته ديگر در مورد تحريك پذيري زنان ومردان است . از نظر يافته هاي روانشناختي و ديگر علوم تجربي در حوزه غدد و هورمون ها «آستانه حسّ لمس و درد زنان از زمان تولد، پائينتر از مردان است يعني زنان به درد، حساسترند. در عوض مردان، بينائي بهتري دارند. مردان بالغ به محرّكهاي بينائي شهواني، حسّاسيت بيشتر دارند. زنان به محرّكهاي لمسي، حسّاسيت بيشتر دارند. اين تفاوت حساسيّت از همان اوائل و تحت تأثير «اندروژنها» شكل ميگيرد اصطلاح «چشم چراني» كه براي اين ويژگي مردان بكار ميرود، زاييده حسّاسيت مردان نسبت به محرّكهاي بينائي شهواني است...»(10) . تنوع و تفاوت تحريك پذيري مردان نسبت به زنان در كنار وجود مقتضيات اجتماعي كه بر اساس آن ارتباطات اجتماعي و يا مسافرت هاي كاري براي مردان امري اجتناب ناپذير تلقي مي گردد باعث مي شود نياز به ارضاء غريزه جنسي براي آنها بيشتر باشد..
سوم. روي آوردها در برابر اين واقعيات، سه راه وجود دارد:
1. هميشه تعدادي از زنان، درمحروميت كامل جنسي به سربرند! چنين چيزي فاقد توجيه منطقي است. زيرا به معناي سركوب غريزه و نياز طبيعي گروهي از انسانها و نوعي ستم بر آنان است. افزون بر آن در سطح كلان و در طولاني مدت، شدني نيست. به عبارت ديگر سركوب غريزه، در نهايت به سركشي و طغيان آن خواهد انجاميد. تجربه آلمان و بسياري از ديگر كشورهاي غربي، شاهد اين مدعا است.
استاد مطهري در اين باره مينويسد: «اگر عدد زنان نيازمند بر مردان نيازمند، فزوني داشته باشد، منع تعدد زوجات خيانت به بشريت است. زيرا تنها پايمال كردن حقوق زن در ميان نيست ... بحراني كه از اين راه عارض اجتماع ميشود، از هر بحران ديگر خطرناكتر است. همچنان كه خانواده از هر كانون ديگر، مقدستر است ... .
زنان محروم از خانواده نهايت كوشش را براي اغواي مرد - كه قدمش در هيچ جا اين اندازه لرزان و لغزان نيست - به كار خواهند برد. و بديهي است كه «چو گل بسيار شد پيلان بلغزند» و متأسفانه از اين «گل» مقدار كمي هم براي لغزيدن اين پيل كافي است.
آيا مطلب به همين جا خاتمه پيدا ميكند؟ خير. نوبت به زنان خانه دار ميرسد. زناني كه شوهران خود را در حال خيانت ميبينند. آنها نيز به فكر انتقام و خيانت ميافتند و در خيانت دنبالهرو مرد ميشوند. نتيجه نهايي در گزارشي - كه به «كينزي راپورت» مشهور شده - در يك جمله خلاصه شده است: «مردان و زنان آمريكايي در بيوفايي و خيانت، دست ساير ملل دنيا را از پشت بستهاند»(11)
2. گزينه ديگر اين است كه راه روابط نامشروع و روسپيگري و كمونيسم جنسي، گشوده و جامعه به فساد كشيده شود. اين همان راهي است كه عملاً غرب ميپيمايد: نتيجه اين روي آورد را ميتوان در گزارش دكتر اسكات - مأمور پزشكي شهرداري لندن - مشاهده كرد. در گزارش او آمده است: «در لندن از هر ده كودكي كه به دنيا آمدهاند، يكي غيرمشروع است! تولدهاي غيرقانوني در حال افزايش دائمي است واز 33838 نفر در سال 1957 به 53433 نفر در سال بعدي افزايش يافته است»(12)
3. راه سوم اين است كه به طور مشروع و قانونمند، باقيود و شرايطي عادلانه، راه چند همسري گشوده شود. دين مبين اسلام اين راه را - كه حكيمانهترين و بهترين راه است - گشوده و اجازه چندزني را به مرداني ميدهد كه توانايي كشيدن بارسنگين آن را به نحو عادلانه دارند و دستورات اكيدي در اين زمينه براي آنان وضع كرده است. اين روش در واقع حقي براي زن و وظيفهاي بر دوش مرد ايجاد ميكند و نه تنها به ضرر زنان نيست. بلكه بيشتر تأمينكننده مصالح و منافع آنان است.
