تناسخ روح و دلایل بطلان آن

16:31 - 1393/10/19
چکیده: انسان تنها مجموعه‌ای از سلول، استخوان و اعصاب و پوست نیست، بلکه حقیقت انسان روح است و جسم، ظرفی برای وجود روح می‌باشد.
تناسخ روح و دلایل بطلان آن

رهروان ولایت - انسان تنها مجموعه‌ای از سلول، استخوان و اعصاب و پوست نیست؛ بلکه حقیقت انسان روح است و جسم، ظرفی برای وجود روح می‌باشد و این روح است که در عالم منشأ اثر و تأثر می‌باشد والا جسم بدون روح، همان جسم مرده‌ای است که هیچ اثر و خاصیتی ندارد.

بر اساس جهان‌بینی اسلامی، روح بعد از وفات انسان، از جسم جدا شده و به طور موقت، به عالم برزخ می‌رود و در آن‌جا بر اساس اعمال و شخصیت و شاکله وجودی خود، زندگی خواهد کرد. اما عدّه‌ای می‌گویند روح بعد از مردن در انسان دیگری حلول کرده و به دنیا باز می‌گردد که این همان تناسخ می‌باشد.

تناسخ به چهار گونه است: «نسخ» ، «مسخ» ، «فسخ» و «رسخ». زمانی که روح از تن آدمى بيرون رود، چنان‌چه در تن آدمى ديگر وارد شود آن را «نسخ» گويند؛ و اگر در تن جانوران وارد شود آن را «مسخ» گويند؛ و اگر در حشرات زمين و گزندگان وارد شود آن را «فسخ» گويند؛ و اگر در درختان و نباتات حلول کند، آن را «رسخ» گويند.[1]

آنان می‌گویند: اگر آن انسانی که مرده، ستم‌كار بوده، روح او به بدن انسانی بدبخت و تيره روزی تعلق میگیرد که زجر بکشد و کفاره آن کارها باشد و يا در حيوانی پست و موذي مانند خوك و موش حلول می‌کند. امّا اگر پارسا و نیک‌سرشت بوده، روح او به بدن انسان سعادتمند و خوش‌بخت تعلق می‌گیرد.[2]

قائلین به تناسخ دليل قابل قبولی بر ادعای خود ندارند؛ اما با این حال براى تناسخ و نقل روح به جسم ديگری اعم از انسان يا حیوان دلائلی آورده‌اند:[3]

1. اگر روح به تن ديگری تعلق نگیرد، بيكار و پوچ می‌شود، سرشت نفس و روح این است که كامل‌تر شود و آن جز با پيوند به تن ديگر تحقق نمی‌پذیرد.

2. به تصریح قرآن مسخ در امّت‌های گذشته واقع شده است.

تناسخ هم به جهت عقلی محال است و هم با آیات قرآن و روایات معصومین ناسازگار و منافات دارد و باطل می‌باشد.

خداوند سبحان می‌فرماید: «اللَّهُ يَتَوَفَّى الْأَنفُسَ حِينَ مَوْتِهَا وَالَّتِي لَمْ تَمُتْ فِي مَنَامِهَا فَيُمْسِكُ الَّتِي قَضَى عَلَيْهَا الْمَوْتَ وَيُرْسِلُ الْأُخْرَى إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ[زمر/42] خدا روح مردم را هنگام مرگشان به تمامى باز مى‌‏ستاند و نيز روحى را كه در موقع خواب خود نمرده است [قبض مى‏‌كند] پس آن جان‌هایی  كه مرگ را بر او واجب كرده نگاه مى‌‏دارد و دیگران را تا هنگامی معين بازپس مى‏‌فرستد، قطعا در اين امر براى مردمى كه مى‏‌انديشند نشانه‏‌هايى از قدرت خداست». واژه توفى به معنای رجوع به خداوند سبحان پس از مرگ و عدم رجوع به جهان دنیا است.[4]

براهین عقلی زیادی بر بطلان تناسخ وجود دارد که مهم‌ترین آن، بطلان اجتماع دو نفس در يك بدن می‌باشد، توضیح این‌که هرگاه بدن صلاحيت و استعداد كامل برای حدوث نفس پيدا كند، بدون تأخير نفس شايسته‌ای از طرف مبدء متعال و فيّاض به وی افاضه می‌شود. پس اگر نفس بدن ديگری بر آن تعلق بگيرد، لازم می‌آيد با اين يك بدن دو نفس باشد، و اين باطل است زيرا اولا: تشخص هر فرد وابسته به نفس و روح آن است و فرض دو نفس براي يك شخص به معنای فرض دو ذات و دو وجود برای يك وجود و يك ذات باشد و ثانياً: هر كس به روشنی در می‌يابد كه يك بدن در ذات خود يك نفس بيشتر ندارد و گرنه آثار مختلف آن دو آشكار می‌گرديد.[5]

امّا دلایلی که تناسخی‌ها آورده‌اند، نیز باطل است؛ زیرا بر اساس تعالیم اسلامی، روح، هیچ‌گاه بیکار نمی‌شود وانسان در برزخ زندگی و به حیات خود ادامه خواهد داد؛ هم‌چنین حقیقت مسخ امّت‌هایی که مورد غضب و لعن الهی قرار گرفته‌اند عبارتند از متلبس شدن نفوس خبیث آن‌ها به لباس خوک و میمون، نه این ‌که نفوس انسانی آن‌ها به نفوس خوک و میمون تبدیل شده ‌باشد.[6]

بنابراین با این مسئله معاد و دنیای بعد از مرگ، میزان و حساب، بهشت و جهنم با چالش رو برو می‌شود و در نهایت منجر به انکار ضروری دین و منتهی به کفر می‌گردد، که با دلایل قرآنی و عقلی بطلان آن اثبات شد.

 

------------------------------------------
پی‌نوشت:
[1]. بيان الأديان در شرح اديان و مذاهب جاهلى و اسلامى، ص 36.
[2].همان؛ سبحانی، معاد انسان و جهان، ج2، ص184.
[3]. مجلسی،آسمان و جهان، ج‏5، ص: 106.
[4].خسروپناه، کلام نوین، ج3، ص447
[5]. اسفار، ج 9، ص 10؛ شرح منظومه، ص 316.
[6]. سبحانی، ترجمه محاظرات فی الالهیات، ص383.

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
4 + 12 =
*****