ديدگاه قرآن كريم در باره احتكار چيست؟

08:20 - 1393/10/30
چکیده: تعريف احتكار: احتكار يعني حبس نمودن و نگاه داشتن طعام و آذوقه و حبوبات و مايحتاج مردم، به انتظار اين كه اجناس گران شود و محتكر استفاده فراوان ببرد. احتكار در قرآن: راوندي يكي از فقهاي شيعه مذهب، براي تحريم احتكار به آيه 88 سوره يوسف استناد كرده است. به نظر وي كلمه «ضُرّ» در اين آيه كه درباره برادران يوسف سخن مي گويد، نياز شديد آنان به خوراك را نشان ميدهد

مقدمه: احتكار، مسأله تازه و جديدي نيست كه در جوامع گذشته ناشناخته باشد، بلكه يكي از مشكلات بسيار بزرگ اجتماعي است كه در زمان هاي گذشته به ويژه به هنگام جنگ هاي گسترده، رخ مي نموده است. اين مشكل، زاييده حرص و طمع غريزي بشر است كه نوع انسان ها به آن مبتلا هستند.

تاريخ احتكار متاع و كالا، به نخستين دوره حيات اجتماعي انسان بر مي گردد، به زماني كه انسان ها در مبادلات و معامله هاي تجاري، همواره به دنبال سود بيشتر بودند و به هر اندازه كه دامنه مبادله تجاري گسترش مي يافت و فنون و شيوه هاي آن، تكامل پيدا مي كرد، احتكار و انحصارهاي تجاري، گسترده تر و پيچيده تر مي شد و همه مايحتاج انسان از خوراك و صنعت و توليد را در بر مي گرفت اكنون در زمان ما دامنه احتكار تا آنجا گسترش يافته كه به يكي از بزرگترين ابزارهاي استعماري تبديل شده و دولت هاي بزرگ استعمارگر، آن را عليه دولت ها و ملّت هاي مستضعف به كار مي گيرند و از اين راه بر آنان فشار وارد كرده و به وسيله آن بر شئون سياسي، فرهنگي و اقتصادي آنان تسلط مي يابند.(1)
البته بعضي از فروشندگان كوچك و بزرگ داخلي نيز سهم زيادي در ايجاد احتكار دارند و ممكن است خواسته يا ناخواسته در جهت اميال پليد استعمار گران عمل نمايند و مردم مسلمان را در مضيقه قرار دهند.
تعريف احتكار: احتكار يعني حبس نمودن و نگاه داشتن طعام و آذوقه و حبوبات و مايحتاج مردم، به انتظار اين كه اجناس گران شود و محتكر استفاده فراوان ببرد.(2)
احتكار در قرآن: راوندي يكي از فقهاي شيعه مذهب، براي تحريم احتكار به آيه 88 سوره يوسف ـ عليه السلام ـ استناد كرده است. به نظر وي كلمه «ضُرّ» در اين آيه كه درباره برادران يوسف ـ عليه السلام ـ سخن مي گويد، نياز شديد آنان به خوراك را نشان مي دهد.(3)
متن آيه چنين است: فَلَمَّا دَخَلُواْ عَلَيْهِ قَالُواْ يَا أَيُّهَا الْعَزِيزُ مَسَّنَا وَأَهْلَنَا الضُّرُّ وَجِئْنَا بِبِضَاعَةٍ مُّزْجَاةٍ فَأَوْفِ لَنَا الْكيْلَ وَتَصَدَّقْ عَلَيْنَآ إِنَّ اللّهَ يَجْزِي الْمُتَصَدِّقِينَ. «هنگامي كه آنها (برادران يوسف) بر او (يوسف) وارد شدند، گفتند: اي عزيز! ما و خاندان ما را ناراحتي (ضر) فرا گرفته و متاع كمي (براي خريد مواد غذايي) با خود آورده ايم، پيمانه ما را به طور كامل وفا كن و بر ما تصدّق بنما كه خداوند متصدقان را پاداش مي دهد. به نظر مي رسد كه شيوه استدلال به اين آيه اين است كه چون ما نيازمند گندم هستيم و شما هم در انبار داريد اگر به ما گندم ندهيد در واقع احتكار كرده ايد و لذا ندادن غذا به نيازمند همان احتكار كردن مي باشد.
اما مقداد سيوري در استدلال او خدشه كرده و معناي «ضر» را اعم از نيازمندي به خوراك دانسته است.(4)
برخي از فقهاي «حنفي»، «الحاد» را در آيه 25 سوره حج به معناي احتكار دانسته اند.(5)
متن آيه چنين است: إِنَّ الَّذِينَ كفَرُوا وَيَصُدُّونَ عَن سَبِيلِ اللَّهِ وَالْمَسْجِدِ الْحَرَامِ الَّذِي جَعَلْنَاهُ لِلنَّاسِ سَوَاء الْعَاكفُ فِيهِ وَالْبَادِ وَمَن يُرِدْ فِيهِ بِإِلْحَادٍ بِظُلْمٍ نُذِقْهُ مِنْ عَذَابٍ أَلِيمٍ. «كساني كه كافر شدند و مومنان را از راه خدا و از مسجد الحرام، كه آن را براي همه مردم مساوي قرار داديم. اعم از كساني كه در آن جا زندگي مي كنند و يا از نقاط دور وارد مي شوند، باز مي دارند (مستحق عذابي دردناكند) و هر كس بخواهد در اين سرزمين از طريق حق منحرف گردد و دست به ستم بزند ما از عذاب دردناك به او مي چشانيم)).
الحاد به معني ظلم است و افرادي كه به اين آيه استناد جسته اند منظور شان اين است كه احتكار نيز يكي از مصاديق ظلم مي باشد و كسي كه احتكار كند مصداق اين آيه شده و خداوند او را عذاب خواهد كرد.(6)
استاد محمد رضا حكيمي نيز براي تحريم احتكار به آيه 34 سوره توبه استناد كرده است.(7) متن آيه چنين است: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ إِنَّ كثِيرًا مِّنَ الأَحْبَارِ وَالرُّهْبَانِ لَيَأْكلُونَ أَمْوَالَ النَّاسِ بِالْبَاطِلِ وَيَصُدُّونَ عَن سَبِيلِ اللّهِ وَالَّذِينَ يَكنِزُونَ الذَّهَبَ وَالْفِضَّةَ وَلاَ يُنفِقُونَهَا فِي سَبِيلِ اللّهِ فَبَشِّرْهُم بِعَذَابٍ أَلِيمٍ. «اي كساني كه ايمان آورده ايد، بسياري از علما (اهل كتاب) و راهبان اموال مردم را به باطل مي خورند و (آنان را) از راه خدا باز مي دارند و آنها را كه طلا و نقره را گنجينه (و ذخيره و پنهان) مي سازند و در راه خدا انفاق نمي كنند، به مجازات دردناك بشارت ده».
خداوند متعال در اين آيه علماي اهل كتاب را از ذخيره كردن طلا و نقره كه مورد نياز جامعه است، باز داشته و در واقع به همگان اعلام مي دارد كه ذخيره كردن ما يحتاج جامعه حرام است.
اما با اين همه، در آثار بيشتر فقها و به ويژه فقيهان شيعه، براي حرمت احتكار به آيه اي از قرآن استناد نشده است، بلكه براي تحريم آن از روايات معصومين ـ عليهم السلام ـ استفاده كرده اند.(8) و اين كه در روايات آمده است باز مي توان گفت چون قرآن كريم مردم را به پيروي از سنت رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ وامامان معصوم(ع)امر نموده است پس اين هم به نوعي عمل كردن به قرآن است.
درنهج البلاغه مي خوانيم:((اعلم ان في كثير منهم ضيقا فاحشا ،وشحاقبيحا،واحتكارا للمنافع ،وتحكما في البيعات ،وذلك باب مضرةللعامة،وعيب علي الولاةفامنع من الاحتكار، فان رسول الله(ص)منع منه .وليكن البيع بيعا سمحابموازين عدل،وأسعارلا تجحف بالفريقينمن لبائع والمبتاع.فمن قارف حكرةبعد نهيك اياه فنكل به،وعاقبه في غير أسراف.اين را هم بدان كه در ميان بازر گانان ،كساني هستند كه تنگ نظر وبد معامله وبخيل واحتكار كننده اند،كه تنها با زور گويي به سودخود مي انديشند.وكالا را به هر قيمتي كه مي خواهند مي فروشند،كه اين سود جويي وگران فروشي براي همه افراد جامعه زيانبار ،وعيب بزر گي بر زمامدار است.
پس از احتكار كالا جلوگيري كن،كه رسول خد(ص)از آن جلوگيري مي كرد،بايدخريدوفروش در جامعه اسلامي ،به سادگي وباموازين عدالت انجام گيرد،با نرخ هايي كه بر فروشنده وخريدار زياني نرساند، كسي كه پس ازمنع تو اجتكار كند ،اورا كيفر ده تاعبرت ديگران شود،اما در كيفر او زياده روي نكن .(9)