برخي از شرايط و توصيههاي اسلام در اين باره، عبارت است از:الف. رعايت محدوديت. اسلام گستره چندهمسري را محدود ساخته و تا چهار نفر تقليل داده است. قرآن مجيد در اين باره ميفرمايد: فَانْكِحُوا ما طابَ لَكُمْ مِنَ النِّساءِ مَثْني وَ ثُلاثَ وَ رُباعَ ... (13) . «با زنان پاك ازدواج كنيد، دو يا سه يا چهار همسر ...».
ب. رعايت عدالت. قرآن مجيد در اهميت اصل عدالت در رابطه بين همسران ميفرمايد: فَإِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تَعْدِلُوا فَواحِدَةً . «اگر بيم داريد كه به عدالت رفتار نكنيد، پس تنها يك همسر اختيار كنيد».
امام صادقعليه السلام ميفرمايد: «كسي كه دو زن داشته باشد و در تقسيم رابطه خود با همسر و تقسيم مالي بين آنها به عدالت رفتار نكند، روز قيامت - در حالي كه دستهايش بسته و نيمي از بدنش به يك طرف كج شده است - آورده و به آتش داخل ميشود».(14)
استاد مطهري مينويسد: «اسلام براي شرط عدالت، آن قدر اهميت قائل است كه حتي اجازه نميدهد مرد و زن دوم، در حين عقد توافق كنند كه زن دوم در شرايطي نامساوي با زن اول زندگي كند. يعني، از نظر اسلام رعايت عدالت تكليفي است كه مرد نميتواند با قرار قبلي با زن، خود را از زيربار مسئوليت آن خارج كند»(15)
ج. تأمين مالي. از ديدگاه اسلام نفقه زوجه بر عهده مرد است. از اين رو كسي كه نميتواند نيازمنديهاي همسران متعدد را تأمين كند، نبايد به چندهمسري روي آورد.
د. تأمين عاطفي و جنسي. امام صادقعليه السلام فرموده است: «هر كه آن قدر زن بگيرد كه نتواند با آنها نزديكي كند و در نتيجه آن، يكي از همسرانش مرتكب زنا شود، گناه اين كار برگردن او است»(16)
امتياز روي آورد اسلام خانم بيزانت مينويسد: «گفته ميشود كه در غرب تك همسري است. اما در واقع چندهمسري است بدون مسئوليت پذيري! همين كه مرد از زن سير شد، او را رها ميكند. او نيز كم كم زن كنار خياباني خواهد شد. زيرا نخستين عاشق دلدادهاش هيچ مسئوليتي در برابر آينده او ندارد.
وضع زني كه به عنوان يك همسر و مادر، در خانهاي چندهمسري پناه گرفته، صد بار بهتر از اين است. وقتي هزاران زن بدبخت را ميبينيم كه شبانگاه در خيابانهاي شهرهاي غرب پرسه ميزنند، به يقين درمييابيم كه غرب نميتواند اسلام را به جهت چندهمسري سرزنش كند. براي زن بسي بهتر، خوشبختانهتر و محترمانهتر است كه در چندهمسري اسلامي زندگي كند و تنها با يك مرد اشتراك زندگي پيدا كند، فرزند قانوني خود را در آغوش گيرد و همه جا مورد تكريم و احترام باشد. تا اينكه هر روز توسط اين و آن اغوا شود و احتمالاً با فرزندي نامشروع كنار خيابان رها گردد! نه تحت حمايت قانون باشد و نه پناهگاه و مراقبتي داشته باشد و هر شب قرباني هوس رهگذري گردد»(17)
آيزاك تايلور- در سخنراني خود درباره «محمديسم» در كنگره كليسا در «ولورهامپتون» - اعلام كرد: «چندهمسري نظام يافته و محدود سرزمينهاي اسلامي، بينهايت بهتر است از چندهمسري لجام گسيختهاي كه نكبت جوامع مسيحي است و نمونه آن اصلاً در اسلام شناخته شده نيست».(18)
