در روايت ديگري آمده است:
هنگام وداع امام با خانواده، ام كلثوم از امام حسين عليه السلام در خواست كرد كه اگر ممكن است براي علي اصغرعليه السلام شربتي آب طلب كند، امام كودك شش ماهه را به آغوش كشيده و به سوي لشكر كوفه آورد و فرمود:"يا قَوْمِ قَدْ قَتَلْتُمْ اَخي وَ اَوْلادي وَ اَنْصاري ، وَ ما بَقِيَ غَيْرِ هذَا الطِّفْل وَ هُوَ يَتَلَظّي عَطَشاً مِنْ غَيْرِ ذَنْبٍ اَتاهُ اِلَيْكُمْ فَاسْقُوُهُ شَرْبَةً مِنَ الْماءِ؛ اي مردم! شما برادرم، فرزندانم و يارانم را كشتيد و به غير از اين كودك كسي نمانده است. او از تشنگي مي سوزد در حالي كه هيچ گناهي ندارد. او را با جرعه اي آب سيراب سازيد."
و در عبارتي ديگر فرمود:" اِنْ لَمْ تَرْحَمُوني فَارْحَمُوا هذَا الطِّفْل؛ اگر به من رحم نمي كنيد به اين كودك [بي گناه ]رحم كنيد." در همان لحظه كه امام مشغول صحبت بود، به دستور عمر سعد، حرملة بن كاهل اسدي با تيري گلوي علي اصغر را نشانه گرفت و گوش تا گوش آن كودك را شكافت.
امام كف دست خود را از خون علي پر كرد و به سوي آسمان انداخت و فرمود: "اَللَّهمَّ اِنّي اُشْهِدُكَ عَلي هؤُلاءِ الْقَوْمِ فَاِنَّهُمْ نَذَرُوا اَنْ لايَتْرُكُوا اَحَداً مِنْ ذُريَّةِ نَبيِّكَ؛ خدايا تو را شاهد مي گيرم كه اين مردم قصد كرده اند از فرزندان پيامبرت حتي يك نفر را هم زنده نگذارند." مصيبت چنان سوزناك بود كه امام با چشماني اشكبار به پيشگاه خداوند عرضه داشت: "اَللَّهُمَّ احْكُم بَيْنَنا وَ بَيْنَ قَوْمٍ دَعَوْنا لِيَنْصُرُونا فَقَتَلُونا؛ خدايا بين ما و مردمي كه ما را دعوت كرده اند تا ياريمان كنند، امّا ما را مي كشند، خودت داوري كن!"
امام زمان عليه السلام در زيارت ناحيه مقدسه مي فرمايد: "اَلسَّلامُ عَلي عَبْدِاللَّهِ بْنِ الْحُسَينِ عليه السلام اَلطِّفْلِ الرَّضيعِ اَلْمَرْمِيِّ الصَّريعِ اَلْمُتَشَحَّطِ دَمَاً، اَلْمُصَعَّدِ دَمُهُ فِي السَّماءِ، اَلْمَذْبُوحِ بِالسَّهْمِ في حِجْرِ اَبيهِ، لَعَنَ اللَّهُ رامِيَهُ حَرْمَلَةَ بْنَ كاهِلِ الْاَسَدِيَّ؛(2) سلام بر عبدالله بن حسين عليه السلام، همان كودك شير خواره اي كه هدف تير ستم قرار گرفت و به خونش آغشته گرديد و خون او به سوي آسمان صعود كرد و در آغوش پدر با تير مذبوح گرديد. خداوند قاتلش حرملة بن كاهل اسدي را لعنت كند."
بچه ناقه صالح بَرَت اي داور من
نيست در رتبه فزون تر زعلي اصغر من
چونكه تو خواسته اي باد فداي ره تو
سر من، پيكر من، اكبر من، اصغر من
این مطلب با استفاده از مقاله بازخوانی مصائب عاشورا تهیه شده است.
------------------------------------------------------------------
1) بحار الانوار، ج 45، ص 46؛ تاريخ طبري، محمد بن جرير طبري، موسسه اعلمي، بيروت، 1403، ج 4، ص 42؛ مقتل ابي مخنف، نشر علميه، قم، ص 171.
2) معالي السبطين، ص 398 و 390؛ بحار الانوار، ج 45، ص 66؛ موسوعة شهادة المعصومين عليهم السلام، ج 2، ص 324.