پاورقی:

1. منتظری، حسینعلی، مبانی فقهی حکومت اسلامی، تهران، نشر سرایی، چاپ دوم، 1379ش، ج5، ص49.
2. جمعی از نویسندگان، دایره المعارف، تشیع، تهران، بنیاد اسلامی طاهر، چاپ اول، 1366ش، ج1، ص494.
3. راوندی، سعید، فقه القرآن، به کوشش احمد حسینی، قم، چاپ اول، 1405ق، ج2، ص53.
4. مقداد سیوری، کنز العرفان فی فقه القرآن، تهران، منشورات مکتبه المرتضویه، چاپ اول، 1343ش، ج2، ص43.
5. عبدالله ابن مودود، الاختیار، به کوشش محمود ابو دقیقه، قاهره، چاپ اول، 1370ق، ج4، ص160.
6. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ یازدهم، 1371ش، ج14، ص65.
7. حکیمی، محمد رضا، الحیاه، ترجمه آرام، احمد، قم، انتشارات دلیل ما، چاپ پنجم، 1384ش، ج5، ص623.
8. جمعی از نویسندگان، دایره المعارف بزرگ اسلامی، تهران، مرکز دایره المعارف بزرگ اسلامی، چاپ اول، 1373ش، ج6، ص642.
9. نهج البلا غه ، ترجمه دشتی ، محمد، انتشارات پارسایان،1379 ه ،نامه 52 ،ص582.

منبع: نرم افزار پاسخ - مرکز مطالعات و پاسخ گویی به شبهات

با عضویت در خبرنامه مطالب ویژه، روزانه به ایمیل شما ارسال خواهد شد.