مقام سلمان فارسي بالاتر است يا امام خميني (ره)؟

11:54 - 1393/09/24

چکیده:ما انسان ها باعلم محدودوناقص خود،هم چنين با وجه به ابعاد پيچيده انسان و چگونگي انجام افعالش.درمقامي نيستيم كه بين انسان هامقايسه وداوري كنيم واينكار رابايد به خود خداوند كه خالق و عالم به ضمير همه بندگان است بسپاريم.درغیراینصورت داوري هاي ما ظاهري، ناقص و غير كامل است.

مقام سلمان فارسي بالاتر است يا امام خميني (ره) ؟ آيا امام خميني (ره) چون سيد است مقامش بالاتر از سلمان است ؟

پاسخ:

چند نكته را به عنوان مقدمه پاسخ اصلي ذكر مي كنيم:
1.فهم دقيق و صحيح جايگاه ومقام عرفاني اولياء خدا موضوعي نيست كه از عهده هر كسي برآيد و در توان هر شخصي باشد. صحبت در اين خصوص را بايد به اشخاصي كه خود حائز مقامات روحاني و عرفاني مي باشند واگذار نمود. هر دونفري كه شما در پرسش خود از آنها نام برده ايد از بزرگان اولياء خدا شمرده مي شوند و قطعا مورد تأييد و توجه خداي متعال و معصومين مي باشند.
2. اگر براي فهميدن توانايي جسمي و يا علمي افراد مي توان از مسابقات ورزشي و يا المپيادهاي علمي بهره جست، ميزان عمق، مرتبه و جايگاه معنوي افراد تنها در آزمون ها و ابتلائات الهي به دست مي آيد و در اين معركه هاست كه حقيقت معنوي انسان آشكار مي شود.
3. موقعيت تاريخي سرنوشت سازي كه هر كدام از دو بزرگواري كه شما از آنها نام برده ايد، اقتضائات و ويژگي هاي خاص خود را داشت.
سلمان فارسي ـ عليه السلام ـ در عصري زندگي مي كرد كه دين نو ظهور اسلام نيازمند حمايت، همراهي و ثبات قدم تمامي گروندگان خويش بود و سلمان نيز به گواهي تاريخ صدق و استعانت خود را در راه حمايت از دين به اثبات رساند.
از سوي ديگر امام نيز در دوره اي مي زيست كه دين، نيازمند تجديد حيات و پيراسته شدن از ناپاكي هاي خرافي و التقاطي بوده وجامعه ديني نيازمند بود به احياگري كه بانفس ملكوتي خود روح تازه اي در آن بدمد و امام خميني عهده دار اين نقش گرديد.
حال با توجه به نكات ذكر شده به مقايسه تاريخي اين دو شخصيت برجسته مي پردازيم:
1. سلمان فارسي ـ عليه السلام ـ : به نظر مي رسد برجسته ترين نقطه روشن در زندگي سلمان كه او را در نزد ما بزرگ جلوه مي دهد، پايبندي او به امامت امير المؤمنين پس از رحلت رسول اكرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ مي باشد. بر اساس نقل هاي متفاوت تاريخي پس از رحلت رسول اكرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ به جز 3 نفر ابوذر غفاري، مقداد بن اسود و سلمان فارسي، تمام مسلمين عهدي را كه در غدير خم با رسول اكرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ بستند ناديده گرفته و خلافت امير المؤمنين را انكار نمودند.(1) اگر چه پس از مدتي عده اي از كار خود پشيمان شده و توبه نمودند و به ولايت و خلافت امير المؤمنين اعتراف نمودند.
در روايتي از حضرت صادق ـ عليه السلام ـ نقل شده است كه: تمامي مسلمين غير از سلمان، ابوذر و مقداد از ولايت امير المؤمنين دست كشيدند، در اين هنگام راوي از امام مي پرسد حتي عمار بن ياسر و امام در پاسخ مي فرمايند بله، عمار هم به باطل متمايل شد، امّا پس از مدت كوتاهي بازگشت.(2)