روحاني مسيحي اودوتولا - در كنفرانسي در تورنتو - اظهار داشت: «غرب با ممنوعيت چند همسري، منافقانه عمل ميكند. چرا كه با طلاقهاي مكرر همان را [ در طول زمان] عملي ميسازد».
بنابراين تك همسري غرب، چيزي جز چند همسرگرايي بيضابطه و مسئوليت گريزانه نيست. اما چه نيكوست اين اعتراف غربيها را هم بخوانيم كه اسلام، در قالب چند همسري بهنجار خود، عملاً تك همسري را حفظ نموده است. رابرت ا.هيوم مينويسد: « ... برخي از محققان معقول نشان ميدهند كه [ حضرت] محمدصلي الله عليه وآله روي هم رفته موقعيت زنان را ارتقا بخشيد و به آنها مرتبهاي از آزادي اقتصادي داد كه هنوز در پارهاي از كشورهاي غربي و يا به اصطلاح مسيحي تا آن حد به زنان، آزادي اقتصادي داده نشده است و براي چندهمسري نامحدود - كه تا آن زمان به دلخواه انجام ميشد - حد و مرزي مقرر داشت كه بسيار لازم و نافع بود.
رسم دختركشي را - كه در عربستان آن روز كاملاً رواج داشت - به كلي برانداخت و بالاخره اينكه حكم تعدّد زوجات را تنها در صورتي مجاز دانست كه شوهر، بتواند با تمامي همسران خود با عدالت كامل رفتار كند. او عملاً تك همسري را رواج داد»(19)
استاد مطهري در اين باره مينويسد: «تعجب ميكنيد اگر بگويم تعدّد زوجات در مشرق زمين، مهمترين عامل براي نجات تك همسري است. مجاز بودن تعدّد زوجه، بزرگترين عامل نجات تك همسري است ... در شرايطي كه موجبات اين كار فراهم ميشود و عدد زنان نيازمند به ازدواج فزوني ميگيرد. اگر حق تأهل اين عده به رسميت شناخته نشود و به مردان واجد شرايط اخلاقي، مالي و جسمي، اجازه چند همسري داده نشود. دوست بازي و معشوقهگيري، ريشه تك همسري را ميخشكاند»(20)
چهارم: حكمت ممنوعيت تعدد شوهر در اينجا ممكن است سؤالي ديگر پديد آيد و آن اينكه چرا چند شوهري مجاز نيست؟ جواب آن است كه:
1. عمدهترين علت چند زني - كه فزوني تعداد زنان آماده به ازدواج بر مردان آماده ازدواج است - به طور معمول در مورد چند شوهري وجود ندارد.
2. يكي از مهمترين حكمتهايي كه مي توان براي ممنوعيت تعدد شوهر نام برد اقتضاي طبيعي و طبع زن و غيرت و طبيعت مرد است كه از چنين امري رويگردان است.پيشرفت علم و صنعت نه تنها منكر اين حقيقت نيست بلكه پژوهش هاي تجربي در حوزه علم روانشناسي ان را ثابت كرده است.(21)
غيرت مرد نسبت به همسر و مادر بر اساس خلقت و طبيعت او و مطابق با مصلحت انسان است. اين مساله امري اعتباري نيست تا بتوان با رشد علم و دانش با آن مخالفت و بر خلاف مقتضاي ان رفتار نمود.اين در حالي است كه از نظر رواني تفاوتي اساسي بين ساختار رواني و گرايشها و عواطف زن و مرد وجود دارد. روانشناسان معتقدند كه زنان به طور طبيعي «تك شوهرگرا» ) Monoandrous) ميباشند و فطرتا از تنوع همسر گريزانند، و خواستار پناه يافتن زير چتر حمايت عاطفي و عملييك مرد ميباشند و تنوع گرايي در زنان نوعي بيماري است. ولي مردان ذاتا تنوع گرا و «چند زنگرا» ) Poly gamous) ميباشند.