حكم شرعي حرمت صداي زن بر مرد نامحرم را بیان کنید؟

16:11 - 1393/10/29
چکیده: گرچه زن مي تواند صداي خود را به گوش مرد نامحرم برساند و مرد هم مي تواند آن را گوش كند. امّا براي اين كه مبادا شيطان با وسوسه زن و مرد نامحرم را به گناه بكشاند احتياط آن است كه خصوصا جوانان به حد ضرورت اكتفا كنند...

با چه منابعي مي توان حكم شرعي حرمت صداي زن بر مرد نامحرم را استنباط كرد آيات قرآني و روايات معتبري در اين زمينه معرّفي كنيد؟

پاسخ:

1. جواب سوال مطرح شده داراي جهات مختلف است كه پرداختن به همه ي آن ها همراه با ادله ي قرآني و روايي آن، بحثي كاملا تخصّصي و اجتهادي است كه امكان طرح آن در قالب جواب به يك سوال وجود ندارد از اين جهت به اختصار به آن پرداخته مي شود و جهت مطالعه ي بيشتر منابعي چند نيز معرّفي مي گردد.(1)
2. سوال فوق مي تواند به دو صورت مطرح شود:
الف) حكم اسماع: يعني اينكه آيا زن شرعا مي تواند صداي خود را به گوش نامحرم برساند يا نه؟
ب) حكم سماع(2) و استماع: يعني اين كه آيا مرد شرعا حقّ دارد به صداي زن نامحرم گوش كند يا نه؟
بنابراين براي تكميل بحث به هر دو صورت پرداخته مي شود:
الف: حكم سماع (شنيدن) و استماع (گوش دادن): شنيدن و گوش دادن به صداي زن نامحرم اگر به قصد لذّت بردن نباشد و همراه ريبه (ترس از مبتلا شدن به حرام) نباشد جايز است.(3)
ب: حكم «اسماع»: بر زن حرام است كه طوري با نامحرم سخن بگويد كه موجب تحريك شهوت او شود.(4)
امّا اگر چنين نباشد و ترس از وقوع فتنه نباشد، مي تواند با مرد نامحرم سخن بگويد و صداي خود را به او برساند.(5)
3. احكام ذكر شده در مورد سخنان و صداي عادي بود و گرنه اگر صدا «غنا» داشته باشد، بر تمام مكلّف اعمّ از زن و مرد، انجام آن (خواندن به صورت غنائي) حرام است و هم چنين گوش دادن به آن نيز براي مرد و زن مكلّف حرام است هر چند آن صداي همراه با غنا از آن همجنس يا محرم خودش باشد و محتواي آن هم چيز مقدسي مانند قرآن كريم باشد.(6)
البتّه بعضي از فقها خواندن زن به صورت غنا براي زنان را فقط در مجلس عروسي جايز مي دانند.(7) به شرط اين كه همراه با حرام هاي ديگري مانند حاضر شدن مردان در آن جمع و... نباشد.(8) لازم به ذكر است كه يكي از ادله اي كه براي حرمت غنا از آن استفاده شده است اين آيه مي باشد كه مي فرمايد... وَاجْتَنِبُوا قَوْلَ الزُّورِ(9) كه خداوند ما را از قول زور باز مي دارد و امر به پرهيز از آن مي كند. و مراد از «قول زور» طبق روايت صحيحه هشام از امام صادق -عليه السّلام-، غنا مي باشد.(10) و علاوه بر اين روايات، زياد ديگري هم كه در بعضي از آن ها به آيات قرآن كريم، تمسّك شده است، بر حرمت غنا دلالت دارد.(11) و نيز استثنا كردن غنا در مجلس عروسي به گونه اي كه ذكر شد با استفاده از روايات مي باشد.(12)
4. از مطالب ذكر شده، چنين به دست مي آيد كه اسماع (رساندن صدا به گوش مرد نامحرم) از طرف زن، و استماع (گوش دادن به صداي زن توسط مرد نامحرم) در مواقعي كه صدا عادي باشد ( غنائي و مهيج نباشد) و مفسده اي بر آن مترتّب نباشد جائز مي باشد.
