ترس از خداوند به دو صورت است:
1. اينكه بدانيم خداوند در عالم، ما را از بعضي كارها منع كرده است و نبايد انجام شان دهيم و به بعض ديگر از كارها فرمان داده تا انجام شان دهيم. اگر از اين امرها و نهي هاي خداوند اطاعت نكنيم، عذاب هاي دردناك و آتش جهنم در انتظار ماست علاوه بر اينكه از پاداش هاي اخروي نظير بهشت و نعمت هاي آن محروم مي گرديم. پس، مطابق اين معنا ترس از خدا به اين است كه كارهاي ممنوع و حرام را انجام ندهيم و كارهاي واجب را به انجام رسانيم.(1)
مطابق اين معنا در حقيقت اين خداوند نيست كه ما بايد از او بترسيم. بلكه اعمال و ملكات خود ما است كه بايد از آن بترسيم. چون عذاب جهنم چيزي جز همان اعمال زشت ما در دنيا نيست و بهشت نيز دست ساختة اعمال نيكو و پسنديدة خود ما است. خداترس بودن در اين معنا به اين است كه دزدي نكنيم، زنا نكنيم، غيبت نكنيم و در يك كلام آنچه را كه شرع ممنوع و حرام قرار داده انجام ندهيم و در مقابل، هرچه را كه خدا به آن فرمان داده انجام دهيم، روزه، نماز، زكات، احسان به ديگران، حج و... فرمان هاي خدايند. سركشي از اين فرمان ها است كه بايد از آن ترسيد.
2. معناي دوم آن است كه انسان عظمت و بزرگي خداوند را در دلش پرورش دهد، در آيات و بزرگي خلقتش از قبيل آسمان ها و زمين و شگفتي هايي كه در آن وجود دارد، تدبّر كند. اگر اين حالت ادامه يابد و در كنار آن انسان به تصفيه و تهذيب نفس خود نيز بپردازد، به راز عظمت و بزرگي خداوند و كوچك بودن خودش در مقابل آن عظمت بي پايان پي مي برد. در آن لحظه انسان از خداوند مي ترسد اما نه مانند ترسي كه از يك موجود درّنده دارد، بلكه از نوع ترسي كه بسيار شيرين و لذّت بخش است. و اين حالت يكي از مقامات اوليايي الهي است. و به ندرت براي انسان هاي عادّي پيش مي آيد.(2) اگر در قرآن دستوري رسيده است كه از خداوند بترسيد، بيشتر، از واژة «اتّقوا الله» استفاده شده است كه هم معناي اول را دارد، يعني پرهيز از محرمات و انجام واجبات و هم معناي دوم را، معناي اول روشن است و نياز به تفصيل ندارد.(3)
معناي دوّم در لسان آيات با تعبير «خشيت» بيان گرديده است و يكي از اوصاف «اولوالالباب» يعني دانايان دانسته شده است، همانگونه كه ترس به معناي اوّل كه از آن به «خوف» تعبير مي آورند، از صفات دانايان دانسته شده است. در آيه 21 در سورة رعد خداوند مي فرمايد: دانايان كساني هستند «يخشون ربهم و يخافون سؤ الحساب» يعني از خداوند «خشيت» دارند، اما از اينكه در مقام حساب، كارهاي ناشايستشان بيشتر گردد «خوف» دارند. بر همين اساس در قرآن مقام خشيت فقط به «علما» يعني كساني كه از عظمت و بزرگي خداوند آگاه هستند نسبت داده شده است: انّما يخشي الله من عباده العلماء(4) و انبياء هر چند كه ممكن است «خوف» داشته باشند، امّا «خشيت» فقط از خداوند دارند. و لا يخشون احداً الاّ الله.(5) آنها فقط از خدا خشيت دارند. چون همه چيز را در برابر عظمت خداوند حقير و كوچك مي شمارند. امير مؤمنان علي ـ عليه السلام ـ در توصيف ايشان مي فرمايد كه: ايشان كساني هستند كه از شدّت ترس خداوند شبها را به بيداري سر مي كنند و در شدّت گرمي روزها تشنه به سر مي برند. پس راحتي و آسايش را بر رنج و سيرآبي را به تشنگي تبديل نموده اند، مرگ را نزديك دانسته به انجام عمل نيكو شتافته اند و آرزو را دروغ پنداشته به سر رسيدن عمر را در نظر گرفته اند.(6)
امّا اينكه چگونه به اين مقام مي توان رسيد، بايد گفت كه تنها راه آن، مطابق تعليم قرآن و روايات، تزكية نفس و تأمل و تفكر در آيات آفاقي و انفسي خداوند است. هيچ راه سهل و آساني جز لطف خداوند، دل مستعدّ و پاك و همّت بلند و عالي در پشت پا زدن به همه دنيا و هر چيزي كه در آن است و حتي پشت پا زدن به نفس خود وجود ندارد. البته كه اين امر نيز بدست نخواهد آمد مگر با ارشاد و هدايت يك نفس قدسي و روحاني:
طي اين مرحله بي همرهي خضر مكن ظلمات است بترس از خطر گمراهي
در مورد قسمت دوم سوال شما بايد گفت: ترس از حشرات موذي با آن منافات ندارد، چراكه انسان به صورت ذاتي داراي حب نفس است و اين ويژگي انسان را به سوي ترس از اين موجودات سوق مي دهد. و اين ترس منافاتي با ترس از خدا ندارد چرا كه معادل و مقابل و رقيب يكديگر نيستند.
پاورقی:
1. ابي القاسم، الحسين بن عمد الراغب الاصفهاني، المفردات في غريب القرآن، بيروت، دارالمعرفه، بيروت، ص530.
2. موسوي خميني، سيد روح الله، شرح حديث جنود عقل و جهل، تهران، مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني، چاپ ششم، 1381ش، فصل سوم از مقصد چهارم، ص 137 الي 146.
3. آيه 18 از سورة حشر به همين معنا از ترس از خداوند اشاره دارد و مي فرمايد: «اي مؤمنان! از خداوند بترسيد و بايد انسان بداند كه براي فردايش چه چيزي را تدارك ديده است. (يعني چه كارهاي نيك انجام داده است) و از خدا بترسيد (يعني كارهاي خلاف انجام ندهيد) چون خداوند به كارهاي شما دانا است».
4. فاطر : 28.
5. احزاب : 39.
6. سيد رضي، نهج البلاغه، خطبه 113.
منبع: نرم افزار پاسخ - مرکز مطالعات و پاسخ گویی به شبهات