رهروان ولایت ـ بسیاری از افراد به دختر و پسری که در شرف ازدواج هستند، میگویند: "قیافه را جدی نگیر" یا اینکه "قیافه اصلا مهم نیست" البته این درست است که معیار و ملاکهای زیبایی نسبی است و هرکس برحسب سلیقه و نظر شخصی خود معیارهای متفاوتی دارد. این هم درست است که زیبایی و جذابیت جسمانی، اگر تنها ملاک یا مهمترین ملاک در انتخاب همسر مدنظر قرار بگیرد، مشکل ساز است، ولی نباید از این حقیقت غافل شد که زوجین لازم است تا اندازهای برای همدیگر جذابیت داشته و ظاهر همدیگر را پسندیده باشند، تا برای ازدواج با هم رغبت پیدا کنند.
گرچه این باور و اعتقاد وجود دارد که با سپری شدن زمان از زندگی مشترک، چهره و زیبایی طرف مقابل برای فرد عادی میشود، ولی نکته قابل توجه این است که این ظاهر زیبا و جذاب است که با گذشت زمان عادی میشود، امّا در مورد چهره و ظاهر زشت اینگونه نیست و با گذر زمان عادی نمیشود.
نکته مهم:
آن اندازهای از زیبایی در امر ازدواج اهمیت دارد که طرفین، علاوه بر ملاکهای دیگر ازدواج، علاقه حداقلی هم نسبت به همدیگر داشته باشند، تا این علاقه باعث کشش و جذب طرفین به امر ازدواج بشود. البته اگر هم این علاقه بیشتر باشد، مسلما در کشش و جذب طرفین بیشتر تاثیرگذار خواهد بود.
ولی منظور از علاقه حداقلی میان زوجین این است که هریک از دختر و پسر، پس از بررسی وجود تناسب، شایستگی و دیگر شرایط ازدواج، طرف مقابل را برای امر ازدواج مناسب ببیند و از جهت قلبی تمایل به ازدواج با او پیدا کند و این علاقه به صورت تدریجی با دیدن عملی تناسبها و شایستگیهای طرف، رو به تزاید برود و به عشق پایدار مبدل شود.
این مقدار علاقه، کمترین مقدار لازم برای ازدواج است؛ زیرا اگر علیرغم دیدن نقاط مثبت در طرف مقابل، این پسند و علاقه حداقلی در فرد ایجاد نشود، این احتمال وجود دارد که در طول زندگی هم به وجود نیاید و در نهایت زندگی منجر به شکست شود.
روایات زیر نیز مؤید همین ملاک(علاقه حداقلی) برای انتخاب همسر است؛
1. «عَنِ ابْنِ أَبِی یَعْفُورٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ(علیهالسلام) قَالَ قُلْتُ لَهُ إِنِّی أُرِیدُ أَنْ أَتَزَوَّجَ امْرَأَةً وَ إِنَّ أَبَوَیَّ أَرَادَا غَیْرَهَا قَالَ تَزَوَّجِ الَّتِی هَوِیتَ وَ دَعِ الَّتِی یَهْوَى أَبَوَاكَ؛ ابن ابی يعفور میگويد به حضرت صادق(علیهالسلام) عرضه داشتم، من برای ازدواج زنی را انتخاب کردهام و پدر و مادرم ديگری را، تکليف من چيست؟ فرمود: آن را که خودت دوست داری اختيار کن و آن را که پدر و مادر پسنديدهاند رها کن.»[1]
چه بسا گفته شود: به چه دلیل منظور از "هوی" در روایت موردنظر، علاقه حداقلی و پسند طرف مقابل است؛ زیرا ممکن است روایت در مورد لزوم عشق قبل ازدواج باشد؟
جواب:
"هوی" به معنی عشق و میل نفس به کار رفته است، امّا در اینجا به خاطر وجود قرینه، به معنی عشق نیست؛ زیرا امام(علیهالسلام) در مورد پسند پدر و مادر او کلمه"هوی" را به کار برده است و معنی ندارد که پدر و مادر پسر، عاشق دختر باشند.
2. عن أبي عبد الله(عليهالسلام) قال: «لا بَأسَ بِأَن يَنظُرَ إِلى وَجهِها وَ مَعاصمِها إذا أَرادَ أَن يَتزوجَها؛ وقتی شخص بخواهد با زنی ازدواج كند، باكی نيست كه به چهره و محل دستبندها نگاه كند.»[2]
3. محمد بن علی بن الحسين قال: قال(عليه السلام)؛ «إِذَا أَرَادَ أَحَدُكُمْ أَنْ يَتَزَوَّجَ فَلْيَسْأَلْ عَنْ شَعْرِهَا كَمَا يَسْأَلُ عَنْ وَجْهِهَا فَإِنَّ الشَّعْرَ أَحَدُ الْجَمَالَيْن؛ هرگاه يكى از شما بخواهد همسر اختيار كند، پس بايد بپرسد كه موى او چطور است، همچنانكه از سيمايش سؤال مىكند؛ زيرا موى زن خود يك بخش از دو جمال اوست.»[3]
منبع:
[1]. الکافی، ج5، ص401
[2]. وسائل الشيعه(آل البيت)، حر عاملي، ج20، ص87
[3]. همان، ج20، ص59