رهروان ولایت ـ بدون شک انسان در زندگی فردی و اجتماعی خود، دارای نیازها و حوائج فراوانی است که به تنهایی قادر به تأمین این نیازها نیست؛ بنابراین مجبور به پیوستن به سایر افراد و تشکیل یک اجتماع است. گسترش جوامع بشری و تنازع انسانها در تأمین منافع خود، باعث به وجود آمدن اختلاف بین آنها شد.
با وجود این اختلافات، انسانها به مقرراتی برای تنظیم روابط بین خود و از بین رفتن این اختلافات نیاز پیدا کردند؛ مقرراتی که با طبع آزاد انسان، تضاد داشت، به همین خاطر یک رشته مجازات برای متخلفان از قوانین، لازم بود تا همگان را ملزم به رعایت قانون کند.
در تمام این مراحل، دست قدرت الهی همراه بشر بود و در مراحل اولیه، دینی فطری و ساده به مقتضای نیازهای ساده زندگی، از طریق وجدان انسانی و همچنین پیامبران الهی، تعیین گردید و با گسترش نیازهای اجتماعی و به وجود آمدن جوامع و روابط پیچیدهتر اجتماعی، قوانین کاملتری در اختیار وی قرار گرفت.
خداوند متعال در دو آیه از قرآن مجید به این حقیقت اشاره کرده و میفرماید: «وَ ما كانَ النَّاسُ إِلاَّ أُمَّةً واحِدَةً فَاخْتَلَفُوا وَ لَوْ لا كَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِنْ رَبِّكَ لَقُضِيَ بَيْنَهُمْ فِيما فِيهِ يَخْتَلِفُونَ؛[یونس /19] و مردم جز يك امّت نبودند. پس اختلاف پيدا كردند. و اگر وعدهاى از جانب پروردگارت مقرر نگشته بود، قطعاً در آنچه بر سر آن با هم اختلاف مىكنند، ميانشان داورى مىشد».
همچنین فرمود: «كانَ النَّاسُ أُمَّةً واحِدَةً فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرِينَ وَ مُنْذِرِينَ وَ أَنْزَلَ مَعَهُمُ الْكِتابَ بِالْحَقِّ لِيَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ فِيمَا اخْتَلَفُوا فِيهِ وَ مَا اخْتَلَفَ فِيهِ إِلَّا الَّذِينَ أُوتُوهُ مِنْ بَعْدِ ما جاءَتْهُمُ الْبَيِّناتُ بَغْياً بَيْنَهُمْ؛[البقرة/213] مردم، امّتى يگانه بودند؛ پس خداوند پيامبران را نويددهنده و بيمدهنده برانگيخت، و با آنان، كتاب [خود] را به حق فرو فرستاد، تا ميان مردم در آنچه با هم اختلاف داشتند داورى كند. و جز كسانیكه [كتاب] به آنان داده شد -پس از آنكه دلايل روشن براى آنان آمد- به خاطر ستم [و حسدى] كه ميانشان بود، [هيچ كس] در آن اختلاف نكرد. پس خداوند آنان را كه ايمان آورده بودند، به توفيق خويش، به حقيقت آنچه كه در آن اختلاف داشتند، هدايت كرد. و خدا هر كه را بخواهد به راه راست هدايت مىكند». [1]
دين در اصطلاح قرآن، همان روش زندگى است كه از جانب خداوند- که آفریدگار انسانهاست- برای رسیدن به سعادت دنیوی و اخروی، تعیین میشود و از طریق رسولان درونی و بیرونی به دست انسانها میرساند.
دین تنها به نیایش و ستایش خدا نپرداخته، بلکه برای کلیه شئون فردی و اجتماعی انسان، دستورهایی جامع و مقرراتی مخصوص، وضع نموده است؛ دین نظام عملى مبتنى بر اعتقاد است که از طریق وحی و نبوت، به بشر رسیده است.[2]
شهید مطهری(رحمهاللهعلیه) مینویسد: «اصول مکتب انبیاء که دین نامیده میشود، یکی بوده است و آن اسلام است که همه پیامبران برای آن مبعوث شدهاند و به آن دعوت نمودهاند. تفاوت شرايع آسمانى يكى در «يك سلسله مسائل فرعى و شاخهاى» بوده كه برحسب مقتضيات زمان و خصوصيات محيط و ويژگیهاى مردمى كه دعوت مىشدهاند، متفاوت مىشده است و ديگر در «سطح تعليمات» بوده كه پيامبران بعدى به موازات تكامل بشر، در سطح بالاترى تعليمات خويش را كه همه در يك زمينه بوده القاء كردهاند».[3]
در نتیجه: مجموعه نیازهای انسان (اعمّ از ندگي اجتماعی در دنيا و سعادت اخروي و رسيدن به لقاءالله)، باعث شد تا خدای علیم و حکیم بر طبق آنها، مجموعه قوانینی برای فکر و عمل، در اختیار بشر قرار دهد که «دین» نامیده میشود.
----------------------------------
پينوشت:
[1]. ترجمه تفسیر المیزان، ج 1، ص 64- المیزان، ج 2، ص 182 و ج15، ص 8
[2]. تعاليم اسلام(آموزش دین)، علامه طباطبایی، ص31 به بعد.
[3]. مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى - وحى و نبوت، ج2، ص178، دين يا اديان.