در بحث تحدی قران چون کسی شرکت نکرده پس دلیل اعجاز قرآن دانست؟

20:48 - 1393/10/04
چکیده: بنا به تصريح تاريخ، ادبا و سخنوران و فرهيختگان علم و ادب به اين تحدي قرآن كريم پاسخ داده اند، ولي با عجز و ناتواني اعتراف كرده اند كه قرآن كريم كلام بشري نيست. افرادي چون وليد بن مغيره مخزومي كه در ميان مشركين صدر اسلام به امير سخن معروف بود، وقتي نتوانست با قرآن كريم مقابله كند، گفت: سوگند به خدا! كلامي از محمد شنيدم كه نه از قبيل سخن انسان است و نه هم چون سخن جن. همانا كلام او بسيار شيرين و زيباست...

درباره ي تحدّي قرآن كريم چند شبهه وجود دارد: 1. چون در عمل كسي در اين مبارزه طلبي شركت نكرده، پس نمي توان تحدّي را دليل اعجاز دانست؟ 2. هر كس بخواهد همانند قرآن كريم بياورد و محكوم به ارتداد مي شود، لذا كسي جرأت نمي كند؟ 3. اگر در بين آيات، دعاهاي اسلامي را وارد كنيم، جز حافظان قرآن كريم كسي متوجه نمي شود، پس افرادي توانسته اند مثل قرآن كريم بياورند؟

پاسخ:

يكي از قوي ترين ادله بر اثبات اعجاز قرآن كريم و اين كه از طرف خدا آمده، مساله ي تحدي و دعوت خداوند از همه ي جهانيان و شكاكان براي مقابله با قرآن كريم باشد. اين دعوت قرآن كريم از همان دوران آغاز نزول قرآن كريم تا دوران پايان به گونه ها و شيوه هاي مختلفي استمرار داشته است، از اين رو گاهي درخواست به آوردن مثل قرآن كريم كرده،(1) گاهي پيشنهاد بهره گيري از تمام امكانات و نيروهاي جن و انس براي اين كار كرده،(2) گاه درخواست مقابله با ده سوره(3) و حتي تا به يك سوره(4) هم تقليل داده است و كسي تا كنون توان مقابله با آن را نداشته است و اين از مسلمات تاريخي به اتفاق تمامي علما، مؤرخان و صاحب نظران از دوست و دشمن است، پس قرآن كريم معجزه و كلام الهي است.
اما پاسخ شبهه اول بنا به تصريح تاريخ، ادبا و سخنوران و فرهيختگان علم و ادب به اين تحدي قرآن كريم پاسخ داده اند، ولي با عجز و ناتواني اعتراف كرده اند كه قرآن كريم كلام بشري نيست. افرادي چون وليد بن مغيره مخزومي كه در ميان مشركين صدر اسلام به امير سخن معروف بود، وقتي نتوانست با قرآن كريم مقابله كند، گفت: سوگند به خدا! كلامي از محمد شنيدم كه نه از قبيل سخن انسان است و نه هم چون سخن جن. همانا كلام او بسيار شيرين و زيباست... همانا سخن او برتر از ديگر سخنان است و هيچ كلامي بر آن برتري نخواهد جست.(5)
از همين رو، بزرگان و فصحاي عرب آن عصر، پس از مبارزه و ناتواني با آوردن همانند قرآن كريم، اعتراف كرده اند كه قرآن كريم، كلام بشري نيست. مانند عتبه بن ربيعه از بزرگان و مشاهير سخن قريش، نضر بن حارث كلده از سران و تيز هوشان عرب، شهادت چهار تن از زنادقه به اعجاز قرآن.(6)
علاوه بر اين متفكران و انديشمندان جهان كه با زبان قرآن كريم آشنايي دارند، حتي دانشمندان غربي تصديق كرده اند كه قرآن كريم كلام غير بشري و بي نظير است. از جمله: جان ديون پورت نويسنده ي كتاب عذر تقصير به پيشگاه محمد و قرآن مي نويسد: «همه اين معنا را قبول دارند كه قرآن با بليغ ترين و فصيح ترين لسان به لهجه قبيله قريش كه نجيب ترين و اديب ترين عرب هاست، نازل شده و مملو از درخشنده ترين شكل ها و محكم ترين تشبيهات است».(7)
افرادي هم كه خواستند مثل قرآن كريم را بياورند. ولي براي هميشه در تاريخ حقير و رسوا شده اند و عظمت قرآن كريم با اين رسوايي ها بيشتر روشن گرديد از جمله: مسيلمه بن كذاب، سجاح بنت الحارث، طليحه پسر خويلد اسدي، اسود انسي، نصر بن حارث، ابن مقنع ابوث كردي صاني و...(8) و در دوران معاصر رهبران فرقه هاي گمراهي هم چون بابيه، بهائيه، قاديانيه و... كه همه ذليل و درمانده شدند.(9)
حاصل سخن آن كه به شهادت قطعي تاريخ، ميليون ها انسان منكر و مغرض، به مبارزه با قرآن كريم برخاستند و تمام توان و عِدّه و عُدّه خود را به كار بستند و در مقام مبارزه با قرآن كريم برآمدند، اما هرگز نتوانستند كاري از پيش ببرند.
اما پاسخ شبهه دومبا نگاهي به مباني اعتقادي اسلام، اين مطلب به خوبي روشن است كه باور به اعتقادات، بايستي از روي دليل قانع كننده باشد و هر كسي طبق فهم و درك خود بايد اصول دين و انديشه هاي اعتقادي را بپذيرد و بر همين اساس همه ي مراجع تقليد در اول رساله ي عمليّه ي خود مي نويسند: در اصول دين و مباني اعتقادي تقليد كردن جايز نيست و مسلمان بايد به اصول دين يقين داشته باشد.(10) البتّه دست يافتن بر يقين تنها به تحقيق نسيت. ممكن كسي با پريدن گنجشگ به مرحله ي يقين برسد. ولي ديگري از راه تحقيق به مرحله ي يقين دست نيابد. مانند آن پير زن نخ ريس كه از راه چرخ نخ ريس خود به خدا شناسي دست يافته بود.
بنابراين، اگر كسي براي پي بردن به حقانيت عقايد اسلامي از جمله كلام الهي بودن قرآن كريم تحقيق كند و بخواهد آيات تحدي را بررسي نمايد و خود نيز از اهل فن، ادب و آشنا به زبان عربي باشد، چنين فردي نه تنها از سوي علماي دين به ارتداد محكوم نمي شود، بلكه وي به وظيفه ديني خود عمل مي كند و براي يقين به وحياني بودن قرآن كريم بايد امتحان كند و ببيند آيا علم بشري توان آوردن مثل قرآني را دارد يا نه؟ و در اين مجال بر عالمان ديني لازم و وظيفه است كه به كمك چنين فردي رفته و دلايل روشن شدن مطلب را به او نشان دهند و او با يقين و دليل قانع كننده به حقانيت قرآن كريم پي برد. و ارتداد اين نيست كه كسي بخواهد در عقايد تحقيق كند، بلكه مرتد كسي است كه پس از يقين به اعتقادات اسلامي، بدون دليل از آن اعراض كند و از اسلام برگردد.(11)
و كسي كه درباره ي حقانيت اين عقايد و از جمله قرآن كريم مطالعه مي كند نه تنها قصد برگشتن از اسلام را ندارد بلكه مي خواهد با يقين قلبي و علمي، وحياني بودن قرآن كريم را بپذيرد. به عبارت ديگر در عرصه ي تحقيق، معرفت شناسي، خداشناسي و فهم معارف ديني، هيچ خط قرمزي وجود ندارد. آن در اين ميدان مهمّ است، اين است كه مسايل تحقيقاتي با غرض و مرض هاي شيطاني آلوده و آغشته نشود.
اما پاسخ به شبهه سوم منظور خداوند از تحدي اين نيست كه همه افراد حتي بي سوادان و ناآشنايان با مباني ادبي زبان عرب بفهمند كه قرآن كريم معجزه است، تا كسي بگويد: اگر دعا را وارد قرآن كريم كنيم، خيلي از اين افراد متوجه نمي شوند، بلي حتي اگر غير از دعاهاي اسلامي، حرف هاي نادرست و پر از غلط هاي اعرابي هم در قرآن كريم وارد شود، افراد كم اطلاع علمي متوجه نمي شوند و از طرفي مراد اين نيست كه حافظان قرآن كريم بفهمند، بلكه تحدي اين است كه اگر كسي با مباني ادبي زبان عرب و معارف و اخلاقيات و دلايل عقلي و منطقي آشنايي داشته باشد، اعتراف خواهد كرد كه قرآن كريم، كلام بشري نيست و غير خداي تبارك و تعالي، كسي قدرت آوردن مثل آن ها را ندارد.
چنان چه علماي بزرگ ادب وقتي به كتاب نهج البلاغه، صحيفه سجاديه و ديگر كتب مهمّ مي رسند، ، هيچ وقت اين ها را معادل قرآن كريم ندانسته، بلكه آن ها را از كلام الهي پايين مي دانند و اين مي رساند كه شبهه ي سوم در نزد علما و اهل فن و ادب پذيرفتني نيست.