(22) چنان كه ميدانيد احكام اسلام همه متناسب با نيازهاي واقعي و ويژگيها و خصلتهاي ذاتي انسانها وضع گرديده است. به همين دليل اجازه چند همسري به مردان با روحيه زنان منافاتي ندارد. بلكه حساسيت زنان نسبت به چند همسري شوهرشان بيشتر ناشي از حس تماميت خواهي و حسادت و ... است. يعني اين حساسيت، ذاتي زنان نيست. مردي كه همسر دوم برميگزيند در واقع همسر اولش حساسيت نشان داده و مخالفت ميكند اما همسر دوم كه او هم زن است چنين حساسيتي را ندارد يعني زنان براي جلوگيري از ورود زنيديگر به زندگيشان حساسند اما نسبت به ورود خود در زندگي ديگران حساس نيستند. پس بايد ريشه اين مخالفت را جستجو كرد و آن را كه معمولاً بخل و خودبيني و تماميت خواهي است درمان نمود.
3.حكمت بهداشتي:بي شك ارتباط جنسي مي تواند زمينه مناسب براي شكل گيري بيماري ها و عفونت هاي مختلف و انتقال آن را فراهم آورد اين احتمال در ارتباطات متعدد جنسي بيشتر و خطرناكتر است. در اين ميان زن به لحاظ ساختار جسمي و فيزيكي (داشتن رحم كه محل تجميع ترشحات مرد است) و هم به خاطر فعل و انفعالات طبيعي رحمي (حيض و نفاس و...) قابليت بيشتري براي دريافت ، پرورش و انتقال بيماري ها و عفونت ها به همسر و فرزندان را دارد.
اسپرم مي تواند باكتري ها را منتقل سازد باكتري هايي از اندام تناسلي مرد يا زن كه به طور منظم خود را به دنباله اسپرم مي چسبانند. باكتري ها با اين چرخش آزاد در طي رابطه جنسي زن و مرد نه تنها به واژن منتقل مي شوند بلكه وارد رحم و لوله هاي رحم مي شوند و به وجود اورنده سلول هاي غير ايمن مي گردند.(23)
تك همسري در زنان ضمن اينكه از نظر بهداشتي زمينه شكل گيري عفونت هاي خطرناك ( كه به وسيله ارتباط مكرر جنسي ممكن است در زن حاصل شود) را منتفي مي كند زمينه انتقال آن به مرد ديگر يا فرزندان و ... نيز منتفي مي نمايد.
4. مصلحت حفظ نسل :تك همسري در مورد زن نوعي جلوگيري از مخلوط شدن نطفهها در رحم زن و جلوگيري از اسيب هاي حقوقي ،رواني ، عاطفي و تربيتي در مورد نسل است . با تك همسري اگر فرزندي متولد شد، به طور يقين مشخص مي شود كه مربوط به چه كسي است و در نتيجه محارم، و حقوق و تكاليف پدر و بستگان(ارث، نفقه ، ازدواج . ..) اين فرزند معلوم مي شود.
اين مطلب كه با پيشرفت علوم ژنتيك و پزشكي و ... امكان تشخيص فرزند در رحم يا نسب فرزند وجود دارد نيزنمي تواند مجوز چند همسري زنان باشدچرا كه اولا، اين يكي از حكمت هاي ممنوعيت چند همسري زنان است نه همه ان و نه علت آن.ثانيا تشخيص پزشكي و علمي اموري خطاپذير بوده كه همواره امكان خطا در مورد آن مي رود.ثالثا، علوم تجربي با تمام پيشرفت خود امكان اثبات بي ضرر بودن رابطه متعدد جنسي زن را براي جنين شوهر اول يا دوم ندارد.
5.مصلحت اعضاء خانواده:خانواده اجتماعي كوچك است كه زيربناي اصلي تعالي فرد و اجتماع بشر را تشكيل مي دهد از اين رو اهميت بسزايي در انديشه اسلامي دارد و از سازوكار ظريف و پيچيده اي تبعيت مي كند كه تمام جوانب مصالح فردي و خانوادگي و اجتماعي اعم از مصالح دنيوي و اخروي در ان لحاظ شده است.
تربيت و پرورش فرزندان و زمينه سعادت و شقاوت دنيوي و اخروي آنها در خانواده شكل مي گيرد.
از طرف ديگر تقسيم كار ويژه اي براي اعضاء خانواده در نظر گرفته شده است كه در ضمن آن وظايف و اختياراتي براي پدر و مادر پيش بيني شده است . تعدد شوهر ضمن انكه نقض كننده حقوق و اختبارات اوست در تربيت و تعالي روحي و رواني و تربيتي فرزندان تاثير منفي بسزايي خواهد داشت.