در روايت ديگري از امير المؤمنين علي ـ عليه السلام ـ نقل شده است كه: دنيا بر هفت نفر سخت شد در حالي كه آنها واسطه رزق و روزي خلايق مي باشند و به واسطه آنهاست كه از آسمان باران نازل مي شود، و يكي از آنها سلمان فارسي است. او كسي است كه براي تشييع جنازه فاطمه ـ سلام الله عليها ـ و نمازگزاردن بر او دعوت شد.(3)
غرض اصلي از نقل اين روايات توجه دادن به اين نكته است كه سلمان فارسي در شرايطي زندگي كرد كه مورد امتحاني سخت واقع شد، اما از آن سر بلند بيرون آمد. اين توصيفات كار ما را در مقام مقايسه سخت تر مي كند.
2. امام خميني (ره): به نظر مي رسد درخشان ترين برگ زرين زندگي حضرت امام در تلاشي كه براي احياء دين رسول الله به انجام رساند، خلاصه شده، هر چند ايشان صاحب كرامات و مقامات بلند و روحي و عرفاني ديگري نيز بوده اند.
امام خميني در دوراني دست به قيام براي خدا و اصلاح امت جد بزرگوارشان زدند كه كفر و طاغوت بر تمام كشورهاي به ظاهر اسلامي، سايه افكنده بود و تمامي دولت ها در خدمت درخواست هاي نظام سلطه، خود به غارت و چپاول مردم و ملت خويش مي پرداختند.
در اين زمان امام بدون هيچ پشتوانه اي و يك تنه پاي در اين عرصه نهاد. تلاشي كه امام با همه سختي ها، زخم زبان شنيدن ها، اسارت ها و تبعيدها و.... در راه احياء دين كردند، بدون اين كه حضور هيچ معصومي را درك كرده باشند و معجزه هيچ پيامبري را ديده باشند، عظمت واقعي ايمان او را روشن مي نمايد.
اگر سلمان فارسي محضر رسول اكرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ را درك نمود، معجزات آن حضرت را ديد و مستقيما مورد تربيت رسول الله قرار گرفت و با امير المؤمنين به مانند دوستي، سال ها همراه بود. امام با ايمان به قرآن و رسولي كه هزاران سال قبل ظهور كرده، كاري را انجام داد كه قطعا مورد تأييد رسول الله و ائمه معصومين خواهد بود. امام با ايمان به غيب، رسالت خود را به انجام رسانيد. به نظر مي رسد برتري جايگاه امام از اين جهت، قابل توجه است.
با اين همه ما انسان ها با علم محدود و ناقص خود، هم چنين با توجه به ابعاد پيچيده انسان و چگونگي انجام افعالش. در مقامي نيستيم كه بين انسان ها مقايسه و داوري كنيم و اين كار را بايد به خود خداوند كه خالق و عالم به ضمير همه بندگان است بسپاريم، چون اصلا ما در اين زمينه هيچ ملاك و معيار كامل و ثابتي نداريم تا بين اولياء الهي قضاوت كنيم كه كدام يك نزد خداوند برترند. ضمناً مقام سيادت منهاي فضايل ايماني و اخلاقي، به تنهايي نمي تواند موجب برتري شود.
خلاصه آن كه رده بندي بين مقامات انسان ها خصوصاً اولياي بزرگ الهي، در توان ما نيست و اگر نص معتبري در اين باره موجود نباشد، داوري هاي ما ظاهري، ناقص و غير كامل است.

 

پاورقی:

1. کشي، ابو عمرو محمد بن عمر بن عبدالعزير، رجال کشي، معرفة احوال الرجال، ص6، ح12.
2. همان، ص6، ح13.
3. همان، ص7.
منبع: نرم افزار پاسخ - مرکز مطالعات و پاسخ گویی به شبهات

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
1 + 0 =
*****

با عضویت در خبرنامه مطالب ویژه، روزانه به ایمیل شما ارسال خواهد شد.