پاورقی:

1. طور : 33ـ34.
2. اسراء : 88.
3. هود : 13.
4. يونس : 38.
5. ر.ک: ابن هشام، سيره ابن هشام، مصر، مطبعه المصطفي، ج1، ص288. غزالي، ابوحامد، احياء العلوم، بي جا، بي نا، 1358ق، ج1، ص281.
6. ر.ک: سيره ابن هشام، ج1، ص313 و ص320. سيوطي، جلال الدين. الدر المنثور، مصر، حلبي، ج6، ص283 و طبرسي، احمد. الاحتجاج، بيروت، مؤسسه الاعلمي، 1403ق، ص377.
7. ر.ک: مکارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، تهران، دارالکتب الاسلاميه،ج1، ص136. مقدمه کتاب سازمان هاي تمدن امپراطوري اسلام، ص111.
8. ر.ک: سيره ابن هشام، ج2، ص223 و ص247. طبري، تاريخ طبري، قاهره، بي نا، 1358ق، ج2، ص504، 508، 463 و 486 و... .
9. معرفت، محمد هادي، التمهيد، قم، مؤسسه نشر اسلامي، 1416ق، ج4، ص227 تا ص256.
10. ر.ک: رساله توضيح المسائل امام خميني(ره)، مسائل تقليد، مساله 1 و مساله هاي ديگر مراجع.
11. آل عبدالجبار، محمد، الشهب الثواقب في رجم الشياطين النواصب، قم، الهادي، چاپ اول، 1418ق، ص22.

منبع: نرم افزار پاسخ - مرکز مطالعات و پاسخ گویی به شبهات    

با عضویت در خبرنامه مطالب ویژه، روزانه به ایمیل شما ارسال خواهد شد.