رهروان ولایت ـ انسان پرتو و شعاعى از وجود بینهایت خداوند و عضو شاخص عالم خلقت است، به طوری که او تجلّى اسماء و صفات الهى و اشرف مخلوقات مىباشد. خداى متعال انسان ــ چه زن و چه مرد ــ را به زيباترين و بهترين صورت به تصوير كشيده است و نقصى در آفرينش آنها وجود ندارد و هر آنچه كه لازمه وجودى او بوده را به او ارزانى داشته است.
از نظر اسلام، زن و مرد هر دو انسان هستند و هيچ يك از اين دو بر ديگرى برترى ندارد، مگر به تقوا، همچنان که قرآن کریم میفرماید: «يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَ أُنْثى وَ جَعَلْناكُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ؛[حجرات/13] اى مردم ما شما را از مرد و زنى آفريديم و شما را ملّت ملّت و قبيله قبيله گردانيديم تا با يكديگر شناسايى متقابل حاصل كنيد، و ارجمندترين شما نزد خدا پرهيزگارترين شماست». و در جای دیگر میفرماید: «أَنِّي لاَ أُضِيعُ عَمَلَ عَامِلٍ مِّنكُم مِّن ذَكَرٍ أَوْ أُنثَى؛[آل عمران/195] من كار و عمل هيچ كار كننده و عاملى از شما چه زن و چه مرد را ضايع نمىکنم».
پس آنچه که از این آیات به دست میآید، این است که اسلام بین مرد و زن هیچگونه تفاوتی نگذاشته است و زن یک ركن اساسى اجتماع بشمار مىرود و هر یک از زن و مرد، در اصول وجود انسانی مثل آزادی انديشه، اراده و اختیار، تدبير امور و شئون زندگى و آنچه كه عامل قوام حيات انسانى است مساویاند و هيچگونه تفاوتى ندارند. و همانطور كه مرد در تصرف در جميع شؤون حيات فردى و اجتماعى خود، به جز آن مواردى كه ممنوع است، استقلال دارد، زن نيز استقلال دارد، اسلام هم كه دين فطرى است اين استقلال و آزادى را به كاملترين وجه به زن داده است.[1]
از طرفی این سوال پیش میآید که چرا اسلام در وضع احکام و وظایف بین زن و مرد تفاوت گذاشته است؟
پاسخ این است که تساوی و برابری هر یک از زن و مرد به آن معنا نيست كه این دو به لحاظ ساختار وجودی با هم برابر باشند و هر آنچه از مرد خواستهاند از او هم خواسته باشند، بلکه از نظر روانشناسی این دو، هم از نظر جسمى و هم از نظر روحى تفاوت زيادى دارند؛ زنان معمولا به لحاظ مغز و قلب و شريانها و اعصاب و عضلات بدنى و وزن، با مردان متوسط الحال تفاوت دارند، يعنى ضعيفتر هستند. و همين باعث شده است كه جسم زن لطيفتر و نرمتر، و جسم مرد خشن تر و محكمتر باشد و احساسات لطيف از قبيل دوستى و رقّت قلب و ميل به جمال و زينت بر زن بيشتر از مرد باشد و در مقابل، نيروى تعقل در مرد، بیشتر از زن باشد، پس حيات زن، حياتى احساسى است، همچنان كه حيات مرد، حياتى عقلانى است.[2]
و به خاطر همين اختلافاتى كه در ساختار وجودی زن و مرد هست، اسلام در وظائف و تكاليف عمومى و اجتماعى كه قوامش به يكى از اين دو چيز يعنى تعقّل و احساس است، بين زن و مرد فرق گذاشته، آنچه ارتباطش به تعقل بيشتر از احساس است (از قبيل ولايت و قضا و جنگ) را مختصّ به مردان كرد، و آنچه از وظائف كه ارتباطش بيشتر با احساس است تا تعقل مختص به زنان كرد، مانند پرورش اولاد و تربيت او و تدبير منزل و امثال آن.
مگر نه اين است كه بايد طرفدار عدالت در اجتماع بود؟ آيا عدالت غير از اين است كه هركس به وظيفه خود پرداخته و از مواهب و مزاياى وجودى خويش بهرهمند گردد؟!
آيا دخالت دادن زن در كارهایى كه خارج از تناسب روحى و جسمى اوست بر خلاف عدالت نیست؟
نتیجه سخن اینکه اقتضاى وجودى هر كدام از زن و مرد، در نظام حكيمانه آفرينش و خلقت نوعى خاص و داراى ويژگيهایى است و ساختمان وجودى هر كدام عملكرد و مسئوليت خاص را اقتضا مىكند تا هر دو جاى خويشتن را در نظام خلقت به نحو احسن پر كنند. و صحبت از تساوى و تفاوت زن و مرد، صحبتى جاهلانه است و مقايسه اين دو حاكى از عدم درك صحيح از جهان آفرينش و نظام خلقت است.
-----------------------------------
پینوشت:
[1].ترجمه تفسیر المیزان، ج2،ص396.
[2]برگرفته از سایت تبیان بخش خانواده و روانشناسی زن و مرد
http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=263566
نظرات
در غرب دارند زنها و دخترهاشون رودر ویترین فروشگاهها می فروشند . باور ندارید به سایتهاشون سری بزنید.