5. رواياتي كه درباره ي موضوع بحث (اسماع و استماع صداي زن نامحرم) وجود دارند به چند دسته قابل تقسيم هستند:
الف) در بعضي از روايات از گفتگوي زن با مرد نامحرم منع و نهي شده است از جمله:
ـ روايت شده است كه « يكي از چيزهايي كه پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ در هنگام بيعت كردن با زنان از آنان درخواست كرد اين بود كه با مردان سخن نگويند مگر با محارم خود.»(13)
ـ از امام علي -عليه السّلام- نقل شده است كه فرمودند: «پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ از سخن گفتن با زنان نهي كرد.»(14)
ـ از علي -عليه السّلام- نقل شده است كه فرمودند: «به زنان سلام نكنيد و... »(15)
و از امام صادق -عليه السّلام- نيز نقل شده است كه فرمودند كه «لا تسلم علي المراة»(16)، بر زن سلام نكن.
به علّامه حلي، محقّق حلّي و شهيد ثاني (رحمة الله عليه) نسبت داده شده است كه آن ها با تمسّك به اين گونه روايات، مطلق گوش دادن به صداي زن نامحرم را حرام دانسته اند.(17) امّا اين فتوي به جهت مخالفت با سيره ي علما و دينداران و نيز با توجّه به اين كه حضرت زهرا ـ سلام الله عليها ـ و دخترانش را مردان سخن گفته اند و هم چنين با توجّه با اين كه پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ و ائمه ـ عليهم السّلام ـ با زنان، مكرر گفتگو كرده اند، داراي اشكال است.(18)
به علاوه اين كه روايات متعدّدي وجود دارد كه دلالت بر جواز گفتگو با زنان و شنيدن صداي آنان دارد كه در متن مقال به تعدادي ازآن ها اشاره خواهد شد. بنابراين، اين دسته روايات را مي توان به گفتگو كردن و شنيدن صداي آنان به قصد لذّت يا به ترس از وقوع حرام حمل كرد.(19)
چنان كه نهي از سلام كردن به زنان را مي توان به كراهت داشتن سلام كردن به زنان جوان كه احتمال زمينه گناه در آن وجود دارد حمل نمود. چنان كه در روايت ديگري از امام صادق -عليه السّلام- آمده است كه رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله ـ بر زنان سلام مي كرد و آنان هم جواب مي دادند. و علي -عليه السّلام- بر زنان سلام مي كرد (ولي) از سلام كردن به زنان جوان كراهت داشت و مي فرمود: « مي ترسم از صدايش خوشم بيايد و بيش تر از اجري كه خواستارش بودم (گناه) به من برسد.»(20)
ب) در پاره اي از روايات به كم سخن گفتن با زنان سفارش شده است از جمله:
ـ علي -عليه السّلام- مي فرمايد: «و اقلل محادثة النساء...» گفتگو كردن با زنان را كم كن... »(21)
ـ از امام صادق -عليه السّلام- نقل شده است كه پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ در حديث مناهي، زن را نهي كردند كه بيش از پنج كلمه با غير شوهر و محرمش سخن نگويد.(22)
ـ در روايتي از رسول اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ چهار چيز موجب دل مرده گي شمرده مي شود كه يكي از آن ها گفتگو كردن زياد با زنان است.(23)
ج) در دسته اي از روايات دستور به پرهيز كردن از شوخي با زنان استفاده مي شود از جمله:
ـ از رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله ـ نقل شده است كه فرمودند: هر كسي كه با زني نامحرم شوخي بكند خداوند او را در برابر هر كلمه اي كه به آن زن در دنيا گفته است هزار سال حبس مي كند.(24)
ـ در روايتي علي -عليه السّلام- پنج چيز را مايه آتش جهنم معرفي فرموده است كه شوخي كردن با زن نامحرم يكي از آنهاست.(25)
د) در روايتي از امام صادق -عليه السّلام- چنين نقل شده است: « محادثه النساء من مصائد الشيطان»، گفتگو كردن با زنان از ابزارهاي صيد شيطان است.»(26) در اين روايت حكمت سخت گيري در مورد گفتگو با زنان نامحرم بيان شده است.
ه) جواز گفتگو با زنان نامحرم و شنيدن صداي آن ها از يك آيه و پاره اي روايات قابل استفاده است:
ـ خداوند تبارك و تعالي خطاب به زنان پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ مي فرمايد:... فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَيَطْمَعَ الَّذِي فِي قَلْبِهِ مَرَضٌ وَقُلْنَ قَوْلا مَعْرُوفًا(27) پس به گونه اي هوس انگيز سخن نگوييد كه بيمار دلان در شما طمع كنند، و سخن شايسته بگوييد.
هر چند خطاب آيه به زنان پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ است امام حكم آن مخصوص به ايشان نيست بلكه حكمي عامّ است و به طريق اولي شامل ديگرزنان مسلمان نيزمي شود.(28) در اين آيه از سخن گفتن زنان با نامحرمان نهي نشده است. فقط از آن ها خواسته شده است به گونه اي حرف نزنند كه موجب طمع افراد بيمار دل شود بلكه به نحو شايسته اي سخن بگويند. به همين جهت بعضي از فقها اين آيه را دليل بر جواز سخن گفتن زنان با مردان دانسته اند.(29)
ـ طبق روايتي امام صادق -عليه السّلام- به ابوبصير اجازه دادند سخنان زن نامحرمي (ام خالد) را گوش كند.(30)
ـ بنابر نقل معروف حضرت زهرا ـ سلام الله عليها ـ بعد از غصب فدك توسط دستگاه خلافت به مسجد پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ در مدينه رفت و خطبه اي بسيار بليغ در جمع حضار ـ اعمّ از زن و مرد ـ ايراد فرمود و در آن خطبه طولاني مسائل مختلفي مطرح كرد و به غصب حق خود نيز اعتراض فرمود.(31) كه اگر اين كار حرام بود مسلما آن كار را نمي كردند و يا دست كم به حد ضرورت اكتفا مي فرمودند.
نتيجه:
از بحث هاي گذشته به دست مي آيد:
1. زن مي تواند صداي خود را به گوش نامحرم برساند به شرطي كه در صدايش غنا نباشد و طوري سخن بگويد كه موجب تحريك شهوت و طمع بيمار دلان واقع نشود و ترس فتنه و خطر برايش نباشد.
2. مرد نيز مي تواند به صداي زن نامحرم گوش كند مشروط به اين كه صداي زن همراه با غنا نباشد، قصد لذّت جويي در بين نباشد و نيز ترس از وقوع در حرام وجود نداشته باشد.
تذكر:
گر چه زن مي تواند صداي خود را به گوش مرد نامحرم برساند و مرد هم مي تواند آن را گوش كند ـ البتّه با ملاحظه شرائط ذكر شده ـ امّا براي اين كه مبادا شيطان با وسوسه زن و مرد نامحرم را به گناه بكشاند احتياط آن است كه خصوصا جوانان به حد ضرورت اكتفا كنند.(32)

