رهروان ولایت ـ خودفراموشی یا غفلت از خویشتن و در نتیجه از خود بیگانگی نقطه مقابل خودشناسی است. از اینرو پیامدهای آن، عدم حضور و وجود پیامدهای خودشناسی خواهد بود. خودفراموشی از طرفی علت ایجاد گناهان و از طرف دیگر، معلول برخی رذایل اخلاقی است؛ اما از جهتی که علت آن است، انسان خودفراموش، بر اثر این بیماری، دچار فرومایگی و پستی میشود، انسانیت را از یاد میبرد، به ندای وجدان اخلاقی بیاعتنا میگردد و بهآسانی تن به گناه و ناپاکی میدهد و پیوسته در مسیر سقوط حرکت میکند.
برخی از آن موارد عبارت است از:
الف) غفلت از خدا
خدا را از طریق مختلف میتوان شناخت؛ اما یکی از راههای اصلی آن، خودشناسی است. طبق استناد به حدیث« من عرف نفسه فقد عرف ربّه».[1] اما اگر انسان خویش را نشناسد و دچار غفلت شود، ظهور و وجود حق را هم نخواهد دید و در نتیجه او را نخواهد شناخت، خودفراموشی موجب میشود تا ارتباط انسان با حقیقت وجودی خویش منقطع گردد و چون حقیقت وجودی انسان آینهای برای تماشای مبدأ و معبود هستی است، با تیره شدن این آینه، ارتباط انسان با خدا نیز قطع میشود و با قطع این ارتباط، ارتکاب انواع رذایل اخلاقی آسان خواهد شد.
ب) عدم اعتبار سایر علوم
مولانا خودشناسی را جوهر جمیع علوم میداند،[2] این در حالی است که معمولاٌ انسانها عکس آن عمل میکنند و به دنبال علوم مختلف میگردند؛ اما از شناخت خویش غافلاند. بنابراین عدّهای از عالمان در ظاهر عالم هستند؛ اما در واقع از علم حقیقی خبری ندارند و خودشان را نمیشناسند. این نوع دانش که برای انسان غفلت به بار میآورد، همان دانش مذموم است و همچون پردهای مانع از معرفت حقیقی میشود. به همین دلیل، انسان نا خویشتن را نشناسد، هر فضل و هنری که کسب کند، بر رذایل اخلاقی او از جمله، عجب و خودبینی او میافزاید. لذا کسب هر نوع علم، هنر و تحصیلی بدون خودشناسی و تزکیه نفس، موجب بیماری شخصیت وی میشود.
ج) دیگر خوپنداری
هر چند برخی«دیگر خودپنداری» را معنای بهتری برای «خودفراموشی» و از«خودبیگانگی» میدانند،[3] اما بر اساس دیدگاه مولوی، این یکی از پیامدهای «خودفراموشی» است.[4]
دیگرخودپنداری یک فرآیند پیچیده روانی است و انسانی که خویشتن حقیقی خود را گم نکرده، دارای اهداف، آرمانها و امیال خاص خود است و معشوق واقعی او ذات حقتعالی و جهت حرکت او نیز قرب بهسوی مبدأ هستی است؛ اما با تنزّل از این مقام و قرارگرفتن در مراتب پائینتر وجود دیگر نمیتواند همان آرمانها و اهداف را داشته باشد.
از سوی دیگر، انسان به هیچرو از امیال و خواستهها خالی نمیشود. بنابراین چیزهای دیگر جای عشق اولیه را میگیرد؛ اما خواستههای انسان اموری صرفاٌ بیرونی نیستند که هیچ تأثیری بر شخصیت وجودی او نداشته باشند. وقتی انسان به چیزی علاقه پیدا کرد، آن جزئی از شخصیت او میگردد و حتی گاه تمام وجود او مالامال از عشق به آن میشود و در این صورت ان را جزء یا همه شخصیت خود تلقّی میکند که به این مسئله«دیگرخودپنداری» میگویند.[5]
به همین دلیل، از طرفی انسان آرامشی را که به دنبال آن است، نمییابد و دچار اضطراب بیهوده میگردد و از طرف دیگر، چون جایگاه خویش را نمیشناسد، حیران وقایع کوچک عالم میگردد و خود را مشغول بازی با آنها میکند.
د) ارزانفروشی خود
انسان دارای قدر و قیمتی بالا است. که در آیات« إِنَّ اللَّهَ اشْتَرى مِنَ الْمُؤْمِنينَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ يُقاتِلُونَ في سَبيلِ اللَّهِ فَيَقْتُلُونَ وَ يُقْتَلُونَ وَعْداً عَلَيْهِ حَقًّا فِي التَّوْراةِ وَ الْإِنْجيلِ وَ الْقُرْآنِ وَ مَنْ أَوْفى بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ فَاسْتَبْشِرُوا بِبَيْعِکُمُ الَّذي بايَعْتُمْ بِهِ وَ ذلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظيمُ؛[توبه/111] همانا خدا جان و مال اهل ایمان را به بهای بهشت خریداری کرده ، آنها در راه خدا جهاد می کنند پس ( دشمنان دین را ) به قتل می رسانند و ( یا خود ) کشته می شوند ، این وعده قطعی است بر خدا و عهدی است که در تورات و انجیل و قرآن یاد فرموده ، و از خدا با وفاتر به عهد کیست؟ پس از این معامله ای که کردید بسی شاد باشید که این به حقیقت سعادت و فیروزی بزرگ است.»
و نیز در آیه« وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْري نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ وَ اللَّهُ رَؤُفٌ بِالْعِبادِ؛[بقره/207] بعضی از مردم ( با ایمان و فداکار ، همچون امام علی علیه السلام در «لیلة المبیت» به هنگام خفتن در جایگاه پیغمبر صلی الله علیه و آله)، جان خود را به خاطر خشنودی خدا می فروشند و خداوند نسبت به بندگان مهربان است.» و احادیث[6] فراوان از آن یاد شده است. جایگاه واقعی و حقیقی انسان«بهشت» است؛ اما زمانی که خویشتن را از یاد میبرد، خود را با پستترین چیزها معاوضه میکند. وقتی انسانی قیمت واقعی خویش را نشناخته، در حقیقت میتوان احمق خطاب کرد.
..........................................................
پینوشت:
[1]: [علامه مجلسی/بحارالأنوار/ج2/ص32]
[2]: [مثنوی و معنوی/ج3/2654-2656]
[3]: [رجبی/انسان شناسی مؤسسه آموزش و پژوهشی امام خمینی]
[4]: [مولوی/ مثنوی و معنوی/ ج4/ 803-804]
[5]: [غلامحسین گرامی/ انسان در اسلام/ص204-205]
[6]: [تمیمی آمدی/غرر الحکم و دررالحکم/ح456 -556]
نظرات
خسته نباشید . قیمت انسان کمتر از بهشت نیست. پس نباید به کمتر از آن فروخت.