منظور از «هو الاول و الآخر»، به‌ عنوان يكي ازصفات خداوند، چيست؟

19:32 - 1393/10/15
چکیده: مراد از اوليت و آخريت اين است كه خداي تبارك و تعالي بر همه هستي احاطه دارد. اگر فلان چيز را اول فرض كني، او با احاطه اش اولتر از آن است و اگر آخر فرض كني، او آخرتر است. پس اول و آخر فرع و شاخه‌اي از محيط است و محيط هم شاخه‌اي از اطلاق قدرت اوست.ممكن است اين صفات را نيز شاخه‌اي از احاطه وجودي او بگيريم...

براي جواب سئوال، بيان چند نكته ضروري است:

1. محتواي آيه: هو الاول و الآخر و الظاهر و الباطن و هو بكل شيء عليم(1) يعني «اوست اول و آخر و ظاهر و باطن و او به هر چيزي بسي داناست.»
2. پيوند سئوال با آيه: اين سؤال در ارتباط با آيه‌ي 3 سوره‌ي حديد است.
3. سوره حديد يكي از سوره‌هاي قرآني و از مجموعه‌ي مسبحات است. حديد از جمله سوره‌هاي بسيار عميق و دقيق است كه هوشمندان و تيزهوشان را به تفكر وا‌مي دارد.
4. در تفسير روايي، در ارتباط با اهميت سوره حديد چنين آمده است:
«سئل علي بن الحسين ـ عليه السلام ـ عن التوحيد فقال: ان الله عزوجل علم انه يكون في آخر الزمان اقوام متعمقون فانزل الله تعالي: (قل هو الله احد) و الآيات من سورة الي قوله: (عليم بذات الصدور) فمن رام وراء ذلك فقد هلك»(2) يعني «از علي بن حسين ـ عليه السلام ـ در مورد توحيد سئوال شد، فرمود: خداي عز و جل مي‌داند كه در آخر الزمان عده اي از مردم رشد فكري پيدا مي‌كنند و اهل تعمق و دقت مي‌شوند و از خودشان هوشمندي و نبوغ نشان مي‌دهند. از اين روي خداوند سوره‌ي توحيد و آيات اول سوره حديد را نازل كرد تا هوشمندان و صاحبان انديشه، پيرامون آن انديشه كنند. هر كس غير آن را اراده كند، به تحقيق نابود شود.»
5. تفسير آيه: در ذيل اين آيه، تفاسير متنوعي مطرح شده است. تفسير روايي نيز در اين مورد بسيار زياد مي‌باشد. اما خلاصه‌ي مطالب تفسيري مرتبط با اين سوره:
«اول» هر آن چيزي كه به عنوان نخستين در ذهن انسان فرض شود، خدا قبل از آن چيز بوده است. پس او نسبت به تمام مخلوقاتش «اول» است، البته نه آن چيزي كه ما اول فرض مي‌كنيم.
همچنين هر آن چيزي كه ما به‌ عنوان آفرينش فرض مي‌كنيم، خداوند تبارك و تعالي بعد ازآن هم خواهد بود. چون قدرت او احاطه به آن چيز دارد، هم به ماقبلش و هم مابعدش اوست، پس همان‌طور كه اول خداست،آخر هم خداست، البته نه آن چيزي كه ما آخرينش فرض مي‌كنيم.
با اين بيان روشن مي‌شود كه اول و آخر مطلق، خداوند است و آن‌چه از «اول و آخر» در غير خداست، نسبي است.
به عنوان مثال: گفته مي‌شود، فلان چيز نسبت به فلان چيز ديگر اول است و آن ديگري نسبت به سومي آخر است و آن سومي نسبت به چهارمي... پس هيچ موجودي در عالم هستي، به صورت مطلق، «اول و آخر» نيست. اول و آخر بودن در مورد تمام هستي غير از خدا نسبي است.(3)
6. نكته‌ي قابل توجه: اوّليت و آخريت خداي تبارك و تعالي، زماني و مكاني نيست، زيرا خداوند تبارك و تعالي در ظرف زماني و مكاني اول يا آخر نمي‌گنجد، چون خداوند منزه از مكان و زمان بوده و خود خالق زمان و مكان است و محيط بر تمامي هستي است.
پس مراد از اوليت و آخريت اين است كه خداي تبارك و تعالي بر همه هستي احاطه دارد. اگر فلان چيز را اول فرض كني، او با احاطه اش اولتر از آن است و اگر آخر فرض كني، او آخرتر است. پس اول و آخر فرع و شاخه‌اي از محيط است و محيط هم شاخه‌اي از اطلاق قدرت اوست.
ممكن است اين صفات را نيز شاخه‌اي از احاطه وجودي او بگيريم، چون وجود او قبل از وجود هر چيز و بعد از وجود هر چيز است. خداوند قبل از وجود هر چيزي، ثابت بود و بعد از فناي هر مخلوق ثابتي، باز هم ثابت مي‌ماند.(4)
امام صادق ـ عليه السلام ـ در ارتباط با اين مهم، چنين مي‌فرمايد:
«مراد از اول آن است كه خداي تبارك و تعالي قديم است و اول قديم است و مراد از آخر، آن است كه خداي تبارك و تعالي نهايت ندارد و حدوثي به او واقع نمي‌شود و از حالي به حال ديگر تبديل نمي شود.»(5)
همواره نظرات تفسيري متنوعي در ارتباط با اين اين آيه مطرح است و هر انديشمند و محققي مي‌تواند پيرامون آن انديشه كنند.

پاورقی:

1. حديد : 3.
2. تفسير نور الثقلين، قم، بي تا، ج5.
3. طباطبايي، سيد محمد حسين، تفسير الميزان، ترجمه سيد محمد باقر موسوي همداني، قم، نشر بنياد علمي و فکري علامه طباطبايي، 1363ش، ج19، ص293.
4. تفسير نورالثقلين، همان.
5. همان.

منبع: نرم افزار پاسخ - مرکز مطالعات و پاسخ گویی به شبهات    

با عضویت در خبرنامه مطالب ویژه، روزانه به ایمیل شما ارسال خواهد شد.