پاورقی:

1. رك: نجفي، محمد حسن، جواهر الكلام، تحقيق شيخ محمود قوچاني، بي جا، المكتبه الاسلاميه، بي تا، چاپ بيست و نهم، ص97-99، بحراني، الحدائق الناضرة، تحقيق محمد تقي ايرواني، قم، انتشارات جماعه المدرسين، 1363، ج23، ص66-67، محقق نراقي، مستند الشيعه، مشهد، تحقيق و نشر موسسه ال البيت ـ عليهم السّلام ـ لاحياء التراث، چاپ اول، 1419، چ16، ص66-70، انصاري، مرتضي، كتاب النكاح، تحقيق لجنه التحقيق، قم، مطبعه باقري، چاپ اول، 1415، ص68-66.
2. محقق نراقي، مستند الشيعه، ج16، ص66 مي فرمايد:« مراد فقها از سماع (شنيدن)، استماع (گوش دادن) است و گرنه سماع بدون استماع قطعا حرام نيست.»
3. ر.ك به: طباطبايي يزدي، سيد محمد كاظم، العروة الوثقي، با حواشي آيات عظام، امام خميني (رحمة الله عليه)، اراكي، گلپايگاني، و خوئي (رحمة الله عليه) قم، انتشارات اسماعيليان، چاپ دوم، 1370، ج2، ص637.
4. همان.
5. ر. ك به: موسوي خميني، سيد روح الله، تحرير الوسيله، قم، موسسه مطبوعات دارالعلم، چاپ دوم، بي تا، ج2، ص245.
6. ر.ك به: همان، تحرير الوسيله، ج1، ص497.
7. همان، و خوئي، ابوالقاسم، مصباح الفقاهه، بيجا، انتشارات وجداني، چاپ سوم، 1371، ج1، ص314.
8. ر. ك به: موسوي خميني، سيد روح الله، المكاسب المحرمه، قم، انتشارات اسماعيليان، چاپ سوم، 1368، ج1، ص232-233.
9. حج: 22:30.
10. المكساب المحرمه، همان، ص203، به نقل از وسائل الشيعه.
11. ر. ك به: حرّعاملي، محمد بن حسن، وسائل الشيعه، بيروت، داراحياء التراث العربي، بي تا، ج12، ص225-232 و نوري طبرسي، ميرزا حسين، مستدرك الوسائل، قم، موسسه آل البيت لاحياء التراث، چاپ اول، 1408، ج 13، ص212-215.
12. ر. ك: وسائل الشيعه، همان، ص84-85.
13. مستدرك الوسائل، همان، ج14، ص272-273.
14. همان.
15. كليني، محمد بن يعقوب، اصول كافي، تحقيقي علي اكبر غفاري، تهران، دارالكتب الاسلاميه، چاپ سوم، 1367، ج5، ص535. وسائل الشيعه، همان، ج14، ص173.
16. همان.
17. ر. ك: انصاري، محمد علي، الموسوعة الفقهية الميسرة، قم، مجمع الفكر الاسلامي، 1415ه‍.ق، ج3، ص7.
18. ر. ك: جواهر الكلام، همان، ص98 و الحدائق الناضرة، همان.
19. ر. كه: الموسوعة الفقهية الميسرة، همان، ص73.
20. الكافي، همان و وسائل الشيعه، همان، ص173-174.
21. مستدرك الوسايل، همان، ص273.
22. وسائل الشيعه، همان، ص143.
23. وسائل الشيعه، همان، ص143.
24. همان.
25. مستدرك الوسائل، همان، ج14، ص273.
26. همان.
27. احزاب: 33:32.
28. ر. ك: مكارم شيرازي، ناصر و ديگران، تفسير نمونه، تهران، دارالكتب الاسلاميه، 1363، ج17، ص290.
29. ر. ك: جواهر الكلام، همان، ص98.
30. وسائل الشيعه، همان.
31. ر. ك به: رحماني همداني، احمد، فاطمة الزهرا ـ سلام الله عليها ـ بهجة قلب المصطفي ـ صلّي الله عليه و آله ـ، تهران، نشر المرضيه، چاپ دوم، 1372، ص326-366، همراه با شرح هايي در پاورقي.
32. ر.ك: العروة الوثقي، همان و تحرير الوسيله، همان.

منبع: نرم افزار پاسخ - مرکز مطالعات و پاسخ گویی به شبهات

با عضویت در خبرنامه مطالب ویژه، روزانه به ایمیل شما ارسال خواهد شد.