پاورقی:

1. َکافی .ج6.ص 55 : قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يُبْغِضُ أَوْ يَلْعَنُ كُلَّ ذَوَّاقٍ مِنَ الرِّجَالِ وَ كُلَّ ذَوَّاقَةٍ مِنَ النِّسَاء
2. بقره :57
3. جهت آگاهى بيشتر نگا: مطهرى، مرتضى، نظام حقوق زن در اسلام، صص 295 - 313، (قم: صدرا، چاپ سى و پنجم 1382).
4. W.F. Oghborn & M.F. Nimkuff, Sociology, Boston, 8591, p.585. (ق) آريانپور، ا.ح. زمينه جامعه شناسى، (ترهان، دهخدا، 1347)، ص 331.
5. مطهرى، مرتضى، نظام حقوق زن در اسلام، ص 318، به نقل از: برتراند، راسل، زناشويى و اخلاق، ص 115.
6. Why Polygamy Is Allowed In Islam, P.62
7. See: op.CiT, P 42
8. حسينى، هادى، و ديگران، كتاب زن، (تهران: اميركبير، چاپ اول، 1381)، ص 115 - 114 . به نقل از اصول علم تغذيه، ص 128.
9. Why Polygamy Is Allowed In Islam, P. 52 , quoted From: "History of Prostitution", P.12.
10. حداد عادل، غلامعلى، فرهنگ برهنگى و برهنگى فرهنگى، ص 63.
11. مطهرى، مرتضى، نظام حقوق زن در اسلام، صص 334.
12. مطهرى، مرتضى، نظام حقوق زن در اسلام، ص 324، به نقل از: اطلاعات، مورخه 25:9:38، رويتر 16 دسامبر، خبرگزارى فرانسه.
13. نساء (4)، آيه 3.
14. رى شهرى، محمد، ميزان الحكمه، ج 5، ص 2270، ح 7913
15. مرتضى، مطهرى، حقوق زن در اسلام، ص 418.
16. ميزان الحكمه، ج 5، ص 2272، ح 17915.
17. Why Polygamy Is Allowed In Islam, PP. 33 - 43.
18. The Times, London, Saturday, 8th Oct. 7881. Quotedin: Wly Polygamy Is Allowel In Islam, PP. 53 - 6
19. رابرت ا.، هيوم، اديان زنده جهان، ترجمه: دكتر گواهى، عبدالرحيم، (تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامى، چاپ هفتم، 1377)، ص 306.
20. مطهرى، مرتضى، نظام حقوق زن در اسلام، ص 330.
21. زمينه روانشناسي هيلگارد. ج1.فصل 10 ص 692
22. مراجعه کنيد به . زمينه روانشناسي هيلگارد. ج1.فصل 10

منبع: نرم افزار پاسخ - مرکز مطالعات و پاسخ گویی به شبهات

نظرات

تصویر عقیل69
نویسنده عقیل69 در

سلام عرض میکنم.مطالب خیلی خوب و غنی بود.خدا به شما اجر دهد..ولی هنوز میتواند غنی تر شود.خواهشا به این شبهه بیشتر بپردازید و ان را غنی تر کنید..من که از مطالب شما بسیار لذت بردم.

تصویر تیک تاک
نویسنده تیک تاک در

سلام آقای خادمی
میخواستم ببینم شما خودتون این مطالب رو نوشتید یا اینکه فقط از نرم افزار پاسخ به شبهات کپی کردید ؟ چون بنده این نرم افزار و دارم و دارم برایمقالم ازش استفاده میکنم - اگه خودتون نوشتید بفرمایید نام و نام خانوادگی چیه و آدرس مجله یا فصلنامه رو هم بگید تا من در آدرس مقالم بیارم

با عضویت در خبرنامه مطالب ویژه، روزانه به ایمیل شما ارسال خواهد شد.